به قلم: مسعود براتی
یک گزارۀ مشهور در افکار عمومی این است که با تغییر دولتها و رویکرد آنها در ایران، سیاستها در صحنه بینالملل هم دستخوش تغییرات میشود. صدور قطعنامه علیه ایران از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چند روز گذشته، به روشنی نشان میدهد که این گزاره از واقعیت فاصله دارد و روندها و تصمیمگیریهای بینالمللی دربارۀ ایران حتی در زمان ریاست جمهوری آقای پزشکیان هم تفاوت چندانی با گذشته نداشته و این اتفاق فرصتی برای واقعی شدن دیدگاه سیاستمداران و نخبگان داخلی درباره تحولات بینالمللی است.
اساساً سیاستها در صحنۀ بینالملل با تغییر افراد تغییر نمیکند و این تصور که چون دولت آقای پزشکیان مستقر است و این دولت ادعای تعامل و دیپلماسی با خارج را دارد پس دیگران هم روند متفاوتی را دنبال خواهند کرد و با دولت آقای پزشکیان وارد تعامل خواهند شد، آن هم در این ایامی که تحولات جدیای در صحنه بینالملل در حال رقم خوردن و فضای بین الملل به شدت در حال قطبی شدن است، به نظر تصور خامی میآید.
با توجه به نزدیک شدن سال دهم برجام و پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک کشورهای اروپایی به عنوان اعضای برجام، از توانایی خود برای استفاده از مکانیزم ماشه و بازگشت قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه ایران استفاده کنند. کما اینکه مقدمات این اتفاق نیز قابل مشاهده است.
این بازگشت در صورتی اتفاق میافتد که طبق مواد ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱، یکی از مشارکت کنندگان در توافق هستهای برجام، درخواست و اعلامیهای به شورای امنیت سازمان ملل ارائه دهد. در این صورت ظرف مدت ۴۰ روز اگر قطعنامهای که ادامه برجام را تایید نکند، تصویب نشود، قطعنامههای قبلی به صورت خودکار بازمیگردد.روشن است که اگر کشورهای اروپایی تا به امروز از این مکانیزم استفاده نکردند به این دلیل است که چارچوبی بهتر از برجام برای مهار ایران نداشتهاند اما اینکه آیا تا انتهای سال آینده و با نزدیک شدن به تاریخ انقضای این ابزار مهار همچنان این خویشتن داری را انجام دهند محل تردید است.
در این شرایط که ما در مقطع حساسی از لحاظ تحولات بین المللی قرار داریم نکتهای که نخبگان کشور باید به آن توجه داشته باشند، این است که انتظار تغییر رفتار از کشورهای غربی که خصومت چندین سالۀ آنها علیه منافع جمهوری اسلامی آشکار است، صرف تغییر دولت، انتظاری غیر واقعی و بیشتر شبیه به یک آرزو است. دقت و واقع نگری و مجانبت از سادهانگاری در مواجهه با آنها بیش از پیش در تأمین منافع ملی موثر است.
مواجهۀ فعالانه و مستمر با رصد تحولات و تعامل با فعالان و تصمیم گیران داخل در یک فرایند یک ساله برای ارسال سیگنالهایی از روی قوت و قدرت به طرف مقابل؛ بهطوری که آنها بدانند استفاده از مکانیزم ماشه برای آنها شرایط را بدتر از گذشته خواهد کرد، تا حاصل شدن شرایط مطلوب؛ یعنی پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ و عادی شدن پرونده هستهای ایران و پایان یافتن مکانیزم ناعادلانه برجام از مهمترین فعالیتها و نقشآفرینی نخبگان خواهد بود.