به قلم: مهدی فردحسینی، معاون راهبردی سازمان بسیج دانشجویی
پرچم آرمانخواهی و مطالبهگری را زمین نگذارید. مطالبه طبعاً با اعتراض همراه است، امّا نگذارید این اعتراض، اعتراض به نظامِ اسلامی تلقّی شود؛ جدّاً مانع شوید که دشمن این اعتراض را اعتراض به نظام تلقّی یا القا کند. مطالبهگری را با ارائهی پیشنهاد و راهِحلّ قابلِ قبول همراه کنید. 99/۲/۲۸
رهبر عزیزمان در دیدار دانشجویی سال 99 فرمایشات و توصیههایی در مورد ارائه پیشنهاد و راهکار در کنار مطالبه دانشجویی داشتند که به احتمال زیاد خواندهاید، قرار است اینجا در همان باره نکاتی را مرور کنیم، در تأسی به این فرمایش حضرت خیرالانام (صل الله علیه وآله و سلم) که: خَيْرُ الْـكَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ يُمِلَّ سعی دارم مطالب را در عبارت کوتاه، ساده و دستهبندی شده عرض کنم:
اول درباره فواید و لزوم فکر کردن به راهکار در مسیر مطالبهگری:
شبیه نقنقوها تلقی نمیشویم: اگر ما خودمان را ملزم به ارائه راهکار و ایدهای برای رفع معضل و حل مسئله نکنیم، احتمال اینکه بعد از مدتی کارهای ما برای دیگران و خودمان صرفا نق زدن و غرغر کردن تلقی شود بسیار بالا میرود.
دیوار حاشا کوتاه میشود: اگر خدایناکرده در موارد معدودی طرف مورد مطالبه علاقه کمی به انجام وظیفه داشته باشد با ارائه راهکار مسیر مطالبه دقیقتر و امکان فرار از حل مسئله، فرافکنی و بافتن لاطائلات کم میشود!
متقن شدن حرف: فکر کردن به راهحل باعث میشود ما مجبور باشیم روی نقدهایمان دقیق شویم تا بتوانیم بررسی کنیم که راهحل پیشنهادی ما واقعا میتواند آن مسئله را حل کند یا نه و این یعنی چکش کاری نقد ما و محکمتر شدن منطق ما در مطالبه که موجب تقویت موقعیت ما میشود.
افزایش امکان اثر گذاری با جهتدار شدن مطالبه: فرض کنید مطالبه ما معضل تورم و کاهش قدرت خرید مردم باشد، اگر حرف ما در همین سطح متوقف بماند و دائم فریاد بزنیم فقر گرانی پدر مردم را درآورده و ... خب چه معیاری برای سنجش اثرگذاری طرحهای مسئولین فعلی یا نامزدهای انتخابات داریم؟ وقتی معیاری نباشد احتمالا آن کسی که با رنگ ولعاب بیشتری وعده میدهد یا طرح مسئولی که لحن جذابتر و جنبوجوش بیشتری دارد رأی میآورد و احتمالا بعد از مدت کوتاهی موجب نامیدی و یأس بیشتر میشود پس به حل مسئله کمک جدی نمیکند. اما اگر مطالبه ما جهتدار باشد مثلا توضیح دهیم که برای حل معضل تورم باید نظام مالیاتی کشور فلان تغییرات را بکند و نظام خلق پول بانکها کنترل شود، دیگر هرکسی به راحتی نمیتواند با پیشنهادات موهوم و عوامفریبانه یا پیشنهادت غلط و ناکارآمد وقت و سرمایه کشور را تلف کند.
آمادگی بهتر برای مواجهه واقعی با مشکلات: الزام برای فکر کردن به راه حل باعث میشود ما تا سرحد امکان به طور واقعی به مشکل و ابعاد و تبعات نسخه پیچی برای حل مسئله فکر کنیم و از جهان انتزاعی وارد جهان واقعی شویم. چنانچه در مثالهای فیزیک دبیرستان از مقاومت هوا، اصطکاک و متغیرهای دیگر میشد به راحتی صرف نظر کرد اما اگر قرا باشد شما یک ماشین مکانیکی واقعی بسازید نمیتوانید به راحتی مقاومت هوا و اصطکاک و ... در نظر نگیرید! پدیدههای اقتصادی و اجتماعی نیز همین طورند مثلا ما وقتی برای حل مشکل تورم مجبور باشیم به راهکار فکر کنیم حتما به گزینه اصلاح نظام مالیاتی کشور و اخذ مالیات از ثروتمندان و فعالیتهای غیرمولد هم برخورد خواهیم کرد که در این صورت باید برای تبعات اجتماعی و اقتصادی این راهکار پیشنهادی هم فکر کنیم، در واقع برای ارائه هر پیشنهادی به ناچار باید به تبعات و ابعاد مختلف پدیده فکر کرد و این یعنی الزام به تولید حرف پخته با نگاه واقع بینانه و البته دلسوزانه! آن روی این سکه یعنی پرورده شدن این افراد برای تصدی مسئولیتهای واقعی در میدانهای فردای کشور.
دوم درباره چگونگی اندیشدن به راهکار در یک تشکل دانشجویی:
تشکل دانشجویی، اندیشکده نیست: تا میگویند راهکار ممکن است اینطور به ذهن ما برسد باید برویم یک بسته کامل از پیشنهادات با تمام جزئیات اجرایی و مراحل اقدام را آماده کنیم و بگذاریم جلوی مسئولین، خب اگر این طور باشد پس مسئولین باید چه کار کنند؟ منطقاً تصور تولید راهکار با جزئیات یک اندیشکده توسط اعضای یک تشکل دانشجویی باتوجه به سطح دانش تخصصی و طول عمر فعالیت که در مجموع شاید به حدود دو سال فعالیت مقطع چند ماهه متنوع ختم شود ممکن و قابل قبول نیست! پس منظور چیست؟ در بند بعدی توضیح میدهیم...
راهکار کلان یعنی تعیین کننده جهت اصلی: توقع ارائه راهکار از یک تشکل دانشجویی با توجه به واقعیات مذکور در حد بیان گزارهای صریح، جهتدار و سنجش پذیر است که اِعمال آن متغیر اصلی مد نظر یعنی معضل و مشکل ما را کاهش دهد، مثلا برای مشکل امکان فساد اقتصادی مسئولین، شفافیت و انتشار عمومی دارایی مسئولین و خانواده آنها قبل، حین و بعد از مسئولیت یک راهکار کلان صریح، جهتدار و سنجش پذیر است، که هم یک جهت مشخص برای اقدام را نشان میدهد و فضا را از کلیگویی خارج میکند و هم انجام یا عدم انجام آن سنجش پذیر است فلذا تولید خبرهای غیرواقع از انجام آن را سخت میکند.
تولید راهکار کلان مبتنی بر شناخت مسئله: برای تولید راهکار ما اول از همه احتیاج به شناخت صحیح و صریح از خود معضل و مشکل داریم، پس صورت بندی صحیح از مشکل گام اول تولید راهکار است، صورت بندی صحیح از مشکل یعنی به جای کلی گویی بگوییم دقیقا مشکل چیست مثلا به جای عبارت کلی مشکل کنکور بگوییم مشکل ما با کنکور دقیقا چیست؟ فکر کردن به صورت مشکل ممکن است ما را به عناوین متفاوتی راهنمایی کند مثلا شاید منظور اصلی ما ناکام شدن قهری بسیاری از داوطلبان در رشتههای پرتقاضا باشد، در این صورت منظور ما از عبارت مشکل کنکور با فرد دیگری که منظورش استرس روز کنکور برای همه داوطلبان است بسیار متفاوت باشد و طبعا راه حلها هم متفاوت است، پس از صورت بندی صحیح از مشکل ما با فرایند علتیابی مناسب باید خودمان را به ریشه مشکل برسانیم، لازم است فرایند علت یابی را حداقل تا رسیدن به اولین ریشهای که صریح، جهت دار و سنجش پذیر باشد ادامه دهیم، در این هنگام راهکار کلان نقیض مساله است مثلا در فرض اول اگر علت بررسی شده عدم تناسب ظرفیت آموزشی رشتههای مذکور با تقاضای داوطلبان باشد، راهکار افزایش ظرفیت رشتههای موردنیاز و پرمتقاضی است که میتواند از مسیر اصلاح ظرفیت رشتههای کمتقاضا و بدونتقاضا جبران شود.
آشنایی با نهادهای مربوطه و وظایف آنها و سایر بازیگران: مرحله بعد تهیه لیست نهادهای مربوطه است که وظایف قانونی یا منطقی در این باره دارند، خب این نهادهای باید در برنامه مطالبه قرار گیرند. واضح است که مطالبه از هر یک از مسئولین این دستگاهها باید متناسب وظیفه و انگیزه ایشان طرحریزی شود. همچنین سایر مجموعههای که میتوانند در مسیر این مطالبه در کنار تشکل قرارگیرند مثل رسانهها، افراد صاحب تریبون و ... هم باید در طراحی ما برای گفتگو . هم افزایی قرار گیرند
ملاحظات مطالبهگری: رعایت دیگر ملاحظات و الزامات مطالبهگری نظیر طبیبانه بودن در عین طلبکارانه بودن، همراه سازی مردم، شروع با لحن لین، جهت گیری امیدوارانه و ... هم از موارد مهمی است که ذکر آن از هدف این متن خارج است.
منبع: ماهنامه تخصصی گرای انقلاب