در عسلویه (بر سر کارگران) چه می گذرد؟
۱۳ پالایشگاه گاز و ۳۰ پتروشیمی در پارس جنوبی با حجم بالای اشتغال، تولید بالای مشتقات نفتی، ارزآوری بالا و تأمین گاز مصرفی کشور، با ایفای نقشی استراتژیک و امنیتی در کشور فعال هستند. با این حال آنچه همواره از چشمها دور میماند عرقهای بیمزد کارگران و زحمتکشان است که چراغ این پالایشگاهها را روشن نگه داشته است. دههی فجر بهانهای برای افتتاح فازی دیگر در این پالایشگاهها میشود، در حالی که تنها چیزی که در این میان اهمیت ندارد، استضعافکشیدهشدگانی هستند که در این پالایشگاهها کار میکنند؛ همان پرسنل پیمانکاری که چون گذشته در حقوقشان اجحاف شده و میشود.
سال ۹۸ کارکنان پیمانکاری با شرکت پتروپارس کار میکردند و در مناقصهی جدید در آذر ۹۹، شرکت مپنا تعمیر و نگهداری پالایشگاه را به عهده گرفت. با وعدهی مدیریت پالایشگاه دهم، وعده داده شد تا خدمات کارکنان این پالایشگاه تغییری نکند؛ یعنی حقوق و مزایای کارمندان با تغییری روبهرو نگردد. با شروع فعالیت شرکت مپنا، تمام خدمات کارکنان حذف گردید. در پیمان جدید که در تاریخ 5/1/99 منعقد گردید، شرکت مپنا دست به یک اقدام عجیب زد و به جای افزایش حقوق کارکنان، کاهش حقوق کارکنان را در دستور کار خود قرار داد که با این حرکت پایه حقوق کارگران ا نزدیک 4 میلیون تومان به دو میلیون و ۸۰ هزار تومان تا دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسید. این اتفاق در پالایشگاه نهم رخ داد و چندی بعد پالایشگاه هشتم نیز همین تغییرات را تجربه کرد. این اقدامات بدون پشتوانه نبود و با حمایت مدیران شرکت گاز رقم میخورد. این اتفاقی بوده که تمام پالایشگاهها از گزند آن دور نماندند. شرکتهای پیمانکاری هیچگونه خدمات و مزایایی ارائه نمیکردند و در عین حال دست به مجموعهای از اقدامات میزدند که از طرف شرکت گاز محکوم نمیشد و همیشه کارکنان بودند که در این میان قربانی میشدند.
دوم اجحاف بزرگ در حق کارگران عسلویه نادیده انگاشتن حق سختی آن هاست. سختی کار برای هیچ کدام از کارکنان مشخص نیست. کسی که جوشکاری میکند، اپراتور واحد بهرهبرداری و ... معلوم نیست مشمول سختی کار هست یا خیر. طبق قانون کار، ساعت کار باید هفتهای ۴۴ باشد و بقیهی کار به عنوان اضافه کار در نظر گرفته شود. طبق مادهی ۵۲ قانون کار، در مشاغل سخت و زیانآور ساعت کار از ۴۴ ساعت به ۳۶ ساعت کاهش پیدا میکند. همچنین اضافه کار برای مشاغل سخت و زیانآور ممنوع است. با وجود اینها، کارکنان بیش از ۳۶ ساعت و ۴۴ ساعت کار میکنند؛ بدون توجه به این که شغل سخت و زیانآور است یا خیر. شرط رسیدگی به مشاغل سخت و زیانآور، داشتن ۲۰ سال سابقهی کار است. در حالی که پس از گذشت ۲۰ سال، دست کارکنان به هیچ جا بند نیست. طبق قانون برای مشاغل سخت و زیانآور باید ۴درصد حق بیمهی مازاد پرداخت شود که به عهدهی کارفرما است. پس از ۲۰ سال دیگر معلوم نیست شرکتی که طرف حساب کارگران بوده همچنان وجود دارد، غیرفعال شده وبه طور کلی چه سرنوشتی یافته است. با توجه به آن که اعلام نشده این شغل سخت و زیانآور محسوب میشود یا خیر، اضافه کار مازاد ۳۶ تا ۴۴ ساعت هم بلاتکلیف مانده است. اضافهکاری کارکنان به صورت متوسط ۳۸۴ ساعت است.
یکی دیگر از مشکلات، آلودگی هوا است. سطح آلودگی در این واحد بسیار بالا است و با حضور بدون فعالیت در این واحد، در کمتر از نیم ساعت، لباسهای افراد از شدت آلودگی بوی نامطبوعی میگیرند و وضع به گونهای است که دیگر خارش گلو، سرفه، جاری شدن اشک از چشمان و ... برای افراد عادی تلقی میشود. بررسیهای انجامشده در منطقه حکایت از سطح بالای آلودگی دارد که در کشور بیمثال است.
از دیگر مشکلات کارکنان، دوری از خانوادهها است. کارکنان پیمانی ۱۴ روز کار و ۷ روز استراحت دارند. با حذف پروازهای کارکنان پیمانی، زمان سفر برای راههای دور (مانند تهران، تبریز، مشهد و ...) به دو روز رسیده است؛ یعنی دو روز زمان سفر از محل کار تا خانه و سپس دو روز نیز برای بازگشت به محل کار. به این ترتیب برخی از کارکنان مجموعا ۴ روز از ۷ روز استراحت را در سفر هستند. چنانچه قصد پرواز نیز داشته باشند، پرداخت آن از هزینهی شخصی باید صورت گیرد. اسفندماه ۹۷، وزیر نفت طرح طبقهبندی مشاغل را ابلاغ کرد که تاریخ ابلاغ آن 1/1/99 است. متأسفانه طرح تاکنون اجرایی نشده است و این طرح دارای ایرادهای متعددی است. هیچ نمایندهی کارگریای در تدوین این طرح دخالت نداشته و اعداد و ارقام داخل طرح مورد تأیید پرسنل پیمانکاری نیست. نبود نمایندهی کارگری باعث شده که تعدادی از اشکالات در طرح باقی بماند. این طرح به صورت یکطرفه از سمت معاونت منابع انسانی وزارت نفت ابلاغ گردیده است؛ هنگام پیگیری، به عنوان طرحی که از وزارت نفت آمده معرفی شد و باعث گردید که پیمانکاران با این بهانه که از طرف وزارت نفت ابلاغ شده، بدون توجه به فشاری که بر کارکنان وجود دارد، اقدام به اجرای طرح کنند.
تبعیض بین کارکنان پیمانکاری و رسمی به طور جدی وجود دارد. این تبعیض تا حدی مشهود است که ذهنیت بدی نسبت به نیروهای پیمانکاری ایجاد کرده و باعث برخوردهایی دور از شأن با نیروهای پیمانکاری شده است. در مقابل نیروهای رسمی خدمات بهتری دارند؛ برای نیروهای رسمی، شرکت گاز مجتمعی مسکونی، خارج از محیط آلوده، برایشان در نظر گرفته که امکان زندگی با خانوادههایشان وجود داشته باشد. به علاوه خدمات متنوعی نظیر خدمات آموزش، ورزشی و فرهنگی برای آنان وجود دارد؛ با وجود این که در کنار خانوادهشان زندگی میکنند، سهمیهی پرواز برای این کارکنان به صورت رفت و برگشت در هر دورهی کاری در نظر گرفته شده و مرخصیهای مناسب (دو هفته کار و دو هفته استراحت) برای این نیروها (در مقابل مرخصیهای کوتاهِ در ازای مدت کار نیروهای پیمانی) لحاظ گردیده است.
حقوق و دستمزد نیروهای پیمانی معمولا بین سه تا پنج میلیون تومان است. هر اعتراض نیز برخوردهای بدی مواجه است. اعتراضات باعث برخوردهای امنیتی میشود. برای مثال در پالایشگاه دهم چنین اتفاقاتی رخ داده است؛ در 1/9/99 که حقوقها کاهش یافت، تعدادی از کارکنان شیفت شب تجمعی انجام دادند. این تجمع قبل از اینکه سر کار بروند صورت گرفت و به شکل تجمعی ۴۰-۵۰ نفره انجام شد و به این قصد صورت گرفت تا با مدیر سایت صحبت داشته باشند. دو سه نفر از کارکنان در این جمع صحبت کردند و همان شب نامهی اخراجشان صادر گردید! متن نامه اینگونه بود که «با توجه به شرکت و رهبری اغتشاشات و ایجاد خلل در روند تولید پایدار پالایشگاه، بدینوسیله روز چهارشنبه مورخ ۱۳۹۹٫۹٫۲۶ آخرین روز کاری شما اعلام میگردد.» این در حالی است که همکاران روزکار مشغول به فعالیت بودند و هیچ خللی در کار پالایشگاه رقم نخورد. این برخورد تنها به دلیل اعتراضاتی بود که انجام شد. اگر هم بیشتر اعتراض شود، خیلی راحت در لیست سیاه منطقهی ویژه قرار میگیرند و نمیتوانند در هیچ پالایشگاه و پتروشیمیای کار کنند و مجبورند منطقه را ترک کنند.
فیالجمله شرایط کاری در عسلویه بسیار بد است؛ حال آن که دما، رطوبت و آلودگی بالا نیز شرایط کار را سختتر هم میکند. کارکنان روزانه ۱۰ الی ۱۲ ساعت کار میکنند، رطوبت 80-90 درصدی وجود دارد، دمای هوا نیز چیزی حدود 40 تا 50 درجه است. در این شرایط کارکنان عملیاتی مشغول جوشکاری، تراشکاری و ... هستند. کارهایی که اساسی و مهم به شمار میروند. مرخصیها با توجه به ساعت کاری بسیار محدود است. این شرایط در کنار تبعیض بین نیروهای ستادی و عملیاتی دردناکتر میشود. نیروهای ستادی به ازای دو هفته کار، دو هفته مرخصی دارند ولی نیروهای عملیاتی به ازای دو هفته کار، یک هفته مرخصی دارند. شرایط سخت کاری باعث میشود که بسیاری از کارکنان دچار بیماریها و عارضههای مختلف شوند. نه تنها رسیدگیای به وضعیت کارکنان نمیشود، در برخی پالایشگاهها دو روز و نیم مرخصی استحقاقی نیز رعایت نمیشود.
کارگران نفت حق تشکل یابی ندارند!
با وجود این وضعیت کاری، به دلیل تشکل نداشتن کارکنان، امکان پیگیریای برای کارکنان وجود ندارد. نامههای متعددی مانند نامه به دکتر عباسی رییس کمیسیون انرژی مجلس، دکتر عیسیزاده رییس کمیسیون اجتماعی مجلس و ... ارسال گردیده است است. نامهنگاریهای که توسط کارکنان انجام شد، با پشتوانهی دو-سه هزار امضا بوده تا نشاندهندهی حمایت کارکنان باشد. اما نبود تشکل کارگری باعث شده این نامهنگاریها بیپاسخ بماند. پیگیریهایی که توسط کارکنان انجام شده با تهدید به اخراج و مداخلههای پلیس امنیت مواجه شده است. اگر تشکل کارگریای وجود داشت، این مشکلات برای افراد پیگیر رقم نمیخورد و اخراج و ... رقم نمیخورد. پیگیریهای کارکنان برای تشکلیابی نیز به علت مخالفت شرکت گاز به نتیجه نرسیده است. این شرایط در مجموع باعث شده است که کارکنان پالایشگاه از حقوق اولیهی کارگری خود دور بمانند و فقدان تشکل کارگری مانع آن شده که مطالبات آنها به صورت جدی و مستمر پیگیری شود. وضعیتی که اگر تغییر نکند با مشکلات بسیاری که برای کارگران به وجود آورده، شرایط را روزبهروز بدتر خواهد کرد و در این میان، این کارگران هستند که روزگار تیرهی آنها رنگ روشنی نخواهد دید.