به قلم: رضا رحمتی
سرانجام با اعمال فشار تروئیکای اروپا متشکل از ۳ کشور انگلیس، فرانسه و آلمان، قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران با 20 رای موافق، ۳ رای مخالف و 12 رای ممتنع در واپسین ساعات پنجشنبه اول آذر/ 21 نوامبر تصویب شد. این قطعنامه از مدیرکل آژانس درخواست میکند برای تهیه یک ارزیابی جامع و بهروز از وجود یا استفاده بالقوه از مواد هستهای اعلامنشده مرتبط با مسائل گذشته و جاری برنامه هستهای ایران، گزارش کاملی از همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارزیابی توانایی آژانس برای راستیآزمایی پایبندی ایران به تعهدات پادمانی خود، بویژه عدم انحراف مواد هستهای ارائه دهد و بر اساس تمام اطلاعات موجود، مدیرکل باید ارزیابیای را تا مارس ۲۰۲۵ یا حداکثر بهار ۲۰۲۵ برای بررسی توسط شورای حکام ارائه کند. این قطعنامه دوباره ادعای غربیها مبنی بر توضیحات ایران درباره «وجود ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در ۲ مکان اعلامنشده در ایران»، مکانهای فعلی مواد/ تجهیزات هستهای به ادعای تروئیکای اروپا «آلوده» و «اجازه» ایران برای «جمعآوری نمونهها» توسط آژانس را مورد تاکید قرار داده است.
* قطعنامه در چه شرایطی تصویب شد؟
قطعنامه شورای حکام آژانس در شرایطی به تصویب رسید که به گفته کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه «ترجیح ایران، سیاست تعامل با آژانس» است. برآیند این تعامل را میتوان در اقدام رافائل گروسی، مدیرکل این نهاد در سفر هفته گذشته به ایران و بازدید از مجتمعهای غنیسازی شهید دکتر علیمحمدی و شهید مهندس احمدیروشن و ملاقات با مقامات ایرانی درباره راهحلهای موارد باقیمانده بین ۲ طرف و بحثهایی در سطوح بالای مدیریتی مشاهده کرد؛ موضوعی که بعد از سفر گروسی به ایران، بحثها درباره شرایط همکاریهای ۲ طرف را به رسانهها کشاند و گروسی در گزارش خود به عنوان مدیرکل آژانس در نشست فصلی شورای حکام اعلام کرد «ایران درخواست آژانس برای توقف غنیسازی 60 درصد را پذیرفته است». همچنین وی در همین نشست خواستار «خویشتنداری برای پرهیز از تشدید تنش بر سر موضوع هستهای ایران» شد؛ موضوعی که با توجه به شناخت از گروسی، محل سوال است.
صدور این قطعنامه در حالی است که طی ماههای اخیر سطح و عمق گفتوگوهای ایران و آژانس افزایش یافته است. خصوصا از ۲ ماه پیش که وزیر امور خارجه با مدیرکل آژانس انرژی اتمی در نیویورک دیدار کرد و نتیجه آن سفر گروسی به ایران و بازدید از سایتهای هستهای کشورمان و تفاهمات متقابل شد. بعد از سفر گروسی به تهران با توجه به شرایط ماههای آینده، ایران به گروسی اعلام کرد «اگر شورای حکام علیه ما قطعنامه صادر نکند ما هم روند افزایش ذخایر اورانیوم 60 درصد را متوقف میکنیم». در واقع تعهد مشروط ایران مبنی بر اینکه «شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر نکند»، با تصویب قطعنامه شورا به پیشنهاد تروئیکای اروپا، اینک زیر سوال است و مهمترین دستاورد سفر گروسی به تهران نیز تحتالشعاع اقدام ضدایرانی تروئیکای اروپا قرار دارد. حالا ایران با وضعیتی روبهرو است که غرب «شرط» عملی کردن «وعده مشروط» ایران مبنی بر توقف غنیسازی را مورد بیمهری قرار داده و مسیر بیاعتمادی متقابل نیز دستخوش تغییر خاصی نشده است. این شرایط در حالی است که مقامات ایران از جمله وزیر امور خارجه کشورمان بارها هشدار دادند تهران آماده واکنش مناسب به اقدامات ضدایرانی طرفهای مقابل است. عراقچی در گفتوگوی تلفنی چهارشنبه 30 آبان با وزیر خارجه آفریقای جنوبی صراحتا تاکید کرده بود: «اگر طرفهای مقابل به دنبال تقابل با ایران باشند، ایران نیز واکنش مناسب از خود بروز خواهد داد». همچنین در همان روز در گفتوگو با گروسی تصریح کرد: «در صورتی که طرفهای مقابل بیتوجه به حسننیت و رویکرد تعاملی ایران، اقدامات غیرسازنده را در نشست شورای حکام از طریق صدور قطعنامه در دستور کار قرار دهند، ایران به نحو مقتضی و متناسب پاسخ خواهد داد». حالا بعد از این اقدام ضدایرانی شورای حکام به ابتکار تروئیکای اروپا، فضای بدبینی در طرف ایرانی بیشتر شده و روند همکاری که با سفر گروسی به ایران تقویت شده بود، تحت تاثیر قرار گرفته است. در حالی که شرایط فنی روابط بین ایران ـ آژانس در وضعیت همکاری قرار گرفته بود، قطعنامه غیرفنی و سیاسی آژانس که ناشی از اراده سیاسی غرب برای ایجاد تنش جدید با ایران است، وضعیت جدیدی را ایجاد کرده است که عراقچی در مصاحبه با «المیادین» بعد از تصویب این قطعنامه از آن تحت عنوان لزوم «پاسخ مناسب» ایران به اقدام غیرفنی اروپا و ورود به «مسیر پیچیده» یاد کرد.
* شرایط فنی و امکانهای «پاسخ مناسب» ایران
اضافه بر این شرایط، پروژه هستهای ایران از نظر فنی نیز در وضعیتی است که برای غرب ـ که روزگاری در تصور نگه داشتن ایران در سقف غنیسازی 3.5 درصد بود ـ چندان خوشایند نیست. ایران در حال حاضر 185 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصد دارد و این موضوع همواره کابوس غربیها بوده است. غرب به رهبری آمریکا تصور میکرد خروج آمریکا از توافق برجام در 18 اردیبهشت 1397 و افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایران، زمینه فشار اجتماعی و در نهایت عدول ایران از سیاستهای هستهای را فراهم میکند. این در حالی است که خروج آمریکا این بهانه را به دست ایران داد که طرف غربی نسبت به توافقات و تعهدات خود پایبند نبوده، بنابراین آن مسیری که ایران باید بعد از اکتبر 2025 طی کند، قبل از آن نیز پیموده شده است. بهنظر میرسد هر زمان فضایی از تعامل به وجود آمده، غرب ارادهای برای آن نشان نداده و تلاش کرده بر بیاعتمادی ایران بیفزاید. حالا غرب هم باید شاهد تداوم غنیسازی اورانیوم بالای 60 درصد باشد و هم نگران «پاسخ مناسب» ایران به اقدام ضدایرانی آژانس. حال سوال این است: در شرایطی که تهران از خود حسننیت به خرج داد، «پاسخ مناسب» به اقدام ضدایرانی شورای حکام، چه سطوحی را در بر میگیرد؟
1- راهاندازی مجموعه قابل توجهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته
به نظر میرسد مهمترین اقدام فنیای که ایران در پاسخ به عدم حسننیت غرب و تصویب قطعنامه ضدایرانی انجام خواهد داد، همانچیزی است که تهران بارها غرب را نسبت به آن مطلع کرده و هشدار داده است، یعنی «راهاندازی سانتریفیوژهای جدید». در همین باره محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در پاسخ به صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
2- افزایش سطح غنیسازی
مشخص است غرب از اینک پاشنههای خود را کشیده تا ایران را تا 18 اکتبر 2025/ ۳۰ مهر ۱۴۰۴ ـ که غروب قطعنامه 2231 است ـ درگیر اقدامات تنبیهی موجود در قطعنامه فوق و برجام کند. اینکه یک بازه زمانی تا بهار سال 2025 برای راستیآزمایی فعالیتهای ایران توسط مدیرکل و آژانس بر اساس قطعنامه اخیر شورای حکام به پیشنهاد تروئیکای اروپا داده شده است، نشان میدهد مسیر چند ماه آینده برای روابط ایران و غرب پیچیده و آمیخته به سوءظنهای سیاسی توسط طرف غربی است. با توجه به این وضعیت، به نظر میرسد بهتر است ایران، از حداکثر امکانات خود برای بازدارندگی سیاسی غرب استفاده کند، اگرچه افزایش حجم سانتریفیوژها و افزایش نسل جدید سانتریفیوژها میتواند در محاسبات طرف غربی تغییراتی ایجاد کند اما ایران هنوز گزینههایی دارد که آنها را حتی رسانهای نیز نکرده است، از جمله گزینه غنیسازی حداکثری ایران. این اقدام نه تنها طبق قواعد حقوق بینالمللی متخلفانه نیست، بلکه امکان افزایش سطح غنیسازی به غرب این پیام را مخابره میکند: ایران درباره منافع ملی خود با هیچ کس تعارف ندارد و اگر بنا بر سیاسی کردن پروژه فنی هستهای ایران باشد، تهران نیز از توان فنی خود حراست خواهد کرد. اگر قرار باشد غرب با استفاده از ابزارهای سیاسی، حرکت فنی ایران را متوقف کرده و مسیر تکنولوژیک کشورمان را تحتالشعاع آمال سیاسی خود کند، جمهوری اسلامی نیز باید ضمن استفاده از حداکثر توان هستهای، غرب را نسبت به توانمندی خود آگاه کند.