در میان رخدادهای تاریخ معاصر ایران، كشف حجاب به عنوان یک جریان اجتماعی، موضوعی است كه ریشههای آن را باید فراتر از مرزهای جغرافیایی جستجو كرد. در حقیقت، كشف حجاب ارمغانی است از دنیای غرب به دنیای شرق که نه تنها آزادی را برای زنان به ارمغان نیاورد بلكه زنان را از فعالیتهای اجتماعی و حضور در جامعه هم محروم كرد. از این رو میتوان گفت، مهمترین نتیجهای که از اعمال سیاست كشف حجاب عاید جامعه و به ویژه زنان شد، "اسارت" بود.
منع فعالیتهای اجتماعی زنان با حجاب
با اعمال سیاست کشف حجاب، زنانی كه پایبند به حفظ حجاب بودند از رفتن به بازار و مراكز بهداشتی، اداری و درمانی، مراكز آموزشی و تفریحی منع شدند و حتیاجازه استفاده از وسایل نقلیهو اماكن مقدسه و زیارتگاهها را هم نداشتند. با دستور رضاخان، طی بخشنامهای برای حضور زنان در مجالس روضه، مساجد و اماكن زیارتی حتی استفاده از روسری هم ممنوع شد. بعد از مدتی اعمال محدودیتها به تدریج جای خود را به اقدامات انتظامی داد. از این پس دستگاه پهلوی تلاش كرد تا با زور، ارعاب و ترساندن زنان آنان را وادار به كشف حجاب كند. در چنین شرایطی، زنها هرگز نتوانستند آزادانه در مناسبتهای اجتماعی فعالیت كنند.
سر لشگر محمد نخجوان کفیل وزارت جنگ در نامهای محرمانه به کفالت ستاد ارتش اعلام میدارد: « از ورود خانمهای باحجاب به اماکن تفریحی از قبیل سینما ها و تآترها و کافهها و رستوران و غیره جلوگیری شود و افسران از این امر مراقبت نمایند. برای سرکشی بر افسران هم دژبان تعیین گردد.»[1]
با این حال، رضاخان ادعا میكرد كه هدف از كشف حجاب، وارد كردن زنان به عرصه اجتماعی و سیاسی جامعه است؛ این درحالی بود كه سالها پیش از دوران رضاخانی، زنان در امور عمومی و مسائل اجتماعی نقش داشته و فعالیت میكردند ولی با اعمال كشف حجاب، زنان مسلمان ایران از حضور در اجتماع جا ماندند. به عنوان مثال در ماجرای تحریم تنباكو در سال 1271، زنان نقش قابل ملاحظهای داشتند و این مشاركت در امور سیاسی در سراسر دوران انقلاب مشروطه ادامه یافت و زنان در اغلب تظاهرات ضد استعماری و ضد استكباری، با رعایت كامل حجاب حضور داشتند.
مورگان شوستر، مستشار آمریكایی كه در آن دوران در ایران حضور داشت در این رابطه میگوید:«من این فرصت را به دست آورده بودم كه جلوههای فراوانی از عزم و نفوذ زنان مسلمان را به چشم ببینم. در تمام طول پنج سال بعد از انقلاب مشروطه آتش هیجان و گاه غضب در چشمان "زنان محجب ایرانی" زبانه كشیده بود و آنها در مبارزه برای آزادی پیشگام بودند.»[2]
منع تحصیل برای دختران محجبه
در بهار سال 1314 وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامهای مقرر كرد كه دختران با حجاب حق دریافت جایزه یا دیپلم خود را ندارند و فرمانی صادر كرد كه به هیچ آموزگار زنی كه از چادر استفاده میكند حقوق و مزایا پرداخت نشود و در نهایت با آغاز سال تحصیلی 15-1314 استفاده از حجاب و چادر برای دانشآموزان و معلمان به كلی ممنوع شد.[3]
در چنین شرایطی، دختران به جای حضور در مدارس، در پستوی خانه زندانی شدند. به گفته حاج احمد قدیریان: «دختران خانواده مجبور شدند برای حفظ حجاب خود ترک تحصیل کنند و از علم که موهبت الهی است، صرف نظر نمایند. این مشکل همه خانوادههای متدین بود.»
تصمیم زنان در مواجهه با قانون کشف حجاب
كشف حجاب نه تنها شرایط را برای فعالیت بیشتر زنان در اجتماع فراهم نكرد بلكه آنان را بیش از پیش از حضور در اجتماع محروم ساخت و درحالی كه وعده آزادی زنان با بوق و كرنای فراوان تبلیغ میشد، بسیاری از زنان در برابر خشونتها و محدودیتهای ناشی از اعمال سیاست كشف حجاب اجباری، تصمیم به خروج از كشور گرفتند.
به روایت اسناد موجود، بسیاری از زنان خرمشهر كه حاضر به كنار گذاشتن حجاب نبودند، مخفیانه از مرز گذشته و به عراق گریختند.[4] گزارشهای دیگری نیز از مهاجرت برخی از عشایر به عراق حكایت میكند. در گزارشی از دشت میشان به تاریخ 1315/1/27 با اشاره به مهاجرت عدهای از افراد خاطر نشان شده است:«مهاجرت فقط این عده نبود، از طوایف دیگر هم مهاجرت نمودهاند، علت آن هم ظاهراً از ترس كشف حجاب بوده.»[5]
حبس زنان در خانه، نتیجه سیاست کشف حجاب رضاخانی
ارمغان کشف حجاب رضاخانی برای زنان ایرانی چیزی جز اسارت و زندان نبود. به طوری که به روایت اسناد و خاطرات، بعد از اعمال قانون کشف حجاب، زنان در خانه حبس شدند. ایالت خراسان در بخشنامه شماره ۱۲۳۴۷۳، به تاریخ ۱۴/ ۱۱ / 1316، دو سال بعد از اعمال قانون کشف حجاب به اسارت زنان در خانه اشاره کرده و گزارش میدهد که «نسوان از خانه خارج نمیشوند»
حجتالاسلام سید سجاد حججی در خاطرات خود از زندانی شدن زنان در دوران کشف حجاب میگوید و آیتالله علی آل اسحاق روایت اسارت زنان در دوران رضاخان را اینگونه شرح میدهد: «مادرم گریه میکرد و میگفت: پدرم، مادرم و برادرم مردند و من نتوانستم حتی در تشییع جنازه آنها شرکت کنم. اگر یک قدم از در خانه بیرون میگذاشتند، پاسبانها حجابشان را برمیداشتند و از آنجایی که حاضر نبودند بیحجاب بیرون بروند، میلیونها زن در آن ایام در خانههایشان زندانی بودند.»[6]
آیتالله محمد یزدی هم درباره آنچه سیاست کشف حجاب برای زنان به ارمغان آورد میگوید: «بنده به خاطر دارم كه با شروع برخورد رضاخان با قضيه حجاب اسلامى، زنان محجّبه و متدّين ما ترجيح دادند در خانه بنشينند و از خانه خارج نشوند.»
واقعیت آن است كه كشف حجاب با استفاده از ابزارهای دیكتاتوری دقیقا به معنای "تجاوز به خصوصیترین حریم زندگی مردم" بود و این امر تحت لوای هیچ قانونی انجام نگرفت؛ لذا هیچ نشانهای از دموكراسی و آزادی در آن دیده نمیشد و در پس كشف حجاب، "آزادی" به طور كامل جای خود را به "اسارت" زنان داد.
پی نوشتها:
1- تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، سند شماره 55، ص 41.
2- مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر ماهی، ص 158.
3- استفانی كرونین، رضاشاه و شكلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران: نشر جامی، ص 296.
4- اسناد محرمانه كشف حجاب، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، ص 201.
5- كشف حجاب و تغییر لباس به روایت اسناد، تهران: مركز بررسی اسناد تاریخی، ص 202.
6- خاطرات آیتالله علی آل اسحاق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 82.