به قلم: صابر گل عنبری
بالاخره روز موعود انتخابات آمریکا فرا رسید و به علت رقابت فشرد هریس و ترامپ شانس هر دو تقریبا برابر است و نتیجه انتخابات روشن نیست.
به دلیل رقابت بسیار نزدیک در ایالتهای سرنوشتساز بعید نیست که اعلام نتایج چند روزی به طول بینجامد و ممکن است فضا متشنج هم بشود.
صرف نظر از نتایج، اما انتخابات کنونی به نوشته نیویورک تایمز منعکس کننده تثبیت گفتمان ترامپیسم به زیان لیبرالیسم در آمریکا بود؛ تا جایی که گفتمان هریس هم برای جلب آرا احیانا گرایشی از چپ به راست داشت.
اما در حالی که کشورهای جهان هر کدام به دلیلی نظارهگر نتایج این انتخابات هستند، به نظر نگارنده دو ماه و نیم پیشرو یعنی از فردا تا روز تحلیف رئیسجمهور جدید بازه زمانی مهم و چه بسا تعیینکننده برای دو جنگ غزه و لبنان و تنشهای منطقهای مرتبط با آن باشد.
این زمان تقریبا دوره گذار در آمریکا است و در این شرایط، رئیسجمهور معمولا دست به عصا حرکت میکند که در ادبیات سیاسی آمریکا به «اردک لنگ» تشبیه میشود.
اما این دوره انتقالی همزمان با شرایط تعیینکننده در خاورمیانه است که ممکن است هم اسرائیل و هم ایران را به صرافت بهرهبرداری از این وضعیت بیندازد.
حال که ایران از پاسخ به حمله اسرائیل تا قبل از روز برگزاری انتخابات اجتناب کرده است، میتوان گفت که از امروز شمارش معکوس برای آن شروع میشود.
در این راستا، یک احتمال این است که ایران بعد از رایگیری و قبل از روشن شدن نتایج آن اقدام کند که هم از شائبه کمک به پیروزی ترامپ مبرا شود؛ هم این که وانمود شود به دور از انتظار نتایج انتخابات پاسخ خود را داده است. درصد چنین احتمالی کم نیست و امروز و فردا بالاخره روشن میشود.
اما یک احتمال دیگر این که ایران منتظر پایان تاثیر انتخابات بر تصمیمات کاخ سفید بماند تا ببیند که آیا دولت بایدن بعد از رهایی از قید و بند انتخابات در جهت پایان دو جنگ و تنشها حرکت میکند یا خیر و این که آیا میتواند از این طریق تهدیدهای خود برای حمله به اسرائیل را نقد کند یا خیر.
البته در صورت چنین تحول سیاسی جدی، باز احتمالا ایران پاسخی بدهد؛ اما محدود و برای حفظ پرستیژ. ولی چنان که دو هفته پیش نیز گفته شد، آتشبس میتواند سطح و شدت آن را تنظیم کند.
در مقابل اما اسرائیل و نتانیاهو نیز چه بسا در همین دو ماه و نیم خود را رها از هر فشاری و آن را آخرین فرصت برای تحقق دستکم بخشی از اهداف جنگ بدانند. احتمالا نتانیاهو پس از تحلیف رئیس جمهور جدید آمریکا دست خود را مثل قبل در جنگ غزه و لبنان و منطقه باز نبیند.
به هر حال چه هریس برنده شود چه ترامپ، بعید است که هر دو تمایلی به این داشته باشند که این وضعیت پیچیده در خاورمیانه در همان ابتدای کار دستور کاری متفاوت بر اولویتهای آنها تحمیل کند که تداوم آن حتی آمریکا را درگیر جنگی ناخواسته در این منطقه هم بنماید.
از این رو، بعید نیست که هر دو متمایل به پایان این جنگ و درگیریها قبل از تحلیف و به دست گرفتن قدرت باشند.
اگر هریس برنده انتخابات شود، چون خود او معاون بایدن است، احتمال این که گشایشی در مذاکرات آتشبس به ویژه از دسامبر به بعد رخ دهد، وجود دارد و چه بسا «اردک لنگ» نیز بر خلاف گذشته به اتخاذ تصمیماتی برای فشار عملی بر نتانیاهو روی آورد.
اما اگر ترامپ برنده شود، ممکن است اعلام نشده به نتانیاهو چراغ سبزی نشان دهد که دو ماه و نیم فرصت دارد تا کارهای ناتمام خود را قبل از تحلیف او تمام کند. همین خود خطری برای افزایش تنش در منطقه است. البته اینجا مقصود وقوع جنگ گسترده در منطقه نیست و ترامپ بعید است به دنبال چنین جنگی در خاورمیانه باشد، اما همین که نتانیاهو این بازه زمانی دو ماه و نیمه را آخرین فرصت خود بداند و در آمریکا هم ترامپ به قدرت برسد، خود همین مشوقی برای افزایش قابل توجه تنش در منطقه است و چه بسا ناخواسته اوضاع جنگی هم بشود.
با وجود این، اما دولت آمریکا اگر بخواهد باز در همین مدت کوتاه این توان را دارد که فشار جدی بر اسرائیل برای پایان جنگ وارد کند.
لب کلام این که بعد از انتخابات باید دید که اولا بایدن پس از کنار رفتن این متغیر تاثیرگذار تا چه اندازه برای پایان جنگ جدیت دارد و ثانیا ایران در پاسخ به حمله اسرائیل تا چه اندازه میتواند اعتماد کند و منتظر روشن شدن وضعیت سیاسی پس از انتخابات بماند و ثالثا اگر جدیتی از بایدن برای پایان جنگ مشاهده نشد و نتانیاهو هم در صرافت بهرهبرداری حداکثری از این دو ماه و نیم افتاد و ایران نیز تهدیدهای خود را برای حمله سنگین عملی کرد که احتمال آن در صورت عدم توافق بالاست، تنش تا کجا پیش خواهد رفت.