قبلنا بیشترین چیزی که ازش ترس داشتم واقعیت بود،اونموقع فکر میکردم که واقعیت تلخه ولی درحقیقت،واقعیت تلخ نیست خیلیم شیرینه و فقط قبول کردنشو واسه خودمون سخت میکنم.چنان از خودمو واقعیت فراری بود که الان یادم میاد واقعا چه چیز "خودم" خودمو انقدر اذیت کرده بود،من واسه خودم ضرری نداشتم و ندارم پس واقعا دلیل این همه فرار چی بود؟؟
الانم با تمام وجود دوست دارم حقیقتو تو آغوش بگیرم،من همینم که هستم و این نه ضرری واسه بقیه داره نه خودم و تا زمانی که اینجوری باشه اشکال نداره ولی ویژگی های منفی همیشه باید گزینهی حذف داشته باشن میدونی دیگه؟