ساکت و بیحاشیه، پیش به سوی پاستور
در روز چهارشنبه، مورخ 19/3/1400 ، حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی از سوی تشکلهای دانشجویی دعوت شدند تا با شرکت در جلسه «پرسش و پاسخ دانشجویی»، به سوالات، ابهامات و انتقادات دانشجویان پاسخ دهند و آنها را نسبت به دیدگاه خودشان آگاه کنند. اما این شروع ماجرا بود؛ ماجرایی که به شکلی دیگر و متضاد با ماهیتش پیش رفت. درحالی که دانشجویان منتظر برگزار شدن جلسه پرسش و پاسخ و به تیغ نقد کشیدن آقای رئیسی بودند، با یک تریبون یکطرفه و میتینگ انتخاباتی مواجه شدند. اما داستان چگونه رقم خورد؟
از آنجا که دانشگاه، اجازه برگزاری میتینگهای انتخاباتی را در داخل دانشگاه به ستادهای انتخاباتی نمیدهد، برای برگزاری برنامه (که دیگر قرار نیست پرسش و پاسخ دانشجویی باشد) نیاز به مجوز یکی از تشکلهای دانشجویی بود، که تهیه شد.(!) از حالا به بعد، مدیریت برنامه بطور کامل از دست تشکلهای دانشگاه خارج شد، وبه دست ستاد دانشجویی حجتالاسلام رئیسی افتاد. و شد آنچه شد. اجازه ورود تلفن همراه و ضبط فیلم سلب شد. همچنین فیلم کامل جلسه در اختیار هیچ کدام از تشکلها قرار نگرفت. درحالی که حضور هر تشکل در برنامه، منوط به فیلمبرداری اختصاصی و به همراه داشتن وسایل ضبط برای خودش جلسه بود. در ادامه هم علاوه بر اینکه شیوه برنامه تغییر کرد، زمانی که در اختیار نماینده هر تشکل قرار گرفت، نصف زمان اعلامی قبل از برگزاری جلسه بود! یعنی تمام تشکلهای دانشجویی روی هم رفته 12دقیقه فرصت طرح پرسشهایشان را داشتند.
اما تمام ماجرا اینجا نیست. تلخی ماجرا آنجاست که جناب آقای رئیسی، از پاسخ دادن به همان 12دقیقه پرسش دانشجویی هم طفره رفتند. تلخی ماجرا آنجاست که علاوه بر ستاد ایشان، شخص آقای رئیسی هم تمایلی به پاسخگویی ندارند؛ و از آن بدتر، با حضور در دانشگاه، خود را یک مسئول همیشه در دسترس و پاسخگو جا زدند؛ در حالی که حاضر نشدند محض رضای خدا، حتی به یکی از سوالات پاسخ دهند.
آیت الله رئیسی! از شما پرسیده شد به عنوان «مدعیالعموم» چه اقدامی در جهت رسیدگی به حوادث آبان98 و مجازات عاملان کشته شدن حداقل 200 تن از اعضای جامعه انجام دادهاید؟ پرسیده شد که آیا به این مطالبه مردمی پاسخ قاطع و به موقع دادید یا خیر؟ اما شما اصلا مسئله را منحرف کرده و به نحوه تصویب طرح در شورای سران سه قوه و اعتراضتان به طرح پرداختید. بماند که پاسخی که دادید هم درست نبود. پس لازم است عملکرد شما و وعدههای شما را یادآور شوم. در جلسه 16آذر 99 ذکر کردید کمیتهای که برای بررسی حادثه آبان98 تشکیل شده است همچنان پیگیر قضیه است و به محض تشخیص عاملین، با آنها برخورد قاطع میکنیم. آیا پس از 2 سال، اعضای این کمیته از تشخیص عاملین آن حادثه عاجز ماندهاند؟
از شما راجع به کمبود نیروی همفکر و متعهد سوال شد. اینکه پس از تصدی پست ریاست جمهوری، برای پر کردن مسئولیتهای بیشماری که قرار است مسئولینشان به دست شخص شما تعیین شود چه برنامهای دارید؟ حال آنکه در نزدیکترین افرادتان هم (بالاجبار) در حال استفاده از همان اصولگراها و پایداریچیهایی هستید که از نظر فکری، در تضاد با کاندیدایی هستند که خواهان حضور حداکثری مردم در تمام عرصههای حکمرانی است. چه پاسخی دادید؟ جز اینکه پرسشگران را تلویحا، «قضاوتگر» و «بیخبر» خواندید. آیا میتوانید شخصی مثل دکتر فرهاد رهبر را انکار کنید؟ کسی که چند روز پیش با شخص شما در تلوزیون حاضر شد. کسی که امنیتیترین فضا را بر دانشگاه تهران تحمیل کرد. کسی که از ارتباطش با شما در همان جلسه سوال شد و جوابی ندادید. بماند، که مصادیق متعددی برای این موضوع وجود دارد.
همچنین در مورد سربازی اجباری از شما سوال کردند. از اینکه دو سال از طلاییترین دوران عمر یک جوان، از اختیار او سلب میشود. دو سال از بهترین زمان زندگی یک جوان، که شاید تحصیلات عالیه هم داشته باشد، صرف اموری میشود که عملا او را دوسال عقب نگه میدارد؛ حتی از خدمت درست و حسابی به کشور. اما اصلا حرفی در این مورد دربین سخنان شما پیدا نشد. حتی کلمه سربازی را هم به زبان نیاوردید. دیدگاهتان را در خلال جلسه بیان نکردید، اما وقتی یکی از دانشجویان حاضر در جلسه پس از اتمام آن و در آن شلوغی هنگام خروج، خودش را به شما رساند و از شما در مورد سربازی پرسید، جوابی دادید که چقدر خوب میشد اگر آن را در خلال جلسه طرح میکردید. «سربازی در حوزه اختیارات رهبری است و من دخالتی در این حوزه نمیکنم.» کاش این جمله را علنی بیان کرده بودید.
طبق آنچه که در جلسه روز چهارشنبه گذشت، گویا جنابتان به این نتیجه رسیدهاید که انتخابات را از پیشبردهاید. دیگر نیازی نیست خود را برنجانید و درگیری پرسش و پاسخ با یک مشت جوان احتمالا تندرو شوید. از کنار سوالات مهم و غالبا دلسوزانه دانشجویان به آسانی رد میشوید و به سخنرانی خود میپردازید.
اما مسئله جدی دیگری نیز هست که در جلسه مطرح نشد و خوب است که در این جا از شما پرسیده شود. آنطور که از مناظرات برداشت شد، شما در پی ایجاد دولت ضد فساد هستید. هر جا که از شما راجع به فاصله طبقاتی، تبعیض و بیعدالتی سوال میشود، شما منشا آن را فساد بیان میکنید. فسادهایی که باعث شده دارایی عده زیادی از مردم در دست عدهای قلیل بیوفتد. راهکارتان برای تحقق عدالت اجتماعی نیز مقابله با این فسادهاست و اساسا علت ورود خودتان به انتخابات را، حل ریشهای این فسادها بیان میکنید. اما شما دو مشکل بزرگ دارید. یکی اینکه مبارزه با تبعیض را به مبارزه با فساد تقلیل میدهید؛ دیگری آنکه فهم صحیحی از رویه اقتصادی تبعیض آفرینی که در کشور درحال پیگیری است ندارید.
هر فسادی قطعا بیعدالتیست. اما عدالت چیزیست فرای مبارزه با فساد. فساد جایی بوجود میآید که به قوانین مملکت به خوبی عمل نشوند و یا تعارض منافعی شکل بگیرد؛ اما بیعدالتی ممکن است حتی در روح یکی از قوانین باشد. کسی که فاسد است، حتما مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد، اما کسی که عامل تبعیض و بیعدالتی است، ممکن است دارای منزلتی والا در حکومت باشد! در حدی که خود جناب آقای رئیسی در اولین میتینگ انتخاباتیشان، به سراق آنها بروند و احوالشان را جویا شوند. کسی که معتقد به ریشهکن کردن اساسی بیعدالتیست، باید درک درستی از مفهوم عدالت داشته باشد، یا اقلا مشاوران درستی داشته باشد. به نظر نمیرسد جناب آقای رئیسی چنین باشند.
در دو مناظره گذشته، هیچ سخنی از تغییر رویه اقتصادی که علت ایجاد تبعیض، بیعدالتی و فساد است، به میان نیاوردهاید. نه تنها حرفی از آن به میان نیاوردهاید، بلکه اقداماتی کردید که تایید کننده همان رویه سابق و تبعیض آفرین است. اگر بر فرض شما فردی عدالتخواه و تحولخواهی باشید، قطعا مشاورین شما، مخصوصا مشاورین اقتصادیتان، اینگونه نیستند. از آقای رهبر تا آقای عبدالملکی! کسانی که برای آقای رئیسی «تصمیمسازی» میکنند، اصلا قرار نیست ریلگذاری اقتصادی را تغییری، ولو کوچک بدهند.
آیا شما میدانید اتاق بازرگانی کجاست؟ آیا میدانید این مجمع چه بلاهایی بر سر اقتصاد ایران در طی این سالها آورده است؟ آیا متوجه هستید آن اقلیتی که معاش اکثریت را تحت الشعاع قرار میدهند، همانهایی هستند که در این اتاق حاضرند؟ آیا میدانید وقتی به اعضای اتاق بازرگانی میگویید «میدان داران اقتصاد» معنی حرفتان چه میشود؟ یا اینکه در پیشگاه آنها بگویید «اقتصاد را نمیشود با دستور اداره کرد»؟
همانطور که پیداست، چون شما سررشتهای در اقتصاد ندارید، برنامه ریزی و تحول اقتصادی را به دست مشاورانتان سپردهاید؛ کاری که بصورت کلی درست است. اما مشاورانی که شما اتخاذ کردهاید از ضدعدالتترین اقتصادخواندههایی هستند که میشود در ایران یافت. کسانی که حتی اقتصادخواندههای نئوکلاسیک و اتریشی هم در خصوص مقررات زدایی، به آنها ایراد میگیرند که چقدر همه اسناد بالادستی و قوانین را فاقد اعتبار میکنید! البته اگر چیزی از «مقررات زدایی» و مکاتب اتریشی و نئوکلاسیک اقتصاد بدانید بهتر متوجه حرفم میشوید. به هر حال، اگر شما خود را فردی ضدفساد و تبعیض میدانید، تا دیر نشده است، باید تصمیمسازانتان را عوض کنید.
اگر این انتقاد، انتقاد واردی به شما باشد و پاسخ دقیقی برای آن نداشته باشید، اساسا آن ایدهای که بخاطر آن پا به عرصه انتخابات گذاشتهاید خدشه دار میشود؛ زیرا با این دستفرمان، قرار نیست در ۴ سال آینده دولت ضد فسادی از طرف شما شکل بگیرد؛ البته اگر برنده شوید.