به قلم: مسعود براتی
شنبه شب دکتر عراقچی وزیر امور خارجه در برنامه گفتگوی ویژه خبری درباره موضوعات مختلف مرتبط با روابط خارجی کشورمان نکاتی را بیان کرد. در بخشی از این گفتگو در رابطه با مهر سال آینده (اکتبر ۲۰۲۵) و پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ در سال دهم توافق هستهای ایران و ۱+۵ حرف غلطی را مطرح کرد که تامین کننده منافع ملی را دچار مخاطره میکند.
او گفت: « اگر قبل از آن [اکتبر ۲۰۲۵] «توافق جدیدی» حاصل نشود، ما با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود و ممکن است کشورهای اروپایی که هنوز در برجام هستند دنبال اسنپبک بروند. من از الان برای یک سال بعد نمیخواهم صحبت بکنم، فرصت هنوز برای دیپلماسی هست البته این فرصت محدود است»
مکانیزم ماشه، اسنپ بک و سال دهم برجام
قبل از نقد صحبتهای عراقچی لازم است کمی درباره مکانیزم ماشه و اسنپ بک و سال دهم برجام توضیح ارایه شود. اسنپ بک به معنای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران که قرار بود با نهایی شدن برجام ملغی شده باشند. این بازگشت در صورتی اتفاق میافتد که طبق مواد ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱، یکی از مشارکت کنندگان در توافق هستهای برجام، درخواست و اعلامیهای به شورای امنیت سازمان ملل ارایه دهد. در این صورت در نهایت ظرف مدت ۴۰ روز اگر قطعنامهای که ادامه برجام را تایید نکند، تصویب نشود، قطعنامههای قبلی به صورت خودکار بازمیگردد.
این مکانیزم که در توافق برجام به نام مکانیزم حل اختلاف نامیده شده است، در ادبیات سیاسی به عنوان مکانیزم ماشه شناخته میشود. چرا که مانند یک ماشه عمل میکند و در صورت فعال شدن ماشه، در نهایت شلیک نهایی صورت میگیرد. نکته غمناک داستان این است که این مکانیزم به اصطلاح حل اختلاف، که ظاهری متمدنانه و برابر دارد، به گونهای طراحی شده است که حتی اگر ایران شاکی باشد و نسبت به نقض عهد دیگر اعضا شکایت داشته باشد، قطعنامهها علیه ایران بازمیگردد. یعنی ضمانت اجرای نهایی این مکانیزم، علیه منافع ایران است. برای همین است که ایران تاکنون شکایت از آمریکا بابت خروج از برجام در سال ۱۳۹۷ را تا انتهای مسیر دنبال نکرده است. از آن طرف هم اروپاییها مدعی این مکانیزم هستند و در حال تهدید ایران برای استفاده از این ابزار هستند.
قرارداشتن چنین سازوکار یک طرفهای در یک قرارداد و امضای آن توسط دولت روحانی که آقای عراقچی در آن مذاکره کننده ارشد بودند، محل تعجب و البته خجالت است. این سازوکار کاملا استعماری و تنها در بردارنده حقوق کشورهای اروپایی و آمریکا است و برای ایران حقی قائل نشده است. اما به هرحال این سازوکار در توافق وجود دارد و اگر تا مهر سال بعد کشورهای حاضر در برجام از آن استفاده نکنند، با پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱، پایان خواهد یافت.
توافق جدید مطلوب ترامپ
حالا بازگردیم به صحبت دکتر عراقچی درباره این موضوع، عراقچی میگوید که اگر توافق جدیدی تا قبل از سال دهم برجام حاصل نشود، اروپاییها از این ابزار برای بازگرداندن قطعنامههای قبلی استفاده خواهند کرد. او این حالت را یک شرایط بحرانی میداند. این حرف یعنی وزیر خارجه ایران به صورت پیشفرض قبول دارد که باید تا قبل از سال دهم به یک «توافق جدید» دست یافت! همان چیزی که ترامپ هم در دوره قبلی و هم در این ایام آن را بیان میکند.
توافق جدید که ترامپ درباره آن صحبت کرده است یعنی توافقی که هم محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران خصوصا مکانیزم ماشه را برای چندین سال دیگر تمدید کند و هم به سایر مسایل از جمله توان دفاعی ایران و مسایل منطقهای گسترش دهد. بر این اساس صحبت طرف ایرانی از ضرورت یک توافق جدید معنایی غیر از ضعف نخواهد داشت. آن هم توافقی که به دلیل ترس از مکانیزم ماشه باشد. این نوع صحبتها استقبال کردن از افزایش فشار و زیادهخواهیها است. این صحبت آن هم در زمانی که ترامپ قرار است تا چند وقت دیگر در کاخ سفید مستقر شود، با توجه به گذشته او که به دنبال یک توافق جدید با ایران بوده که بتواند تمام مسایل ایران را با هم حل کند، سبب تقویت اراده او برای افزایش فشار خواهد بود. چرا که تلقی مطلوب بودن یک توافق جدید در ایران را در ذهن آنها تقویت میکند. برای حصول به توافق جدید هم تنها ابزار فشار بر ایران خواهد بود نه برخورد از یک موضع برابر با ایران.
مثلا در همین موضوع مکانیزم ماشه، طبیعی است وقتی طرف مقابل ببیند چنین ابزاری میتواند طرف ایرانی را به نگرانی بیندازد و وضعیت را بحرانی ببیند و بگوید که تا قبل از سال دهم باید به یک توافق جدید رسید! هرگز حاضر نشود این ابزار را از دسترس خود دور کند.
پس بر روی حفظ ابزار از طریق تمدید زمان پابرجا بودن قطعنامه ۲۲۳۱ (یا بخشهایی از آن از جمله مکانیزم ماشه) تمرکز خواهد کرد و این را بخشی از توافق جدید با ایران خواهد دانست.
اما چه چیزی منافع ایران را تامین میکند؟ حتما پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ و خارج شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل و پایان یافتن مکانیزم یکطرفه ماشه.
سوال این است که این مطلوب چگونه حاصل خواهد شد و چه رفتارها و مواضعی از سوی ایران این هدف را در دسترس قرار خواهد داد؟ حتما این صحبتهای عراقچی این مطلوب را دورتر و پرهزینهتر خواهد کرد.
وقتی ایران خودش را حساس به این موضوع نشان دهد و آن را بحران بداند و شرط رفع بحران را رسیدن به توافق جدید بیان کند (همان چیزی که ترامپ مطرح کرده بود)، انگیزه طرف مقابل را برای حفظ آن تشدید میکند و لذا انگیزه برای فشار بیشتر را نیز افزایش میدهد.
ایران باید رفتارها و مواضعی از خود بروز دهد که نقطه مقابل این صحبت عراقچی باشد. اروپاییها و آمریکاییها باید احساس کنند که ایران برای بدترین سناریو آماده است و قرار نیست امتیازی که یک بار برای آن هزینه پرداخت کرده، آن هم هزینهای بسیار بیشتر از آن امتیاز، مجدد خریداری کند و هزینه جدید بابت آن بپردازد. اگر خدایی نکرده این اتفاق بیفتد، معنایش تقدیر از طرف مقابل برای عهدشکنی است و این کار سبب خواهد شد تا هیچ توافق احتمالی در آینده نیز کار نکند چرا که طرف مقابل انگیزه بیشتری از گذشته برای عهدشکنی خواهد داشت.
ترامپ اگر تصویر ذهنیاش که از ایران دارد (تصویری ضعیف و ناتوان) تثبیت و یا تشدید شود، حتما منافع و امنیت ملی ایران به خطر خواهد افتاد و اگر این تصویر با رفتار و مواضع دقیق اصلاح شود، به نفع ایران خواهد بود.