در گفتگو با: سردار علیرضا افشار، دانشجوی پیرو خط امام در جریان تسخیر لانه جاسوسی
آن زمان بحثهای زیادی درباره تصمیم تسخیر سفارت آمریکا میشد. جلساتی که بین انجمنهای دانشجویی دانشگاههای مطرح تهران مانند دانشگاههای شریف، بهشتی، پلیتکنیک، تهران و... وجود داشت. در این میان فقط دانشجویان دانشگاه علم و صنعت مخالفت کردند؛ و شرکت نکردند. آن ها معتقد بودند باید نظر امام را پرسید؛ اما باقی دانشگاهها معتقد بودند به دلیل رسمیت بخشیدن به کار امکانپذیر نیست؛ اما اگر پس از تسخیر سفارت امام مخالفت کردند ما سفارت را ترک میکنیم. ما پس از انقلاب گرفتاریهای زیادی در کشور داشتیم که سرمنشا آنها آمریکا بود. آمریکا قبل از انقلاب برای حفظ شاه و نگهداری آن در ایران تلاش کرد؛ و بعد آن را به بهانه مریضی به آمریکا منتقل کردند. تحلیل عمومی اقشار دانشجویان این بود و حضرت امام در جملهای فرمودند: هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. این جمله کلیدی نشان میداد منشا همه اینها کجاست. ما میدانستیم که این منشا سفارت آمریکاست لذا در جلسه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا و دسترسی به اسناد مهم گرفته شد. به همین دلیل معرفی نیروها و بررسی موقعیت اعم از تعداد نگهبانان و... انجام شد؛ تا با کمترین حادثه لانه را تسخیر کنیم. با سپاه هم صحبت شده بود که حفاظت پیرامونی سفارت را به عهده بگیرند. بهترین زمان اقدام مناسبت 13 آبان دیده شد؛ که 13 آبان 57 رژیم شاه 60 تن از دانشجویان دانشگاه تهران را به رگبار بست. هچنین حضرت امام در 13 آبان 43 به دلیل مخالفتشان با کاپیتولاسیون به ترکیه تبعید شدند. راهپیمایی از چهارراه مفتح تا سفارت آمریکا انجام شد؛ و برای اینکه جز دانشجویان پیرو خط امام، کسی وارد سفارت نشود؛ عکس امام بر بازوبندها تعبیه شده بود؛ و موفقیتآمیز بود. یک سری تحلیلها و رفتارها درباره آمریکا وجود داشت؛ اما پس از ورود به سفارت و دسترسی به اسناد اطمینان حاصل شد؛ که نقش آمریکا، نقش محوری در کشور بوده است و اگر این کارها انجام نمیشد؛ شاهد ادامه دادن این فعالیتهای آشوب برانگیز بودیم . وقتی نظام، دانشجویان و مردم پشت هم بودند این تقابل انقلاب اسلامی در اولین سال پیروزی در مقابل آمریکا چه در عرصه داخلی و چه عرصه بینالملل رویکرد مثبت داشت. آمریکا سعی داشت نگذارد ماهیت و رویکرد انقلاب، دستاوردهای انقلاب اسلامی، سخنان امام خمینی و ... در جهان بازتاب پیدا کند. اما با تسخیر سفارت، ایران در صدر اخبار دنیا قرار گرفت. رسانههای دنیا برای تهیه اخبار و اطلاع از حال گروگانها به ایران سفر میکردند؛ زیرا پخش شده بود که گروگانها شکنجه میشوند. در این میان در سفارت کانکسی آماده شده بود که خبرنگاران در آنجا حضور پیدا میکردند و در رابطه با انقلاب اسلامی و ماهیت آن، آمریکا و کارهای آنها در ایران و منطقه، جهت گیری با آن ها صحبت می شد. شائبهای که امروزه حامیان غرب بیان میکنند این است که رابطه ایران و آمریکا بعد از این اقدام از بین رفت. اول اینکه قطع رابطه بین ایران و آمریکا از طرف آمریکا بود و بعد پشیمان شد؛ چون قطع رابطه بدترین شرایط دیپلماتی بین دو کشور است. ما با عراق هم حتی در زمان جنگ درگیری داشتیم؛ اما روابط دیپلماتی خود را قطع نکردیم. آمریکا که قطع ارتباط کرد امام فرمودند: (الحمدالله که این رابطه قطع باشد ما رابطه بین گرگ و میش را قبول نداریم. نهایتا به نظر میرسد برکات این کار زیاد بود و این انقلاب دومی است که انقلابی بزرگتر از انقلاب دوم خواهد بود). این سخن امام اهمیت کار دانشجویان را نشان میدهد. چیزی که آن زمان و امروز برای دانشجویان اهمیت دارد بصیرت است. دانشجویان میدانستند خواسته نظام چیست؛ خواسته ملت چیست؛ و چه طور باید کاری را انجام دهند که برکاتش نصیب ملت شود. امروز ما هم نیازمند این بصیرت و آشنایی با دشمن و اهدافش باشیم. دانشجو به عنوان قشر فرهیخته و توجیه باید واسطه این جهاد تبیین شود.
دانشجویان دانشگاهها در فرآیند پبیروزی انقلاب در کنار مردم بودند. اهداف تشکلهای دانشجویی و انجمنهای دانشجویی همراهی مردم بود. گروههای مسلح وجود داشتند؛ که معتقد به اقدامات مسلحانه در مقابل رژیم شاه بودند. دانشجویان سمت آنها نرفته، و در حرکت مردمی جذب شدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ما جلسات متعددی با دانشجویان داشتیم. محور تحرکات دانشجویان، انجمنهای اسلامی بودند که بعد از انقلاب قویتر شدند. در دوره کوتاهی منافقین سعی در نفوذ به این انجمنها داشتند؛ که در بعضی از دانشگاهها مثل صنعتی شریف که خود من بودم موفق شدند؛ و ما مجبور شدیم انجمن دیگری با نام سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف تاسیس کنیم. 30 تیر ماه 58 زمانی که منافقین دست به اسلحه بردند؛ آن موقع انجمنهای اسلامی در دانشگاهها تعطیل شدند؛ و انجمنهای جدید فضا دانشگاه را در دست گرفتند. محور تحرکات دانشجویان بودند. پس از انقلاب دغدغه همه دانشجویان این بود حال برای دفاع از کشور کمک به مردم در مقابل حوادث و توطئه آمریکا و اسرائیل چه کاری باید انجام داد؟ دانشجویان نگران تکرار کودتا 28 مرداد بودند. دانشجویان با سپاه، با جهاد سازندگی و با دستگاههای اجرایی همکاری کردند. بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، گروهها در دانشگاهها سنگربندی کرده و اسلحه نگه میداشتند. دانشجوها بیشتر برای کمک آمدند.
در سفارت اسناد طبقهبندی شده و مشخص شده نه تنها از ایران، بلکه از منطقه مانند شوروی، افغانستان، عراق وجود داشت. این اطلاعات به صورت امواج یا کتبی و میکروفیلمها به آمریکا منتقل میشد. برای مثال در شمال دو دستگاه وجود داشت؛ که اطلاعات جمعآوری شده درباره شوروی به آمریکا میفرستادند. تعدادی از این اسناد طبقهبندی شده که اهمیت بیشتری داشتند؛ در کورهها یا دستگاههای پودرکننده موجود برای میکروفیلمها از بین رفته و قابل احیا نبودند. وقتی دانشجویان متوجه یکی از گروگانها شدند؛ که میتواند در را بازکند او را مجبور به بازکردن در کردند که البته در این زمان بیشتر اسناد سوخته بود. اسناد باقیمانده که تعدادی اسناد رشته رشته شده و تعدادی اسناد که گویا هنوز فرصت نکرده بودند آنها را از بین ببرند؛ در یک زمان نسبتا طولانی به دست دانشجویان رسید. این اسناد پس از بازیابی توسط دانشجویان به دست مردم رسید. در مجموع 20 سند درباره موضوعات مختلف و جنایات آمریکا که نیاز بود مردم بدانند منتشر شد. اسناد ارتباطی و جاسوسی، که شبکه سیاه آمریکا در کشور را نشان داده و اهمیت زیادی داشت از بین رفته بود. دانشجویان یک سری پروندهها مانند پرونده عباس امیرانتظام به قوه قضاییه دادند؛ و پیگیر نشدند. همان طور که گفتم اسناد رشته شده که به دست دانشجویان داده شد بعدا روی آنها کار شد و 444 روز طول کشید از 13 آبان تا زمانی که گروگانها آزاد شدند. آن موقع بنده در سپاه بودم و اجازه گرفته شد تا مکانی را برای کار بر روی این اسناد در خدمت دانشجویان قرار دهیم. در نتیجه 76 جلد کتاب از این اسناد تهیه شد؛ وهرکتاب در موضوعی برای مثال عراق با اسناد مربوط به این کشور منتشر شد. در حال حاضر این کتابها در 11 جلد خلاصه شده و در اختیار مردم قرار گرفته است. متاسفانه این کتاب ها تجدید چاپ نشده و دسترسی به آن ممکن است مشکل باشد. این کتابها را در کتابخانه ملی و یا در موزه لانه جاسوسی میتوان یافت. در این میان اما مطالبه رهبر معظم انقلاب از آموزش و پرورش مبنی بر انتشار این اسناد در کتابهای درسی انجام نشد. لزوم این اقدام بر این است که اگر قرار هست کدی داده شود؛ از اسناد خودشان استفاده کنیم نه ادعاهای خودمان تا نشان دهیم ملت ایران در مسیر رسیدن به این استقلال شهدا زیادی دادند؛ واین اسناد وابستگی ما به آمریکا را نشان میدهد. در این اسناد میتوان فهمید شاه حتی برای سفر کردن به سایر کشورها از آمریکا اجازه گرفته و حتی لیست نمایندگان شورا ملی اول را باید سفارت خانه تایید میکرد. همچنین بخش زیادی از درآمد نفتی ما صرف این میشد که آمریکا به ما سلاح بدهد تا ارتش ایران بتواند منافع آمریکا در منطقه را حفظ کند. این تامین منافع را ما نمیگوییم بلکه درباریان میگويند؛ که الان در خارج از کشور زندگی میکنند.
53 گروگان که درلانه جاسوسی به عنوان دیپلمات فعالیت داشتند؛ و چند نفر هم در وزارت خارجه مشغول کار بودند. دولت آقای بازرگان با کار دانشجویان مخالف بودند؛ و در نتیجه نیز استعفا داده که استعفا ایشان قبول شد. چند وقت شورا انقلاب اداره کشور را به عهده گرفته و شورا آماده انتخابات ریاست جمهوری شدند؛ تا رای مردم که در قانون اساسی آمده است در نظر گرفته شود. امام خمینی در همان اوایل دستگیری گروگانها فرمودند زنان و سیاهپوستان را آزاد کنید. این حرکت سمبلیک برای نشان دادن اهمیت حقوق زنان و اشاره به نژاد پرستی در آمریکا بود. از همان روزهای اول گروگان گرفتن آمریکاییها با آنها خوش رفتاری میشد. همچنین آشپز مخصوص که غذاهای مورد طبع آنان را درست کند وجود داشت. از لحاظ درمانی و... نیز به آنها رسیدگی میشد؛ چنانچه نماینده کشورها و نماینده پاپ در بازدید از وضعیت نگهداری گروگانها اعلام رضایت کردند. پس از مدتی گروگانها اعتراف کرده و درباره جنایات آمریکا در لانه جاسوسی صحبتهایی کردند؛ اما پس از آزادسازی آنها و رسیدن به آمریکا شروع به علیه ایران صحبت کردن و بیان اینکه شکنجه شدهاند کردند. متاسفانه رسانههای جهانی که به دست آمریکا بود این صحبتها را بازتاب میدادند. پس از حمله آمریکا در طبس، گروگانها به شهرهای مختلف کشور از جمله مشهد، اصفهان، تبریز منتقل شدند؛ که در آنجا هم به آنها رسیدگی میشد. این انتقال باعث شد تظاهرات از تهران و مقابل لانه جاسوسی و شعار علیه آمریکا به شهرهای مختلف که این جاسوسان حضور داشتند منتقل شود که نشان دهنده تنفر از آمریکا در اذهان عمومی بود.
حدود 400 نفر از دانشجویان، سمت سفارت آمریکا حرکت کردند. شورا 5 نفره از دانشگاههای مطرح تهران این اقدام را مدیریت میکرد؛ که بنده به عنوان عضو ششم، از روز سوم در کنار این افراد شروع به کار کردم. آن موقع بنده در جهاد سازندگی بودم و با ارتباطی که با سپاه و مسئولان کشور داشتم در تسخیر لانه هماهنگیها را ایجاد می کردم. آن موقع شرایط سیاسی طوری بود که تعدادی از اعضا شورا مرکزی با حزب جمهوری اسلامی زاویه داشتند؛ اما فضا کشور و فضا انقلاب طوری بود که ظهور و بروز پیدا نمیکرد. همان طور که در زمان جنگ اختلافات سیاسی تحت تاثیر فضا ایثار و شهادت بود. در این زمان آقای موسوی خوئینیها رابط بیت امام ولانه بودند. امام پس از مدتی تصمیم گرفتند مسئله آزادی گروگانها را به مجلس واگذار کنند. مجلس نیز شرایطی که دانشجویان گفته بودند را تصویب کرد. این سه شرط شامل بازگشت شاه از آمریکا به ایران، بازگشت اموال بلوکه شده در بانکهای آمریکا از زمان پیروزی انقلاب (تحویل ندادن محمولههای نظامی در صرت پرداخت هزینه توسط ایران) و برداشته شدن دخالتهای آمریکا در ایران (قرارداد الجزایر) است. با مرگ شاه دوشرط دیگر باقی ماند.
خانمهای دانشجو در کنار دانشجویان برادر حضور داشتند. به دلیل وجود گروگانهای خانم، دانشجویان خانم از آنها مراقبت میکردند. در ترجمه لانه جاسوسی، برای مذاکرات، صحبت با گروگانها، فضای تبلیغاتی و رسانهای کمک میکردند. اکثریت برادران حضور داشتند. در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی در دانشگاهها خواهران نیز حضور داشتند؛ پس از سهمیهبندی حضور دانشجویان تعدادی از سهمیه.ها نیز به خواهران داده شد.
مردم که از این تسخیر خوشحال بودند؛ فکر نمیکردند این حرکت به سرعت بعد از انقلاب با رویارویی مستقیم با آمریکا صورت گیرد. ما به دلیل بصیرت مردم هیچ اعتراض مردمی در کشور در مخالفت با این حرکت نداشتیم. مردم از دانشجویان پیرو خط امام حمایت میکردند. همچنین مردم نگران بودند که با فشار دولت موقت زندانیان آزاد شوند. راهپیماییهای مردمی که در مقابل سفارت وجود داشت به دانشجویان روحیه میداد. مردم با پلاکاردها و شعارهای خود ضمن تشکر از دانشجویان، نفرت از آمریکا را نیز نشان میدادند. البته احزاب و گروهها نیز وجود داشتند برای مثال منافقین خواستار ورود به لانه جاسوسی و در دست گرفتن کاری بودند که بنده به عنوان نماینده شورا با نماینده آنها صحبت کردم و بیان کردم که امکان حضور آنها در داخل سفارت نیست و حفاظت اطراف سفارت نیز با سپاه است و شما همانند مردم از دانشجویان پیرو خط امام حمایت کنید .
آمریکا در سطح بینالملل در تلاش بود کشورهای مختلف این عمل را محکوم کنند. تعدادی از کشورهای اروپایی این کار را انجام دادند. با گذشت زمان و انتشار اسناد توسط دانشجویان این دیدگاه کمترشد. با اینکه قدرت رسانه در دست آمریکا بود؛ اما انتشار این اسناد در صحنه بینالملل توانست تاثیر خوبی داشته باشد. و نیز جمهوری اسلامی از حالت انزوا و فشار خارج شود. همچنین خواستههای به حق مانند بازگشت شاه به عنوان کسی که دستش به خون مردم ما، نه تنها در تظاهرات بلکه در زندانهای ساواک آغشته است و باید جوابگو این همه خیانت باشد و همچنین بحث مطالبه ایران درباره پولهای بلوکه شده بازتاب خوبی در عرصه بینالملل داشت. بعد از آزادسازی گروگانها و دور شدن ملت از این فضا، آمریکا سعی کرد از این فضا نهایت سواستفاده را کند؛ و از نظر ادراکی و شناختی این چنین نشان دهد؛ آنچه باعث بهم خوردن رابطه دیپلماتیک آمریکا و ایران شد؛ تسخیر سفارت آمریکا بود.
سازمان ملل تلاش زیادی برای آزادی زندانیان داشت؛ و ما شرایطمان را میگفتیم . همچنین ضمن فرستادن نماینده به ایران و بازدید از گروگانها، با مسئولان ما جلسه داشتند. آمریکا اما شرایط ایران را قبول نمیکرد. کشورهای مختلف نیز که موضع خود را در چارچوب منافع آمریکا میدانستند؛ خواستار آزادی زندانیان شدند. اما ما نیز در اعلام شرایط خود و حقانیت خود در این ماجرا قدمهایی برداشتیم. البته بعضی از سفارتها توسط افراد تسخیر میشد؛ اما سریعا به دلیل مخالفت نظام تخلیه میشد. برای مثال چریکهای فدائی خلق سفارت شوروی را گرفتند. اما تنها جریان مورد تایید امام و نظام، جریان دانشجویان و تسخیر سفارت آمریکا بود.
توقع از دانشجو به دلیل اهل مطالعه و با بصیرت بودن از اقشار مردم بیشتر است. ما در چند سال گذشته، در جهت تبیین مسائل و جنگ روایتها از حوادث و مسائل خوب عمل نکردیم. دانشجویان ما ذهنشان توسط رسانهها پر میشود. همان طور که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با دانشجویان فرمودند آینده لیاقت ملت ماست. به عنوان ابر قدرت، و قدرت که تحت سلطه کشورهای دیگر نباشد باید عمل کند. این رسالت دانشجویان است که به عنوان دلسوزان ملت باید راهکار به دولت دهند در قالب اردوهای جهادی و تشکیل کمیسیونهای مختلف برای حل مشکلات کشور، و از این اتحاد است که میتوان مشکلات کشور را حل کرد.
. سخن آخر...
این حوادث که در قبل و در این چندسال بعد از انقلاب افتاده است به عنوان عبرتآموزی در قرآن نیز آمده است و ما باید عبرت بگیریم. باید با عبرت گرفتن از این حوادث در راه رسیدن به قله در مسیر افتخار با تجربهانگاری از سختیها و مشکلات در راه رسیدن به هدف تلاش کنیم. برای ساختن ایران قوی...