ویرگول
ورودثبت نام
نشریه قیام
نشریه قیام
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

اقتصادسیاسی مارکسیستی

در پی اقتصاد سیاسی کلاسیک، مفاهیم و قواعد جدیدی مثل بازار شکل گرفتند که لیبرالیسم از آن متولد و جریانی موثر شد. در این بحبوحه کارل مارکس پا در این میدان می‌گذارد و تیغ انتقاد را به رخ گلگون تمامی آمال و اندیشه‌های نظام سرمایه داری می‌کشد.

قبل از ادامه بحث لازم است توضیح مختصری بر روش معرفت‌شناختی دیالکتیک داشته باشیم. تز، بعد متقابلش را که آنتی تز نامیده می شود، به وجود می آورد و از جدال جنجالی میان این دو سنتز زاده می‌گردد. اینگونه مارکس تغییر و تحولات جهان و "نظم تاریخ" را شرح می‌دهد. به عقیده‌ی او، ما سراسر با انقلاب و تطور روبه‌رو هستیم. حال به ادامه تحلیل می‌پردازیم،

نظام سرمایه داری تزی است که بعد متقابل خود و تمامی آرمان‌هایش را که همان آنتی تز نامیده می شود، به وجود می‌آورد، پرولتاریا یا طبقه‌ی کارگر در این میان به جدال با نظام سرمایه داری می‌پردازد که سنتزی به وجود می‌آید، اما چرا؟

به عقیده‌ی مارکس، سرمایه دار شیره‌ی کارگر را می‌کشد و اما مزدی که با صدهزار منت به او می‌پردازد شاید حتی کفاف معاش اولیه او را هم ندهد و علاوه بر این، سرمایه محوران به نتیجه‌ای شوم می‌رسند که به ازای هرمقدار کاهش مزد کارگر، سود بیشتری عاید آنها خواهد شد. حال آنکه اگر کارگر نباشدچرخ کارخانه پنچر می شود و نان سرمایه دار آجر. این نوع تعامل طبقه‌ی سرمایه دار با قشرکارگر موجب می‌شود که کارگران به نوعی آگاهی جمعی برسند. یعنی اختلاف طبقاتی حاصل از سرمایه‌داری دست آخر کارگران را از تبعیضی که علیه آن‌ها وجود داشته آگاه خواهد کرد و اینجاست که طبق روند منطقی تاریخ، انقلاب و تطوری شکل خواهد گرفت. کارگران آگاه شده از برده کِشی و برده کُشی زِبَر دستان خود، سینه سپر کرده و به دنبال بازپس گیری حقوقشان میافتند.

مارکس فرآیند منتهی به انقلاب را جبر زندگانی بشری می‌داند که صد البته آنچه باعث میشود مارکس به چنین نتیجه‌ای برسد نشان دهنده‌ی تاثیر عظیمی ست که از فضای قرن 91 و 02که پر از تطورات انقلابی بوده دریافت کرده است.

پس مارکسیسم واکنشی به اقتصاد سیاسی کلاسیک و تعبیر آن از عدالت است. تصوری که مارکسیست‌ها از عدالت دارند، بسیار متفاوت است. همچنین در بین خود مارکسیست‌ها نیز نظریات مختلفی وجود دارد. اما اجمالا می‌توان گفت که آنان با نظم بازار مخالف هستند و نظریه‌ی ارزش آنان مبتنی بر ارز ش خود کار است. نه میزان تقاضایی که وجود دارد. در کل حضور دولت نه تنها به مثابه‌ی مجری، بلکه به مثابه‌ی مدیر اقتصادی و بعضا قیمت‌گذار و نظم‌دهنده‌ی امور اقتصادی در جای جای این نظریات به چشم می‌خورد. همچنین مسئله‌ی مالکیت عمومی در اینجا مطرح می‌گرد.

اقتصاد مارکسیستیاقتصادسیاسیمارکسیسماقتصادسیاست
نشریه دانشجویی قیام؛ ارگان رسمی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید