به قلم: امیر شعبانجولا
طاغوت انسان را به مسیر غَیّ میکشاند. مسیر غَیّ در مقابل مسیر رشد. البته که غَیّ مسیر مشخصی نیست بلکه بیراهه است. لذاست که در آیةالکرسی میفرماید طاغوت انسان را به ظلمات میکشاند؛ نه ظلمت. چرا که اگر ظلمت مشخصی بود و طاغوت به آن سمت میکشاند جا داشت بفرماید ظلمت اما وقتی جمع بسته و میگوید ظلمات یعنی یک راه مشخص نیست بلکه بیراهه است و در ظلمتهای متعدد و گوناگونی انسان را فرومیبرد.
اما چطور انسان را از مسیر رشد به مسیر غی میکشاند؟ با تغییر دادن معیارهای رشد، با تغییر دادن الگوهای رشدیافته، با تغییر دادن اهداف و... بعد برای بیراههها سرابهای زیبایی را نیز بهعنوان چشمانداز ترسیم میکند و انسانها با دیدن این سرابها به حالت شیفتگی یا به تعبیر قرآن شَغاف میرسند. انسانی که دچار شغاف میشود، قلبش در غلافی قرارمیگیرد که دیگر چیزی جز مراد دلش را نمیبیند.
در طول تاریخ قارونهایی بودهاند که مصداق این سراب باشند. صاحبان ثروتهای افسانهای، جنتلمن، مشهور، مؤثر و امروزه بر لبهی فناوریهای جدید. امروز طاغوت، قارونش را به میدان سیاست آورده تا با همین جذابیتهای قارونش چشم دشمنش را کور کرده و ورق تاریخ را در حساسترین نقطه به نفع خودش برگرداند.
پینوشت 1: دیدم برخی از سیاستمداران ابراز امیدواری کردهاند که با حضور ایلان ماسک بتوان مشکلات ایران و آمریکا را حل کرد!!! بدون اینکه باقی تیم دولت آمریکا و حتی رأس دولت آمریکا و تاریخ آن را ببینند!
پینوشت 2: *متأسفانه در نظرسنجیها ایلان ماسک یکی از محبوبترین شخصیتها بین دانشجویان ماست که البته امروز با وارد کردنش در سیاست بهطور علنی، طاغوت یک برگ برندهی بزرگش را خواهد سوزاند.