به قلم: ابوالفضل ولایتی
قریب به ۲ ماه از آغاز حملات سهمگین و دهشتناک رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان میگذرد؛ حملاتی که سلسله نبردهای ایذایی میان حزبالله و رژیم صهیونیستی در فردای ۷ اکتبر 2023 را به جنگی تمامعیار میان مقاومت اسلامی و رژیم صهیونیستی تبدیل کرد. رهبران حاکم بر تلآویو در ابتدای این نبرد کوشیدند با توسل به انفجار پیجرها و از میان بردن جمع وسیعی از نیروهای حزبالله شوکی گسترده به مقاومت لبنان وارد کنند؛ فرآیندی که در ادامه با هدف از میان بردن ۵ رکن کلیدی مقاومت (رهبری سیاسی، نخبگان نظامی، شبکه ارتباطی، ضربه مهلک به کادر حزبالله و انهدام زاغه مهمات) در پی تحقق پیروزی برق آسا برای دشمن صهیونیست و ریشهکنی مقاومت در جنوب لبنان طراحی شد، لیکن اکنون با گذشت حدود ۶۰ روز از منازعه رسمی فیمابین و با وجود اتکای صهیونیستها به بمباران و بر جای گذاردن زمین سوخته در لبنان، تاکنون در دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده ناکام ماندهاند. پیشروی محدود زمینی ارتش صهیونیستی در جنوب لبنان توأمان با صدمات انسانی و لجستیکی سنگین وارده بر دشمن و افزایش برد موشکهای شلیکشده از سوی مقاومت به عمق سرزمینهای اشغالی، رهبری تلآویو را بر آن داشته تا ناتوانی خویش در پیروزی بر حزبالله در نبرد میدانی را با یک پیروزی در عرصه دیپلماتیک تعویض کند. افزایش انتقادها در جامعه چندپاره اسرائیل، در کنار تشدید مضاعف فشار افکار عمومی بینالمللی نسبت به جنایات انجامشده در جنوب لبنان و باریکه غزه، ایالات متحده را بر آن داشته تا به اصطلاح با طرح مفاد یک آتشبس، به جنگ خونین حاکم در جنوب لبنان پایان دهد؛ نبردی که بیم آن میرود در صورت خاتمه نیافتن، به جنگی گسترده در سطح منطقه استراتژیک غرب آسیا میان تهران و تلآویو تبدیل شود.
* مفاد آتشبس چه میگوید؟
از آموس هوکشتاین نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور لبنان به عنوان طراح اصلی طرح آتشبس پیشنهادی نام برده میشود. بر مبنای گمانهزنیهای انجامشده از سوی رسانههای بینالمللی، طرح یادشده روز پنجشنبه گذشته از سوی لیزا جانسون سفیر ایالات متحده در بیروت به «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان و رهبر جنبش امل (متحد اصلی حزبالله) ارائه شد، طرحی که شماری از رسانههای لبنانی با سادهانگاری به آن نگریسته و آن را روندی برای خاتمه بخشیدن به جنایات رژیم در لبنان عنوان کردهاند. از تعهد رژیم صهیونیستی و دولت لبنان به اجرای بند به بند قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان ستون فقرات طرح آتشبس یادشده نام برده شده است؛ قطعنامهای که با خاتمه جنگ تموز 2006 صادر شد و از حزبالله میخواهد ادوات و نیروهای زرهی خویش را به شمال رود لیتانی منتقل کرده و زمام امور نظامی حدفاصل رود لیتانی تا مرزهای شمال سرزمینهای اشغالی را به نیروهای ارتش و یونیفل بسپارد. هدف از فشار صهیونیستها در مقطع پس از جنگ 33 روزه جهت گنجاندن بند یادشده، به تلاش آنان جهت عقب راندن نهایتا 30 کیلومتری حزب از مرزهای اشغالی با هدف کاهش برد موشکهای حزبالله نام برده میشد؛ امری که امروز با توجه به دارا بودن ذخایر عظیم موشکی از سوی حزبالله با بردهای مختلف -کارشناسان از دارا بودن موشکهایی با برد 300 کیلومتر خبر دادهاند- عملا خللی را در موقعیت حزبالله در معادلات آتی لبنان در برخورد با دشمن صهیونیست ایجاد نخواهد کرد.بر مبنای مفاد طرح یادشده، کمیتهای بینالمللی بر فرآیند تحقق بندهای قطعنامه 1701 شورای امنیت نظارت کرده و رژیم صهیونیستی موظف است در کمتر از ۷ روز از مناطق اشغالی جنوب لبنان عقبنشینی کند. بر اساس بند دیگری از طرح یادشده، از این پس دولت لبنان مکلف است بر هرگونه فرآیند فروش سلاح به لبنان یا تولید در داخل نظارت تام و تمام داشته باشد. با این حال شماری از تحلیلگران منطقهای نسبت به تحقق طرح یادشده به دلیل فقدان ضمانت اجرایی لازم مفاد قطعنامه و اختلاف طرفین درباره ویژگیهای کمیته ناظر بر اجرای طرح ابراز تردید کردهاند. از طرح مطالبات حداکثری صهیونیستها جهت گنجاندن بندی در آتشبس که در آن به ارتش صهیونیستی جهت برخورد با هستههای مقاومت در فردای آتشبس، آزادی عمل اعطا میکرد، به عنوان یکی دیگر از عوامل بدبینی به تحقق آتشبس نام برده میشود.
* چرا رژیم صهیونیستی دنبال آتشبس است؟
کابینه جنگ رژیم صهیونیستی از زمان آغاز حملات این رژیم به لبنان و بویژه در فردای ترور رهبران ارشد مقاومت، مکررا تاکید کرده تا تحقق مطالبات حداکثری (نابودی کامل و خلع سلاح حزبالله در لبنان) به نبرد زمینی، هوایی و دریایی خویش در لبنان شدت و حدت خواهد بخشید. با این حال اکنون با گذشت حدود ۲ ماه از آغاز جنگ میان طرفین، برخلاف برداشت اولیه صهیونیستها مبنی بر انهدام حزبالله به دلیل ضربات وارده بر ۵ رکنی که پیشتر به آن پرداختیم، نه تنها حزب متلاشی نشده، بلکه به راحتی توانسته مبادرت به احیای خویش کند. شیوه تحرکات میدانی و جزیرهایشکل هستههای حزبالله در اقصی نقاط مناطق جنوب لبنان و استقلال عمل نسبی آنان در اتخاذ تصمیمگیری، همچنین جایگزینی فوری افراد به جای فرماندهان شهید، عملا دست هستههای مقاومت را مجزا از دیگر هستهها در پیشبرد راهبردهای نظامی علیه دشمن صهیونیست باز گذاشته است. همین مساله موجب شد بر خلاف تصور اولیه تلآویو و با وجود ضربات مهلک وارده بر کادر و رهبری مقاومت، حزبالله به سرعت بتواند به احیای خویش مبادرت ورزد؛ امری که رهبری نظامی اسرائیل را نسبت به تحقق اهداف حداکثری با تردید مواجه کرد.
نگرانی صهیونیستها از تداوم جنگ چریکی در جنوب لبنان، حتی با اشغال مناطقی از جنوب، نظیر آنچه اکنون در شمال و جنوب باریکه غزه در جریان است، در کنار تاریخچه حضور ۱۸ ساله آنان در جنوب (حد فاصل 1982 تا 2000) و خروج خفتبارشان از لبنان، موجب شده رهبران نظامی از ورود به یک نبرد فرسایشی (بر خلاف دکترین نظامی این رژیم) پرهیز کنند و در راستای تحقق آتشبسی مطابق میل خویش گام بردارند. از زمان طرح موضوع آتشبس مدنظر آمریکاییها، صهیونیستها اعلام کردهاند هر ۲ ساعت یک بار، لبنان را آماج حملات خویش قرار خواهند داد، تا از این رهگذر و با اتکا به سیاست مشت آهنین و تحمیل هزینههای انسانی و اقتصادی سنگین به لبنانیها، حزبالله را به پذیرش آتشبس وادارند.
* هدیه نتانیاهو به ترامپ
با وجود حمایت همهجانبه دولت جو بایدن از سیاستهای جنگافروزانه رژیم موقت صهیونیستی در منطقه، بنیامین نتانیاهو در طول ۱۶ سال زمامداریاش در سرزمینهای اشغالی نشان داده همواره متمایل به جمهوریخواهان آمریکایی بوده، چرا که به زعم وی، روسای جمهور وابسته به حزب جمهوریخواه و در راس آنان دونالد ترامپ بیش از روسای جمهور وابسته به حزب دموکرات دست صهیونیستها را در پیشبرد سیاست الحاق سرزمینهای کرانه باختری به این رژیم و بیاعتنایی به قطعنامههای شورای امنیت درباره راهحل دودولتی بازگذاردهاند. انتقال سفارت ایالات متحده از تلآویو به قدس اشغالی، پذیرش حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان و طرح جاهطلبانه ترامپ موسوم به معامله قرن، موجب شد نتانیاهو در فرآیند انتخابات آمریکا رغبت گستردهای به پیروزی ترامپ نشان دهد و از درخواستهای بایدن - هریس مبنی بر توقف موقت جنگ جهت تاثیرگذاری مثبت بر موقعیت هریس در فرآیند انتخابات 2024 سر باز بزند. اکنون با آگاهی نتانیاهو از حمایت همهجانبه دولت پیش روی آمریکا از مقاصد زیادهخواهانه این رژیم، وی میکوشد در دوره گذار با تشدید حملات خویش به زیرساختهای لبنان و توسل به جنگ فرقهای و ایجاد گسست در این کشور، نیروهای مقاومت و دولت لبنان را به سوی پذیرش آتشبس سوق دهد. به باور شماری از ناظران بینالمللی، نتانیاهو در پی آن است با دستیابی به چنین آتشبسی هدیهای بزرگ به ترامپ در بدو ورود به کاخ سفید اعطا کند، هدیهای که بایدن و هریس در طول هفتههای اخیر در جلب آن ناکام ماندند. دستیابی به آتشبس در لبنان با ورود ترامپ به کاخ سفید، دستاورد بزرگی را برای وی رقم زده و ترامپ را بیش از پیش به پیشبرد منافع رژیم و تحمیل معامله قرن واخواهد داشت.
* موانع پیش روی توافق
با وجود مطرح شدن طرح آتشبس آموس هوکشتاین در محافل رسانهای و افزایش خوشبینیها نسبت به تحقق صلح در لبنان، همچنان موانعی سترگ پیش روی انعقاد توافق یادشده قرار دارد. زیادهخواهی صهیونیستها و تاکید بر ضرورت دستیابی به اهداف معینشده (انحلال حزبالله و خلع سلاح حزب) در کنار تلاش آنان بر منضم شدنبندی به توافقنامه که در آن دست رژیم صهیونیستی را برای حمله به مواضع مقاومت در صورت لزوم و پس از آغاز آتشبس باز میگذارد، موجب شده بسیاری از تحلیلگران نسبت به اجرایی شدن طرح هوکشتاین با دیده تردید بنگرند. مقامات لبنانی صراحتا اعلام کردهاند از پذیرش هرگونه بندی که حاکمیت و تمامیت ارضی لبنان را به مخاطره اندازد، سر باز خواهند زد.
نتانیاهو و رهبران یهودیان افراطی حاکم بر رژیم صهیونیستی، مکررا از حمله به مقاومت در منطقه به عنوان آغازگر نظم نوینی در غرب آسیا نام بردهاند و بیگمان تداوم حضور حزبالله در عرصه سیاسی لبنان و منطقه و پابرجا ماندن سلاح آن، با مطالبات حداکثری تلآویو در تعارض است. از سوی دیگر بیاعتنایی صهیونیستها به فشارهای بینالمللی و اطمینان خاطر آنان از حمایت جامع و بیدریغ کاخ سفید در هر شرایطی، دست کابینه جنگ اسرائیل را برای پشت پا زدن آنان به مفاد آتشبس در هر لحظهای قابل تصور کرده است. تجربه گفتوگوهای غیرمستقیم حماس با صهیونیستها و پذیرش مفاد آتشبس از سوی مقاومت و متقابلا نادیده انگاشتن مفاد آن از سوی طرف صهیونیست در خلال ماههای گذشته، به وضوح بیانگر احتمال بر هم زدن معادلات در دقیقه 90 از سوی رژیم اسرائیل است.