در گفتگو با: مهدی طالبی؛ مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی
توضیح کوتاهی در مورد تجمعات و اعتراضات برگزارشده داخل دانشگاه بفرمایید.
تجمعات همزمان با اتفاقاتی که در سراسر کشور در پی حادثۀ فوت خانم امینی اتفاق افتاد، دانشگاهها هم با شروع فرایند حضوری شدن، وارد این فضا شد. ما اول با اطلاعیههایی مواجه شدیم که از طرف برخی دانشجویان منتشر میشد که باید کلاس را تحریم کرد. این به نتیجه نرسید؛ ولی در عمل اعتراضاتی در دانشگاه برگزار شد و این تجمعات بعضاً از طرف نیروهای انقلابی، دانشجوهایی که قائل به فضای قانونی در دانشگاه بودند، پاسخ داده شد و اقدامات متقابلی شکل گرفت. در نهایت مجدداً تا هفتة دوم آبانماه، با افتوخیز ادامه پیدا کرد تا اینکه مجدداً بحث تحصن برای عدم حضور در کلاسها مطرح شد که آن هم در هفتة گذشته مطرح شده بود؛ اما فرایند آموزش دچار مشکل نشده است.
مهمترین مطالبات و خط اعتراضات دانشجویان چه بود؟
اعتراضات دانشجویان دانشگاه شبیه به همان خطی که در سطح کشور با تیتر آزادی زنان مطرح شده بود، در دانشگاه هم با همین عنوان کار را جلو میبردند، یعنی با عنوان آزادی و زنان. از بستر حادثه پیشآمده سعی کردند استفاده کنند و مطالبة مشخصی به معنیِ اینکه بگوییم این مطالبة آنان است، وجود نداشت و مسائل مختلفی را سعی میکردند مطرح کنند. مثلاً اوایل فقط مسئلهشان آزادی بود، و بعد در جمع خودشان اعلام کردند که نه، با آزادی متوقف نمیشویم و اصلاً مسئلۀ ما آزادی نیست، مسئلۀ ما وضعیت بد اقتصادی است و...
این چیزی بود که ادامهدار میشد، ولی شعارها و مطالباتی که در مقاطع و بخشهایی از تجمعاتشان مطرح میکردند، تقابل مستقیمی با اصل امنیت و نظام و حتی دین پیدا میکرد و بعضاً حتی با الفاظ رکیک و با حرکات ناپسند همراه بود. خب این اعتراض شایستۀ فضای دانشجویی نبود، شاید در سطح شهر اگر چنین مسئلهای مشاهده میشد، این را بهپای عمومیت فضا میگذاشتند؛ اما در دانشگاه این مسئله برای اولینبار اتفاق افتاد و مهمترین مؤلفهای که شاید بشود برای این تجمعات متصور شد -تجمعاتی که افراد مختلفی از گروهها و طیفهای مختلفِ فکری را در خودش جمع میکرد و حتی یک خط محوری برای همه آنها وجود نداشت- این بود که اعتراضات آنها محور اصلی و یک سر نداشت، یعنی یک مطالبة مشخص وجود نداشت؛ برای همین آنها به هر بهانهای سعی میکردند که به فضای اعتراضی خودشان تداوم ببخشند و همین مسئله باعث شد که اتفاقاً در زمانهای پیشِ رو، شکافی بین افراد مختلف با دغدغههای مختلف در جمعشان پیش بیاید و از شدت تجمعاتشان کاسته شود.
میزان همکاری دانشگاه و اساتید با شما چطور بود؟
برای ایجاد فضای گفتمانی در داخل دانشگاه چه اقداماتی انجام دادید؟ آیا طرف مخالف حاضر به گفتگو بود؟
در جریان دانشجویی، بخش اعظمی از آنها فهمِ درستی از ماجرا داشتند؛ یعنی زمانی که آنها تلاش میکردند کلاس را تحریم و لغو کنند و فرایند آموزشی را مختل کنند، خیلی از اساتید کلاسهایشان را تشکیل دادند و بسیاری از دانشجویان کلاسهایشان را شرکت کردند. مثلاً از حدود ۲۵ هزار دانشجوی دانشگاه فردوسی، بالای ۲۴ هزار نفر در کلاسهایشان حضور پیدا میکردند و آن افرادی که حضور نداشتند، به واسطة حضور در تجمعات هم ساعاتی حضور داشتند، ساعاتی خیر. اما اصل اعتراضات با یک جمعِ محدود و حداقلی بود. دانشگاه و اساتید هم تمام تلاششان را کردند که فرایند آموزشی ادامه پیدا کند. اساتید تلاش میکردند با دانشجوها صحبت کنند و مسائل را تبیین کنند که ما به هر مسئلهای اعتراض داریم بهجای خودش، اما اجازه نمیدهیم که کلاسهایمان منحل شود. بسیج دانشجویی هم در ابتدا تمام تلاش خودش را میکرد که دانشجویی که در جمع مقابل معترض هست را به گفتگو دعوت کند، یعنی علیرغم رفتار ناشایستِ طرف مقابل، طی هفتههای اول، بسیج دانشجویی دائماً دعوت میکرد از آنان و تلاش کرد تریبون آزاد برگزار کند و با استفاده از فضای تبیینی در قالب مکتوبات، در قالب فضای مجازی، پیام خودش را به مجموعۀ دانشجویان منتقل کند. تعدادی از آنها که قائل به این بودند که میشود و باید گفتگو کرد، آمدند و دانشگاه هم از تشکلها دعوت کرد تا برگزارکنندۀ برنامهها و تریبون آزاد و... شوند تا دانشجویان معترض در یک بسترِ قانونی و درست حرف خود را بزنند. اتفاقاً به این شیوه هم میتوان حمایت کرد و هم بهخوبی مسائل را پیگیری کرد و بخش قابلملاحظهای از دانشجویان به این مسئله احترام میگذاشتند، جز عدهای محدود که خب خط میگرفتند و میخواستند که اصلاً فضای گفتگو را ببندند و حفظ و حیات تجمعِ آنها وابسته به این بود که اصلاً حرف را نشنوند.
مهم بود که دغدغهۀ طیفهای مختلف دانشجویان شناسایی شود و ما برای هر دغدغة آنان یک عملکردی داشته و برنامهریزی کنیم. بخشی از افراد واقعاً مطالباتی داشتند، مسئلۀ مطالبه از عدم تشکیل شورای صنفی، که ما سراغ اساتید رفتیم و جمعی از اساتید را به خوابگاهها بردیم، جمعی دیگر را تا تجمعات همراهی کردیم. مدیران دانشگاهها، معاونت فرهنگی و دانشجویی در حاشیۀ تجمعات حضور داشته و بعضاً صحبت میکردند و برخی دانشجویان گوش میکردند و برخی دیگر هم نه. یعنی تعدادی از مخالفین که قائل به گفتگو نبودند و اصلاً میخواستند این فضا رادیکال شود، آنها کار خودشان را میکردند؛ اما مدیران در جمعِ دانشجویان معترض، نه دانشجویان اغتشاشگر، با آنان گفتگو میکردند. این خیلی مؤثر بود.
نکتة دیگر اینکه وقتی فضای مجازی ما پر شده بود از دروغهایی علیه بسیج که مثلاً دانشجویان بسیجی با خشونت عمل میکنند و...، درحالیکه قاطبة عملکردِ جریان اغتشاشگر در دانشگاه این بود که تابلوها را بشکنند، شیشهها را بشکنند و... . اما فضای رسانهای سرشار از دروغ بود. ما حداقل کاری که میتوانستیم انجام دهیم، این بود که از فضای در اختیارمان که فضای حقیقی است، استفاده کنیم؛ یعنی از فضای بُردها، از میزهایی که برای ورودیهای جدید میگذاریم، از فضای نشریات و مکتوباتمان استفاده کنیم. ما در قالب نشریۀ تکبرگ روزانه منتشر میکردیم و این بر بخشی از افراد که در جو اعتراضات حاضر نیستند صحبتها را بشنوند، اثرگذار بود تا در خارج از آن فضا نکات را ببینند و گفتگو کنند.
بازتاب رسانهای نسبت به اتفاقات دانشگاه شما چطور بود؟
نکتهای که در بازتابهای رسانهای نسبت به دانشگاه فردوسی وجود داشت، این بود که طرف مقابل تمام تلاشش را میکرد از کوچکترین مسئلهای که حتی خودش بهصورت ساختگی ایجاد میکرد، یک آوردۀ رسانهای بگیرد. علتش هم این بود که حیاتِ این اغتشاش وابسته به این بود که بتواند برای خودش در رسانه سوختی ایجاد کند که فردا بتواند کارش را ادامه دهد و تمام تلاش این بود که اگر حتی تجمعی هم میشود، این منجر به فضای درگیری نشود. البته ممکن بود در برخی موارد، افراد نتوانند مدیریت کنند و این خطا از طرفین سر میزد. اما راهبرد اصلی و آن چیزی که بهعنوان دستورالعمل شاید بتوانیم بگوییم دانشجویان انقلابی به آن معتقد بودند، این بود که نباید دوقطبی در سطح دانشگاه ایجاد کنیم. چون اصلیترین راهبردِ دشمن این بود که دانشجویان را دودسته کند و نشان بدهد که آنها مقابل هم ایستادند. اما اصل حرف و گفتگو این بود که اعتراض در چارچوبِ قانون پذیرفته است، کوتاهیهایی که در این مدت ممکن است هر نهادی انجام داده باشد، پذیرفته است؛ اما بیایید بررسی کنیم که چه کسی تاکنون در مقابل این کوتاهیها ایستاده، یعنی اگر بررسی کنیم، میبینیم که باز هم همین دانشجویانِ بسیجی آمدند، مطالبات را دست گرفتند و سعی کردند در حوزۀ صنفی، اجتماعی و فرهنگی مشکل را حل کنند.
کلام پایانی، حرف ناگفته؟
این نکته خیلی مطرح میشود که جریان دانشجویی دارد به سمت اشتباهی میرود، جریانِ دانشگاهی روزی در ۱۳ آبان لانۀ جاسوسی را تسخیر کرد و بعد امروز رو به انحطاط است. به نظر من خوب است این مسئله را تبیین کنیم که مجموع جریان دانشجویی ما، در فضای مسائل امروز، اتفاقاً درست عمل کرد. این خیلی نکته مهمی است؛ جریان دانشجویی منطقی عمل کرد و تلاش داشت تا آرامش و فضای گفتگو را در دانشگاه حاکم کند و اتفاقاً مسئلهای که ما با آن مواجه بودیم، خودبزرگنماییِ جریانِ مقابل بود، آن هم از طریق ابزاری که در اختیار داشت که ابزار رسانه بود که تلاش میکرد بگوید دانشجویان انقلابی خیلی افراد خشنی هستند. نهتنها دانشجویان انقلابی اینطور نبودند، بلکه عامۀ دانشجویان افراد منطقی و آرامی هستند و قائل به اینکه باید در چارچوب قانون، اعتراضات خودشان را بگویند.
آن جمع محدودی از اغتشاشگران که با استفاده از رسانه به کار خودشان ضریب میدهند، نمایندۀ جریان دانشجویی نیستند. البته میتوان طراحی مناسبی برای آن افراد در نظر داشت، البته اگر نخواهند عناد بورزند؛ مثلاً دانشجویی که تحتتأثیر فضا قرار گرفته، میشود با یک طراحی خوب نشان داد که فضا اینطور که نشان داده میشود، نیست و واقعاً رسانه و ضریبدهی رسانهای بر این فضا مستولی شده است.
مدیریت فضا، حاصل تعاملِ خوب میان جریان منطقیِ دانشجویان، مدیران دانشگاه و جمعی از اساتید دانشگاه است، یعنی این حلقۀ سهتایی دانشجویان، اساتید و مدیران. هرچند که خیلی از مطالبات ممکن است به مدیران و مسئولیت آنها معطوف نباشد؛ اما حضورشان در میدان باعث میشود دانشجو احساس کند که حرفش را کسی دارد میشنود.
اساتید بهعنوان افرادی که در بین دانشجویان مقبولیت دارند، اینکه قائل به تشکیل کلاسها، نظم و نظمبخشی به دانشگاه باشند، اینکه مسیر مطالبات را برای دانشجویان بهدرستی طراحی کنند و خود جریان دانشجویان بهعنوان نماد دانشجویی میگوید من هم اعتراض دارم، اما به شیوۀ صحیح. مجموع این شرایط، فضایی را ایجاد میکند که دانشگاه مدیریت و کنترل شود.
جریان مقابل تجمعاتی را به راه انداخت و حتی برخی جاها برای خودش آوردة رسانهای گرفت، اما کمکم به واسطۀ اینکه از روشهای خشن استفاده میکرد، از حرکات زشتی استفاده میکرد، همین باعث شد تا دچار ریزش شوند. حتی بسیاری از دانشجویان رادیکال و معاندین که تلاش میکردند در جمع دانشجویان معترض کار را به خشونت برسانند، در ابتدا با مخالفتِ خود دانشجویان معترض مواجه میشدند و این نشان میداد که در مجموع الحمدلله باز هم فضای منطقی بر جریان دانشجویی حاکم است و انشاءالله که از این فتنۀ ترکیبی سربلند بیرون آمده باشند.