به قلم: محمد رستم پور
ژنرال مکنزی، فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) که نیروها و عملیاتهای آمریکا در جنوب آسیا، خاورمیانه و بخشهایی از شمال آفریقا را مدیریت میکرد، در گفتوگو با شبکه سیبیاس نیوز، در میان جملات تهدیدکننده منافع و منابع ایران، به نکتهای اشاره میکند که از نگاه بسیاری مغفول ماند: «ایران با هدف قرار دادن ساختمان موساد در قلب تلآویو نمایش بزرگی نشان داد». یک روز پس از عملیات برقآسا و گیجکننده «وعده صادق 2» ویدئویی از یک خبرنگار آمریکایی منتشر شد که از کنار حفره ایجاد شده نزدیک همان ساختمان موساد گزارش میداد و از حجم تخریب و دقت موشک ایرانی، ابراز حیرت میکرد. آنچه در تصاویر، ویدئوها و گزارشات مکتوب خبری و تحلیلی رسانههای مختلف جهان بیرون آمد، معطوف به 2 محور بود: اراده ایران برای تلافی و قدرت ایران برای هدفگیری پایگاهها، تأسیسات و تجهیزات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی.
اما چه چیزی این تصویر بزرگ را ساخته؟ اجزای این تصویر و این تلقی کاملا صحیح چیست؟ به تعبیر سادهتر، اراده و قدرت ایران را چه میسازد؟ چه چیزی باعث میشود ایران هم اراده کند و هم بتواند چشم در چشم دشمن دون و جنایتکار و شروری که هیچ نهاد، بازیگر و سازمانی را طاقت و تاب رویارویی با هاریاش نیست، بایستد؟
برای پاسخ کافی است به نماز جمعه 13 مهر بازگردیم. واقعیت این است که آن میزان که از شجاعت و درایت رهبر انقلاب در برپایی مجلس عزای سیدحسن نصرالله و حضور در این رزم سیاسی و نمایش حماسه گفته شده و به درستی هم گفته شده، از حضور شمار خیرهکننده جمعیتی که مصلای تهران و خیابانهای اطراف آن را از ساعات نخست صبح پر کردند، گفته نشده. هیچ کشوری به اعمال اراده خود در عرصههای مختلف میدانی نظامی، سیاسی و اقتصادی موفق نخواهد شد مگر به وفاداری و وطنپرستی و جانبازی پشتیبانانی که حاضرند تمام نیروی خود را به کار گیرند و از جان مایه بگذارند. نمیتوان دقت و شدت اصابت موشکهای ایرانی را دید و از مهندسان، دانشگاهیان و انبوه جوانان مبتکر و نخبهای که در کشور ماندهاند و با حقوق و مزایایی شبیه بسیاری از مردم کشوری که درگیر تحریم و بعضا ناکارآمدی سازوکارهای حکمرانی است، به شکل گمنام و متواضعانه مشغول زندگیاند، سخن نگفت. موشکهای قدر، عماد، خیبر و فتاح که بر سر صهیونیستها فرود آمد، کیلومترها دورتر از فلسطین اشغالی، روی پرتابکنندههایی از پایگاههایی از سراسر پهنه ایران سوار شدند. فناوری شلیک موشکهای دوربرد ایران، وارداتی نیست و به دست و فکر جوانان ایرانی ساخته شده. مهمتر از سوختی که میتواند فلز را از یک وضع طبیعی به یک وضع راهبردی تبدیل کند، سوختی است که میتواند با خطای اندک، شکار را در فاصلهای بسیار دور صید کند. اقدام به ترور دانشمندان و تحریم دانشگاهها و مراکز علمی ایران هم اتفاقا به همین دلیل است. علم و فناوری آن هم دانش بومی و وطنی جز مبتنی بر یک زیستبوم اجتماعی پدید نمیآید. با این نگاه است که آغاز به کار دوباره شبکه منوتو معنای سیاسی و فراتر از آن، معنای راهبردی مییابد. مرور فعالیت این شبکه نشان میدهد اتفاقا خلاف برخی نظرات، منوتو در تغییر سبک زندگی در حوزه اجتماعی و سفیدشویی پهلوی موفقیتهایی داشته است. تغییرات نسلی و رشد شتابان استفاده از شبکههای اجتماعی که خردهفرهنگها و آداب زیستی، پوششی و غذایی متفاوتی پدید میآورد، به ساخت آن رفتارگونگی مورد نظر منوتو کمک کرده اما واقعیت آن است که منوتو به دنبال تأسیس یک ایدئولوژی است. تفکیک ایران از جمهوری اسلامی، فهم سانتیمانتالیستی از منافع ملی، تلقین تصویر اینستاگرامی از پهلوی، زیر سؤال بردن استقلال فکری سازنده انقلاب اسلامی و تمرکز بر خطاها، اشتباهات و حتی فسادهای رخ داده درون جمهوری اسلامی با هدف تضعیف مقاومت ذهنی از طریق تزریق نوعی اباحهگری و خودمحوری، از ابعاد و اضلاع این ایدئولوژی است. تصویر بزرگ «وعده صادق»، اراده و دقت ایران را نشان میدهد و تصویر کوچکتر، پشتیبانی عمومی از حرکت قدرتمندانه ایران در حمایت از مظلوم و بویژه رویارویی جسورانه با اسرائیل قلدرمآب است، به علاوه کارآمدی فناوری و دانش بومی حاصل ذهن و باور جوانانی که مثل همه مردم ایران و در میان آنها زندگی میکنند و چه بسا ممکن است با همه تصمیمات یا رویدادهای سیاسی حاکمیت ایران در ارکان مختلف هم موافق نباشند. منوتو به مقابله با این 2 رکن آمده و کوشش خواهد کرد جمعیت آسیبدیده از وضعیت اقتصادی اما امیدوار و سربلند به فردای کشور را به نوعی بیتفاوتی بکشاند و آن هسته علمی مجاهد و کوشای سازنده موشک را به انحای مختلف از خدمت منافع ملی به خدمت نفسانیت یا رفاه تبلیغی تصنعی سایر کشورها درآورد. منوتو به جنگ ارادهای آمده است که حتی ژنرال مکنزی را هم به اعتراف واداشت و آن چیزی نیست جز جمهوری اسلامی ایران.