به قلم: نوید مؤمن
طی روزهای اخیر شاهد تبلور بحرانهای متعدد علیه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و همراهانش در کابینه این رژیم تروریست، کودککش و جعلی هستیم. ماهیت ترکیبی این بحرانها و تبلور آنها در یک بستر زمانی واحد، ضریب آسیبپذیری نتانیاهو، بنگویر و اسموتریچ را تا حد زیادی افزایش داده است. پیشفرضها و گمانهزنیهای زیادی درباره چرایی تصاعد بحرانهای کنونی در کابینه نتانیاهو مطرح میشود که قدر متیقن همه آنها یک گزاره است: نتانیاهو در حال مواجهه با بحرانهای پیچیده و چندلایهای است که قدرت مدیریت همزمان یا حتی جداگانه آنها را از دست داده است.
پس از برکناری گالانت، شاهد ورود منازعه به آخرین و چهارمین لایه قدرت در اراضی اشغالی هستیم. در لایه نخست، شاهد شکلگیری دوگانه نتانیاهو - مخالفان سیاسی در داخل اراضی اشغالی بودیم. لایه دوم منازعه، معطوف به جدال
نتانیاهو - گانتس در کابینه جنگ رژیم بودیم که به خروج گانتس و فروپاشی کابینه جنگ منجر شد. لایه سوم منازعه مربوط به جدال مستمر و تمام عیاری بود که طی ماههای اخیر میان نتانیاهو و گالانت (وزیر جنگ کابینه رژیم صهیونیستی) شکل گرفت. گالانت معتقد بود مثلث نتانیاهو – بنگویر - اسموتریچ برداشت مستندی از میدان جنگ و فرامتن آن ندارد و کورکورانه اصرار بر بسط دامنه میدان جنگ در غزه و لبنان و امتیازگیری از حماس و حزبالله دارد. گالانت تنها راه پیش روی نتانیاهو را دادن امتیازات سخت (تن دادن به آتشبس اجباری) با هدف آزادی اسرای صهیونیست از غزه میدانست و معتقد بود راه دیگری در این باره پیش روی رژیم وجود ندارد. برکناری گالانت، مترادف با ورود نتانیاهو و رژیم اشغالگر قدس به چهارمین لایه منازعه بود: جدال میان احزاب ائتلافی!
طی روزهای اخیر نتانیاهو با عصبانیتی که نشأتگرفته از وحشت وی از ورود به لایه چهارم منازعه است، مدعی شد هرگز قصد ندارد ایتمار بنگویر، وزیر امنیت رژیم اشغالگر قدس را بابت گزارشهای محرمانه و آشکاری که درباره سرپیچی آشکار وی از قوانین اداری و امنیتی منتشر شده برکنار کند. همچنین اختلافاتی آشکار میان نتانیاهو و آریه درعی بر سر احتمال ناتوانی نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس در لغو معافیت خدمت یهودیان حریدی به وجود آمده که نتانیاهو را در مرز میان بقای حداقلی و سقوط حداکثری از قدرت قرار داده است. لایه دیگر منازعه، میان نتانیاهو و سران احزاب ائتلافی در کابینهاش شکل گرفته و ادامه خواهد داشت.
سوال اصلی این است: چهارمین لایه منازعه در اراضی اشغالی در چه فرامتن و بستری تعریف شده است؟ در پاسخ به این سوال باید 2 مولفه مهم را مدنظر قرار داد: نخست وضعیت بحرانی صهیونیستها در میدان جنگ غزه و لبنان و دیگری، درگیری نتانیاهو با پرونده افشای هدفمند و عامدانه بخشی از اطلاعات محرمانه جنگ با هدف مهندسی ذهنی ساکنان اراضی اشغالی.
موفقیتهای چشمگیر حماس، جهاد اسلامی و حزبالله در ابعاد کلاسیک، مدرن و ترکیبی جنگ با رژیم اشغالگر قدس، منجر به افزایش تصاعدی تعداد نظامیان به هلاکت رسیده صهیونیست طی هفتههای اخیر شده است. اصل غافلگیری در تقابل با دشمن صهیونیست، بخوبی در عملیاتهای ترکیبی و میدانی حزبالله و حماس ظهور و بروز مییابد که یکی از مصادیق آنها، عملیات اخیر حزبالله علیه یکی از گردانهای تیپ گولانی بود. در کنار این موضوع، شاهد دست و پنجه نرم کردن نتانیاهو با پروندهای جنجالی تحت عنوان «افشای عامدانه اطلاعات محرمانه» هستیم. صورت مساله این است که نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس در جریان بازجوییهای انجام شده از اعضای دستگیرشده دفتر خود، متهم به افشای خودخواسته و عامدانه اخبار و اطلاعات فوق محرمانه و محرمانه در رسانهها شده است. نتانیاهو در طول مدت سپری شده از جنگ غزه، از طریق اعضای دفتر خود به رسانههای صهیونیست برخی اخبار محرمانه و بعضا دروغین را مخابره میکرده که هدف از آن، اثبات رویکرد اجرایی و راهبردی نتانیاهو در جنگ غزه بوده است. به عنوان مثال، بسیاری از اخباری که نتانیاهو از طریق دفتر خود درباره عدم آمادگی حماس برای مبادله اسرای صهیونیست در ازای آتشبس دائم در غزه مخابره کرده، از اساس دروغ بوده و صرفا در راستای اثبات خطمشی میدانی و عملیاتی کابینه رژیم اشغالگر قدس برای ساکنان اراضی اشغالی به گردش درآمده است.
جنس بحرانهای ترکیبی پیش روی نتانیاهو «میدانی- اطلاعاتی – سیاسی» است. اگرچه نتانیاهو از ابتدا با چنین بحرانهایی به صورت کلی مواجه بوده اما همانگونه که تشریح شد، دامنه و عمق بحرانهای مذکور به اندازهای افزایش یافته که سقوط از قدرت را به مثابه یک امر ملموس در مقابل دیدگان جلاد غزه و همراهانش قرار داده است.