ما انسانها به دلایلی آچار فرانسه میشیم بنظر من آچار فرانسه بودن تو خونه خودمون خوبه.تازه یکی از آپشن های (مرد و زن) زندگی بودن همینه، اینکه بتونی کارای جزئی و دم دست رو خودمون انجام بدیم؛ شما فرض کنید[ شیر آب خرابه یا شناور منبع آب خرابه یا اینکه پنجره شکسته خب به نحوه ی میشه اینارو درست و تعمیر کرد و احتیاجی نباشه به اوستا کار.
اما تو جامعه فرق داره آچر فرانسه بودن یه جور بی ثباتی میاره و جز نقطه های مثبت محسوب نمیشه.
تا به حال به این قضیه از این زاویه نگاه کردید. که کسی که تحصیل کرده و بلاخره سواد دار هست وقتی تو این شرایط بد شغلی و اقتصادی چطور کار میکنن دقیقا خوده آچر فرانسه، طرف حاضر هست همه کار بکنه که سر ماه حقوقش به چند تومن برسه .(کار کردن عار نیست) اما وقتی تخصص و کار خاصی رو دست بگیره و بتونه به نحوه احسنت انجام بده و بتونه پیشرفت کنه خیلی بهتر از اینکه کار چند نفرو همزمان انجام بدی ولی حقوق و مزد یک نفر رو بگیری.متاسفانه این قضیه تو بیشتر جاها موجوده حداقل کسی که تحصیل کرده رو تحقیر نکنید با این حرکت میتونید از آموخته هایی که داره سنجیده بشه و تو موقعیت مناسب گذاشته بشه.
آچار فرانسه بودن در محیط کار یا اجتماع مخصوصا برای قشر تحصیل کرده یجور بردگی.اگه درست قضاوت کنیم میبینیم که عادلانه نیست، ضرب و المثل هرکه بامش بیش برفش بیش دقیقا نقض شده یعنی تو این دوره زمونه هرکی بیشتر حرفه و کار بلد باشه بیشتر حقش ضایع میشه چون مجبور میشی جای چند نفر کار کنی ولی حقوق و مزایای یک نفرو دریافت میکنی.
به امید روزی که ظرفیت های خودمون رو پیدا کنیم و بتونیم و بخواهیم در یک تخصص و حرفه ی خاص کار کنیم. و حق و حقوقمون ضایع نشه.