به قلم: مسعود براتی
انتخابات آمریکا با پیروزی دونالد ترامپ به پایان رسید و این سوال در ذهن ایرانیها جدیتر شد که حضور ترامپ چه اثری بر وضعیت زندگی آنها دارد؟ مردم ایران خاطره خوبی از دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ ندارند. ترامپ با خروج از توافق هستهای و اعمال سیاست فشار حداکثری که دربرگیرنده افزایش تحریمها بود، فشار اقتصادی زیادی بر ایران وارد کرد و زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد.
برای پاسخ به سوال فوق باید به سوال اصلی پیرامون وضعیت تحریم در دوره جدید ترامپ پاسخ دهیم. درست است که در خاطرات مردم ایران، ترامپ کسی است که تحریمها را به صورت حداکثری اعمال کرد و شرایط اقتصادی سختتری در ایران رقم خورد، اما بررسی مولفههای موثر نشان میدهد که در دوره جدید وضعیت متفاوتی شاهد خواهیم بود.
ترامپ برای اعمال فشار بر ایران نیازمند ابزار اعمال فشار است و در صورتی که چنین ابزاری در اختیار ترامپ نباشد نمیتواند سیاست فشار حداکثری خود را تکرار کند. لذا بررسی ابزار تحریم و وضعیت فعلی آن میتواند پاسخ مدنظر ما را مشخص کند.
ابزار تحریم به عنوان اصلیترین ابزار سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران در تقریبا دو دهه گذشته، در سال ۱۳۹۸ به اوج خود رسید. ترامپ به صورت دیوانه وار و فراتر از ظرفیت این ابزار به استفاده از تحریم روی آورد. تا جایی که وزیر خزانهداری او، استیون منوچین، گفت که سقف تحریمها علیه ایران پر شده است و بعد از ترامپ نیز بایدن همین میزان از تحریم را حفظ کرد و حتی توسعه نیز داد. اما به دلیل تغییر رفتار دولت ایران و فعالان اقتصادی ایرانی و انطباق با شرایط تحریمی که منجر به توسعه زیرساختهای جدید شد، میزان اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد ایران دچار روند کاهشی گردید.
افزایش فروش نفت، افزایش تجارت خارجی، افزایش سطح تجارت با کشورهای همسو و همسایه، عضویت در پیمانهایی مانند گروه بریکس و سازمان شانگهای از جمله شاخصهایی است که کم اثر شدن تحریمهای آمریکا علیه ایران را نشان میدهد. در دولت شهید رئیسی که با فرض ماندگاری تحریمها به برنامهریزی مبادرت کرده بودند این نوع فعالیتها با شدت خوبی توسعه پیدا کرد. این اقدامات سبب شد تا میزان اثرگذاری ابزار تحریم بر اقتصاد ایران کاهش یابد.
در حال حاضر ترامپ مانند سال ۱۳۹۸ یک ابزار موثر و برنده در اختیار ندارد. البته خود ترامپ هم در ایام انتخابات به این واقعیت اشاره کرد که تحریمهای آمریکا آن کارآمدی مد نظر را ندارد. ریچارد نفیو که به عنوان معمار تحریمهای ایران شناخته میشود نیز در مقالهای همین واقعیت را مورد تاکید قرار داد. لذا از منظر تحریمها دوره ترامپ تفاوتی با دوره بایدن ندارد. اما اگر ایران با جدیت مسیر دولت سیزدهم را ادامه داده و حتی توسعه دهد حتماً اثرات تحریم کمتر نیز خواهد شد. باید توجه داشت که این مهم نیازمند برنامه است.
حضور ترامپ در کاخ سفید شاید بتواند در کوتاه مدت اثراتی روانی بر بازار اقتصادی ایران داشته باشد اما نمیتواند به صورت واقعی محدودیتهای جدیدی علیه ایران ایجاد کند. لذا تصمیم گیران ایرانی باید متوجه این واقعیت بوده و با تدابیر موثر نسبت به مدیریت فضای روانی در اقتصاد ایران اقدام نمایند.
یک واقعیت دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد اثرات حضور ترامپ بر رقابتهای ژئوپلیتیک جهان است. احتمالاً ترامپ تمایل داشته باشد تا شدت فشار بیشتری بر چین اعمال کند. میتوان انتظار داشت این اقدامات فضاهای فرصتی برای همکاری بیشتر ایران و چین ایجاد کند.
در نهایت میتوان ترامپ را ادامه بایدن در حوزه تحریمها دانست همانگونه که بایدن ادامه ترامپ در این حوزه بود و تحول بنیادین که منجر به افزایش اثرگذاری تحریمها علیه ایران شود، وجود نخواهد داشت.