ویرگول
ورودثبت نام
Geraa | گرا
Geraa | گرا
خواندن ۷ دقیقه·۷ ماه پیش

چند شبهه انتخاباتی!

برشی از جزوه دموکراسی در روز روشن، گفتاری از استاد رحیم‌پور ازغدی با محوریت مردم سالاری دینی، حق و تکلیف در انتخابات

شبهاتی راجع به اصل انتخابات در جمهوری اسلامی مطرح می­شود؛ یکی اینکه، شما بالاخره اسلامی هستید یا مردمی؟ چطور می­شود هم مردمی باشید هم اسلامی؟

اگر این را بفهمند که خود مردم وقتی مسلمانند و به یک نظام اسلامی رأی دادند، یعنی خودشان با رأیشان، اموالشان، جان­شان، شعارشان و انتخابشان حمایت کردند، پس شبهه باید برطرف شود. در فرهنگ اسلامی و شیعی و فرهنگ انقلاب ما، "دینی بودن "قطب مقابل" مردمی بودن" نیست. خود دین، مردمی­ترین نهاد است و اتفاقاً مردم، دینی­ترین نهاد هستند. مردم، جمهوری اسلامی را نگه داشتند و اگر دست برخی مسئولین بود که تا حالا جمهوری اسلامی ده بار سقوط کرده بود! پشت تمام این دعواها و فتنه­های داخلی، برخی مسئولین هستند؛ یا مسئولین سابق یا مسئولین لاحق! از اول انقلاب و در قضیه بازرگان، بنی صدر، منتظری و همینطور تا الان ادامه دارد. هرچه مصیبت و درگیری و مشکل پیش می آید، زیر سر مسئولین است و باز مردم به داد می­رسند. در 9 دی، 22 بهمن، روز قدس، انتخابات و... مردم آمدند و هر چه تلاش می­کنند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند نمی­شود چون مردم نمی­گذارند! دینی ترین نهاد در این جامعه مردم هستند. مردمی­ترین نهاد در این جامعه، دین است. پس چطور نمی­فهمید مردم­سالاری دینی چیست؟

بعد سؤال می­کنند که اسلام چه کم داشت که انتخابات و پارلمان و قانون اساسی اضافه شد؟
اسلام چیزی کم ندارد. مگر اسلام راجع به تک تک روش­ها، مصادیق و موضوعات در همه زمانها نظر داده و آیا باید نظر بدهد؟ خدای متعال و قرآن و سنت، هدف­ها و ارزش­ها و احکام کلی را تعیین می­کند و جهت را به شما می­گوید اما برای جزئیات آن، عقل و تجربه داده شده و نیز اخلاق و روش یاد داده شده که خودت تلاش کنی و به مقصود برسی. مگر خداوند گفته است بیعت قبیله­ای که الان بگوید صندوق آراء! این­ها را خداوند نگفته، همان قدر که بیعت قبیله ای می­تواند اسلامی باشد، به همان اندازه نیز می­تواند غیر اسلامی باشد؛ یعنی هم می­توانی با حسین(ع) بیعت بکنی هم با یزید؟ مردم، هر دو را انجام دادند و اتفاقاً بیشتر بیعت با یزید و معاویه کردند تا اهل بیت(ع). خب نتیجه بیشتر همان بیعت­ها خلاف اسلام شد! حال شما می­گویید به چه اعتماد کنیم؟ به رأی ملت؟ مگر مردم همه چیز را می­دانند و میفهمند؟ خب همان مردمی که آن زمان بیعت می­کردند (یک اقلیتی با حسین و یک اکثریتی با یزید) چطور آن زمان مشکلی نبود ولی الان از طریق صندوق رأی این کار را می­کنند، این بدعت است؟ اگر میگفتند هرکسی را بدون توجه به احکام شرع رأی دادند، این بدعت بود. یعنی به یک عرق­خور و فاسدالاخلاق یا یک آدم بی­سواد بی­تشخیص و یا به یک آدمی که صلاحیت علمی و عملی ندارد، بگویند بیا مملکت را به دست بگیر. با چنین کسی نه حق بیعت دارید و نه حق دارید به او رأی بدهید. از این جهت فرقی نمی­کند.

انواع دعوت به خود در انتخابات

یک سؤال دیگر که مطرح می­باشد این است که در بحث تبلیغات نامزدها در انتخابات، ذات آن دعوت به خود می­باشد. فلانی دارد می­گوید من می­خواهم بیایم رئیس شوم! پس چطور دموکراسی را با اسلام جمع می­کنید؟ مگر اسلام نمی­گوید که ریاست طلبی، جاه­ طلبی، من خوبم و او بد است، من از همه بهترم و... جزو رذیلت­های اخلاقی می­باشد؟ مگر انبیاء (ع) نیامدند که با این منم منم ها مبارزه کنند؟ مگر قرآن نمیفرماید: «استعلاء علی الارض»؛ علامت بی دینی، دنبال برتری و برتری­طلبی بر روی زمین است در حالی که در انتخابات، کاندیداها باید خودشان را جلو بیندازند و حتی رقیبشان را عقب بیندازند تا بشوند رئیس!
از طرف دموکرات­ها این اِشکال به مردم­سالاری دینی گرفته می­شود و می­گویند: بیخود ادای دموکراسی در نیاورید! شما اصلاً معتقدید که رقابت انتخاباتی، فعل غیر اخلاقی است! چرا ادا در می­آورید؟
باید گفت که این­ها پوشش است و شما واقعاً دموکرات نیستید، دموکراسی و رأی مردم را زینتی می­دانید! از این طرف، یک عده از دین­داران مثل اخباریون شیعه و وهابی­های سنّی، موافق با دموکرات­ها می­گویند: راست میگویند! اسلام به کتمان خود دعوت می­کند. گمنام باش. برو لابلای مردم مخفی شو. هرچه تو را نشناسند بهتر است! جمع این دو چطور می باشد؟
جواب این است که عرضه کردن خود، شهرت، ریاست، محبوبیت و عوام فریبی است و روش آن هم نامشروع می­شود؛ یعنی تهمت به دیگران، دروغ گفتن، وعده دروغ، عوام فریبی و منم منم گفتن و اینکه شخص به خودش به عنوان هدف نگاه کند، جزو رذیلت­های اخلاقی است. اما یک عنوان شرعی دیگری به نام مسئولیت پذیری داریم که اگر یک کار یا یک خلأئی در جامعه اسلامی به وجود آمد، به عنوان واجب کفایی است که هرکسی در خودش این توان را می بیند (به شرط آنکه واقعاً این توان را داشته باشد) باید خودش را عرضه کند. در جامعه اسلامی اگر برخی شغل­ها نباشد در حالیکه جامعه به آن احتیاج داشته باشد، بر همه واجب است که به دنبال آن رفته و آن را یاد بگیرند. مثلاً بگویند شهر، پزشک ندارد، بر تک تک افراد واجب می­شود بروند پزشک شوند تا به حد کفایت برسد. می­گویند این شهر موسیقی درست و حسابی کم دارد (با توجه به اینکه وقتی موسیقی درست و مجاز نباشد، بچه­ها سراغ موسیقی­های باطل می روند نه این که ترک موسیقی کنند) لذا واجب کفایی می­شود که موسیقی صحیح را تأمین کنی که این خود یک شیوه تربیتی است که خلأها پر شود و دیگر کسی به سمت موسیقی فاسد و مفسد نرود.
می­گوید اگر جنابعالی برای وکالت، برای ریاست جمهوری این توان را واقعاً داری و خودت را اعلم می­دانی، وارد میدان شو. روایت داریم (خطاب به همه نامزدها در تمامی انتخابات­ها) : اگر فردی وارد شود و خودش را برای یک ریاستی عرضه کند، در حالیکه کسانی از او متخصص تر و آگاه ترند، او جهنمی است! این روایت را باید به آنها نشان دهیم. هرکس خودش را جلو می­اندازد که برود مجلس یا رئیس جمهور شود یا شورای شهر شود، در حالی که می­داند شایسته ترین فرد نیست و فلانی و فلانی از او صالح تر، عالم تر، باتقواتر و باعرضه ترند (مثلا اگر کسی خودش را برترین هم بداند نمی­گوید برای این مقام شایسته نیست بلکه می­گوید شایسته است ولی از او شایسته تر هستند) روایت می­گوید: اگر خودت را عرضه کنی «خائن هستی!» این عین روایت است. بعد در یک روایت دیگر دیدم که فرمود «فمن خائن الله و رسوله و المؤمنین» به خدا، پیامبر، جامعه دینی و به کل امت خیانت کرده است. آن کسی که نامزد می­شود برای یک کاری که می­داند از همه شایسته تر نیست؛ و کسی از او شایسته تر هست و می­تواند بیاید انتخابات و آمده، باز او برود با او رقابت کند، این حرام است. انتخابات اسلامی این است.
دموکراسی دینی با دموکراسی غربی، فرق­های زیادی دارد از جمله اینکه اگر خودت را صالح ترین شخص نمی­دانی ولی آن کسی که صالح ترین است نمی­آید، واجب کفایی بر خودت می­بینی که بروی و اگر نروی و خودت را عرضه نکنی، فعل حرام انجام دادی! چون واجب کفایی است که بروی. بعد که می­روی در روش آن هم تأثیر دارد. اگر یک کسی واقعاً برای تکلیف آمده، هرگز در انتخابات و در تبلیغات، دروغ و عوام فریبی، وعده الکی و تهمت زدن و این کارها را نمی­کند، پس روش او هم فرق می­کند.
روش دموکراسی اسلامی با دموکراسی غربی فرق می­کند. تبلیغات انتخابات در مردم سالاری دینی باید کاملاً تحت نظارت باشد، انتخابات طبقاتی و سرمایه داری نشود، خرید رأی نشود. دعوت به خود هم دو جور است؛ یکی دعوت به خود برای خودپرستی که این حرام است. یکی دعوت به خود برای این که من می­توانم به شما خدمت کنم، شما من را بگذارید مسئول فلان فدراسیون ورزشی چرا که من می­توانم مشکل فساد در آن فدراسیون را حل کنم. آن وقت وظیفه شرعی ات هست بروی و باید خودت را به مردم معرفی کنی. حضرت علی (ع) که اوج خضوع اخلاقی را دارند، در عین حال یک تعابیری راجع به خودشان دارند که اگر یک آدم کج فهمی نگاه کند، فکر می­کند که ایشان چقدر خودمحور هستند! تعابیری از ایشان با این مضمون که: حقیقت از من می­آید، حقیقت به من برمی­گردد، من فلانم، من کوهی هستم که پرنده‌­ها به قله­‌های آن نمی رسند. من کوهی هستم که تمام آب و طراوت و سیلاب از آن می­آید. من اینم، من آنم و... اما مولای ما که اسوه اخلاق می­باشد پس این «من من ها» چیست که می­گویند؟ جواب این است که ما دو تا «من» داریم. یک وقتی می­گویم "من" که من بشوم رئیس شما و بیایم از شما سواری بگیرم. یک وقت می­گویم "من" که راه نجات شما و راه خدمت به شما دست من است. اینها تفاوت­های آن است.

عوام فریبیانتخاباتشبهات
شبکه تولید و جریان‌سازی سیاسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید