به قلم: محمد رستمپور
یک ضربالمثل انگلیسی میگوید «قبل از اینکه یک ارتش بجنگد، باید سایه آن ارتش بجنگد». جنگها هزینه هنگفتی دارند و معمولاً نتایجی که رهبران سیاسی یا فرماندهان نظامی به دنبال آن هستند، به بار نمیآورند. با این حال، کوشش برای تغییر اراده رقیب عمری به درازای حیات بشر دارد. هیچ دورهای در تاریخ بشر نمییابید که صلح سراسری در کره زمین برپا بوده باشد. میل به فساد و شرارت و بهکارگیری توان و نیرو برای تضییع حقوق دیگران هیچگاه پایانی نداشته. در نتیجه، باید در برابر هر رخدادی آماده بود و در نتیجه در چنین جهانی، آمادگی برای مواجهه با رقیب، یک محاسبه عقلانی فرازمانی و فرامکانی است.
از این نظر، آزمونها و رزمایشها مهمترین عناصر چنین محاسبهای هستند. جنگ، چنان مهلک و ویرانگر است که امکان هر آموزش و آزمایشی را میگیرد و ملتهای با بیشترین آمادگی، همیشه کمترین هزینهها در جنگ را متحمل میشوند. با این همه، رزمایشها روی تصویر و محاسبه رزمآوران، سربازان و فرماندهان در ۲ سوی میدان و حتی روی مردم در کشورهای سوم نیز اثر مستقیم دارند. این اثربخشی، از آنجا که هیچ سویه سیاسی، اقتصادی و نظامی ندارد و تماماً مبتنی بر القای پیام، حس یا باوری است، چه بسا هزینهکرد میلیاردها دلار خرج نظامی حتی در یک رزمایش، در تغییر تصمیمات بازیگران ذینفع کارسازتر باشد. چنین اثری در حوزه عملیات روانی سنجش میشود. عملیات روانی به دنبال ترغیب، توجیه و حتی اجبار رقیب در پذیرش تصمیم یا اراده شماست و در نتیجه، یک رزمایش نظامی بیش از آنکه یک عملیات آمادگی باشد، یک عملیات روانی است که به دنبال اثبات یا تضعیف گزارههایی است که در ذهن رقبا به سوژههایی برای تصمیمگیری درباره نحوه عمل در گشودن یا بستن آتش به سمت رقیب تبدیل شده.
در هر عملیات روانی ۴ دسته هدف در ۴ حوزه مورد آزمون قرار میگیرد: حوزه عقلانی، حوزه عاطفی، حوزه اعتقادی و حوزه اخلاقی. با این پیشفرض میتوان ادعا کرد رزمایش دریایی آیونز در روزهای پایانی مهرماه 1403، یک سال و ۲ هفته پس از عملیات شگفتانگیز هفتم اکتبر و ۱۶ روز پس از اجرای عملیات فرامرزی جمهوری اسلامی ایران علیه اهداف امنیتی و نظامی دشمن متخاصم در فلسطین اشغالی و در محیط امنیتی ملتهب غرب آسیا، با همه رزمایشهای دریایی پیش از این صورت گرفته در منطقه تمایز و تفاوت اساسی دارد و میتوان ۴ زمین مشخص در طیف اهداف رزمایش را بازشناسی و تبیین کرد.
وجه عقلانی یک عملیات روانی در پی آن است که سازوکارهای عقلانی رقیب را دستکاری کند و آنچه را در ذهنیت او، «معقول»، «شدنی» و «معنادار از نظر هزینه - فایده» نشان میدهد، «نامعقول»، «محال و حتی بعید» و «هزینهزا» ترسیم کند. برگزاری رزمایش دریایی آیونز با حضور نمایندگان کشورهای روسیه، عربستان، تایلند، پاکستان، قطر، عمان، بنگلادش و هند، به موازات اعلام کشورهای منطقه مبنی بر در اختیار نگذاشتن حریم هوایی این کشورها برای حمله به ایران، عملیات هوایی گسترده رژیم اشغالگر علیه اهدافی در داخل جمهوری اسلامی ایران را به یک عملیات پرمخاطره و هزینهزا تبدیل کرد. توجه به ائتلافهای دریایی که از جمله اهداف اجلاس نیروهای دریایی کشورهای حاشیه اقیانوس هند یا همان آیونز بوده، اثباتکننده این معناست که رژیم صهیونیستی در پهنه دریایی در سمت رقیب یعنی جمهوری اسلامی ایران باید ائتلافشکن باشد یا ائتلافسازیهای مرکب بر اهدافی متفاوت با آنچه در آیونز پیگیری و رهگیری میشود را دنبال کند. هر دوی این مقاصد در شرایط کنونی که رژیم صهیونیستی در ۲ جبهه محدود مشغول یک جنگ خاکستری است که کاملاً متأثر از محاسبههاست، متغیرهای جدیدی میسازد که احتمال کارآمدی 50 درصدی دارد و این احتمال در یک منطق نظامی با احتمال صفر تفاوتی ندارد.
در وجه عاطفی عملیات روانی، از نقش مؤثر هیجان در اندیشه و عمل انسان یاد میشود و به قدرت عواطف در انگیزش رفتارهای عاطفی و افزایش شور و نشاط اجتماعی توجه میشود. آیونز مبتنی بر اطلاعرسانی هدفمند که در آن، اطلاعات خاصی را درباره یک رویداد منتشر میکند بر مشارکت بازیگران دریایی منطقهای و فرامنطقهای تمرکز میکند و بویژه اصل برگزاری رزمایش را واجد پیام معنادار برای رژیم صهیونیستی که در تلاش است توان راهبردی ایران را تنها در عرصه موشکی و پهپادی تصویر کند، میسازد.
القای پیام قدرت، ائتلاف و نیرومندی در حوزههایی غیر از آنچه تاکنون در مصاف رودررو با رژیم صهیونیستی آزمون شده، به افکار عمومی داخلی روحیه میدهد و از سوی دیگر، انگاره «انزوای ایران» را به حاشیه میراند.
وجه اعتقادی عملیات روانی، نشانگر پویایی منبع تولیدکننده قدرت یک بازیگر است. در یک عملیات روانی ساده، اصول اعتقادی حریف تحریف یا تحدید میشود و در یک عملیات روانی پیچیده، نظام اعتقادی تازهای تولید یا تثبیت میشود که جایگزین باورهای پیشین میشود. آیونز از نظر عملیات روانی نوعی از پیچیدگی را تبلیغ میکند که از چرایی ائتلاف دریایی کشورهای منطقه و فرامنطقه با جمهوری اسلامی ایران میپرسد. در این شکل از عملیات روانی، پیوند تاکتیکی یا رابطه رئالیستی رژیم صهیونیستی در برخی عرصهها با بعضی بازیگران حاضر در این رزمایش با رابطه دریایی رقیب سرسخت رژیم صهیونیستی یعنی جمهوری اسلامی ایران با همان بازیگران، برجسته میشود. این پیوند، ضمن آنکه تمایز یک «رابطه راهبردی» و یک «رابطه تاکتیکی» را معرفی میکند، نشان میدهد در تحصیل منافع ملی، نباید بازیگران حاضر در صحنه بینالملل را در یک دوگانه «دشمن/ دوست» دید. عملیات روانی نوین، مخاطب را به ۵ دسته دشمن، مخالف، خودی، موافق و بیطرف تقسیم میکند و ۴ وضعیت پیش روی یک بازیگر قرار میدهد. در ۳ وضعیت از منافع بازیگران یعنی اشتراک منافع، اختلاف منافع و بیطرفی امکان ائتلاف و همکاری و حتی رقابت وجود دارد و تنها در وضعیت تعارض منافع است که ستیز رخ میدهد. آیونز و آیونزها میتواند مناسبات جمهوری اسلامی ایران را از دوگانه کلاسیک منافع به یک چهارگانه پویا تبدیل کند.
در نهایت، وجه اخلاقی عملیات روانی به دنبال آن است که اخلاقیات رقیب را بیمعنا کند و شکلی از سازهانگاری عملیاتی را بویژه پیش روی بازیگران سوم قرار دهد. در این بعد، آیونز به مقایسه با رویدادهای همسان در جبهه رقیب میپردازد و نشان میدهد امکان کسب یا تزاید قدرت مبتنی بر اصول یا هنجارهای اخلاقی برای نیل به اهداف صلحآمیز وجود دارد. در این رهیافت، نیروی دریایی ایران یک نیروی راهبردی است که پایبند به اخلاقیات، هنجارها و ارزشهاست و اتفاقا به اشتراکگذاری و توسعه این باورها اهتمام جدی دارد؛ چیزی که در مأموریت ناوگروه 86 نیروی دریایی در سفر 360 درجه دور دنیا نیز نیروی دریایی را به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند اما بااخلاق جلوه داد. تثبیت این قدرتمندی که با اخلاقمداری همراه شده، گزارههای بدبینانه درباره شریر بودن ذات و بروزهای قدرت را تضعیف میکند و نشان میدهد قدرتمندی در حوزه نظامی میتواند خلاف پندارها در خدمت صلح بشری باشد. درست است «قبل از اینکه یک ارتش بجنگد، باید سایه آن ارتش بجنگد» اما سایهای که اگر اقتدار میآورد، اطمینان، آرامش و اعتبار به توان ایرانی را نیز به همراه آورد؛ مانند آنچه امروز در سواحل خلیج تا ابد فارس رخ میدهد.