Geraa | گرا
Geraa | گرا
خواندن ۴ دقیقه·۲ ماه پیش

جنگ، شهادت، تاریخِ فردا

به قلم: مهدی جمشیدی

[یکم]. تلخ است اما به‌ناچار باید گفت که ما هزینۀ گزاف تعلل و تأخیر و مماشات خویش را می‌پردازیم. تأمّل کنیم که چه کرده‌ایم که سگِ هارِ نجسِ منطقه، این‌چنین «جسارت» یافته است. می‌دانیم او دچار استیصال و سرگشتگی است و به جنون مبتلا شده است، اما واکنش حاد و سخت و بی‌درنگ ما می‌توانست او را بر سرِ عقل آورد و وادار به احتیاط و انفعال و عقب‌نشینی کند. دشمنی که خباثت جزو ذاتش است، از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند؛ مگر این‌که ما برای او، «خط قرمز» تعریف کنیم، و نه‌فقط تعریف، بلکه در عمل نشان بدهیم که اگر پا فراتر بگذارد، اساس موجودیّتش به خطر خواهد افتاد. اگر تعریف خط قرمز در زبان با اهمال و سستی در عمل توأم شود، قافیه را خواهیم باخت و چرخۀ پیشرویِ دشمن به راه خواهد افتاد. منطقِ مواجهه، منطقِ «اگر یکی بزند، ده تا می‌خورد است»، نه پاسخ‌های خفیف و دیرهنگام. اگر او دیوانه است، ما نیز غیوریم. اینک زمانۀ غیرت و تعصّب و حماسه و حرارت است؛ باید برآشفت و شورید و خروشید. باید با صهیونیست‌کُشی، جوی خون به راه انداخت و غاصبان را از قلب عالَم اسلامی راند و بیت‌المقدس را با جنگ مقدس، رها ساخت.


[دوّم]. سیّد مقاومت، ناموس مقاومت بود. او ذخیره‌ای بود در قامت یک اسطوره. مقاومت در وجودش، متجلّی و عیان بود. عصارۀ مبارزه بود و ایستاده در خط مقدّم نبرد با صهیونیسم. رژیم صهیونیستی، یک اسطورۀ تاریخی را از ما گرفت و زخمی عمیق بر جان‌مان نشاند. شهادت او، پایان مقاومت نیست، اما به‌قطع، درنوردیدن بزرگ‌ترین خط قرمزِ مقاومت است. صهیونیست‌ها، بزرگ‌ترین کاری که در توان داشتند را به انجام رساندند و زین‌پس، هیچ اتفاقی ما را به این شدّت، محزون و غضبناک نخواهد کرد. این نقطۀ اوج خصومتِ صهیونیست‌ها بود و اینک، هنگامۀ واکنش ما فرا رسیده است. با صهیونیست‌ها چه کنیم که تاوان خونِ سیّد مقاومت باشد؟!


[سوّم]. لیبرال‌های داخلی برای این‌که زمینۀ اجتماعی را برای بی‌واکنشی ایران فراهم کنند، تعبیر «تلۀ جنگ» را تدارک دیده‌اند و به جامعه القا می‌کنند که تغافل و سکوت، بهتر از غلتیدن در معرکۀ جنگ است. اینان بیش از آن‌که با مردم سخن بگویند، گرای تهاجمِ بیشتر به دشمن می‌دهند که پیشتر بیاید و از احتمال واکنشِ متقابل، خیالش آسوده باشد. این امر، خیانت آشکار و مساعدت به دشمن است. هیچ‌گاه هراس و خوف ما از جنگ، پایان‌بخش زنجیرۀ رویدادها نیست، بلکه به طرف مقابل، جسارت و شجاعتِ تعدّی می‌بخشد و او را ترغیب می‌کند که بر حلقه‌های زنجیرۀ پیشروی‌اش بیفزاید. هراس ما از جنگ، طرف مقابل را از جنگ، منصرف نمی‌کند. تاریخ پساانقلاب نشان می‌دهد که دوره‌های حاکمیّت میانه‌روها، با فزونی فشارها و تحمیل‌ها و تعدّی‌ها همراه است؛ آنان که گفتگو و مذاکره با عالَم تجدّد را اصل می‌انگارند و می‌خواهند سایۀ جنگ را از سرِ ایران بردارند، بر حرص و ولع جنگ در طرف مقابل می‌افزایند و او را جسورتر و بی‌پرواتر می‌کنند. «خط سازش»، جاده‌صاف‌کنِ پیشروی دشمن است؛ چون از درماندگی و عجز و انفعال و خوف ما حکایت می‌کند. و «خط مقاومت»، رعب و وحشت در دل دشمن می‌افکند و او را متوقف می‌سازد. آنان که ایدئولوژی مقاومت را به معنی نابودی ایران تفسیر می‌کردند و مردم را از آن پرهیز می‌دادند، امروز به نتایج سازش بنگرند.


[چهارم]. ما از «جنگ» نمی‌هراسیم؛ ما هیچ‌گاه در برابر اسرائیل، پرچم سفید در دست نخواهیم گرفت و به چیزی کمتر از «نابودی اسرائیل»، رضایت نخواهیم داد. حتی اگر اسرائیل به سراغ ما نیایید، ما به سراغ او خواهیم رفت و جانش را خواهیم ستاند. ما بازسازیِ عظمت و عزّت امّت اسلامی را در سایۀ جنگ می‌جوییم و می‌دانیم که هیچ طرح استعماری‌ای – و از جمله اسرائیل – بدون جنگ، برچیده نخواهد شد. جنگ، آغازگاه تمدّن اسلامی است؛ معادلات کنونی، جز با مواجهه‌ای که رنگ خون دارند، برچیده نخواهند شد. این شهادت است که افق تاریخیِ جدید را خواهد گشود و شهادت، فرع بر جنگ است. اهل شرف و ایمان و تعهد، در ستایش جنگِ برای خدا گفته‌اند؛ و فراتر از همه، علی - علیه‌السلام - در نهج‌البلاغه. ما امتدادِ هویّتیِ شهدای دفاع مقدس هستیم و طالب پیوستن به آنها. ما رسم شهادت را به تاریخ نسپرده‌ایم و دل به دنیا نبسته‌ایم. ما وعدۀ خمینیِ کبیر را باور داریم که در پسِ این نبرد عظیم، فردای قدسیِ تاریخ از راه خواهد رسید. ما آمادۀ اعزام هستیم؛ ما اصحاب جنگ برای خدا هستیم.

شبکه تولید و جریان‌سازی سیاسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید