نشریه قیام
نشریه قیام
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

صدای بی‌قدرتان؟

در جنگ میان کارگر و کارفرما تا بن دندان مسلح، هیچ صدایی نیست که طرف کارگران را بگیرد. کارفرما با اژدهاي پنج سرِ تشکل‌زدایی، بی ثبات‌سازی نیروی کار، پایین بودن سطح حداقل دستمزد‌ها، مستثناسازی کارگران از شمول قانون کار و رواج اشتغال مثلثی، تا جایی که میشود کارگر را تضعیف کرده است و هیچکس هم به فکر حمایت از کارگر در این جنگ تمام عیار نیست. اگر به شماره‌‌ی قبلی همین نشریه نگاهی بیاندازید با مکتوباتی روبرو می‌شوید که به تفضیل هر یک از این پنج محور را تشریح کرده اند، اما باز هم اجمالا مسائل اصلی را یادآوری میکنیم:

۱. تشکل‌زدایی

|پیش خود تا فکر نفع بی‌نهایت می‌کند/کارفرما کارگر را کی رعایت میکند؟|

کارفرما همواره به دنبال سرکشیدن جام سود حداکثری‌ است؛ برای کارفرما انباشت سرمایه هدفی‌ست که در راه رسیدن به آن، کارگر، دستمزد و امکانات رفاهیش را سَر می بُرد؛ اینجا حاجت است تا تشکل، سندیکا، اتحادیه و یا هر آن چیزی که امکان دفاع کارگر از خود را در برابر خواسته‌های غیر مشروع کارفرما میسر میکند، وجود داشته باشد.

۲. بی‌ثبات سازی نیروی کار

استحاله‌ روابط کاری از شکل استاندارد به غیر استاندارد آن، بی‌ثبات سازی نیروی کار نامیده می‌شود؛ از خصائص آن می‌توان به نبود حمایت در برابر اخراج خودسرانه، اشتغال کوتاه مدت، درآمد ناکافی و .. اشاره کرد.

۳. مستثناسازی کارگران از شمول قانون کار

آن دسته قوانینی که داعیه‌ی حمایت از کارگر را دارند و واجد حداقل تبعیض‌های مثبت به نفع کارگران اند را قانون کار می‌نامند؛ در قانون کار سازوکارهایی جهت عدم سقوط حداقل دستمزد، تثبیت ساعات کار روزانه، منع استفاده از نیروی کار کودکان و ... نهادینه شده است.

قانون کار جمهوری اسلامی ایران در ماده‌ی پنج خود ادعا می‌کند که تمامی کارگران را تحت پوشش خود دارد، اما آنچه در ادامه خواهید خواند طوماری‌ است از کارگرانی که از دامنه‌‌ی قانون کار و امتیازاتش مستثنا شده‌اند.

طبق ماده‌‌ی ۱۸۸، ۱۲۰، ۱۹۰، ۱۱۲، ۱۸۹ و ۱۹۱ به ترتيب كارمندان دولت، نظاميان، كارگران كارگاه‌های خانوادگی،‌ كارگران‌ مهاجر(اتباع فاقد رواديد و پروانه‌ی کار)، کارگرانی که طرز کارشان به نحوی‌ است که تمام یا قسمتی از مزد و درآمد آن‌ها به وسیله‌ی مشتریان یا مراجعین تأمین می‌شود. قسمتی از کارآموزان، کارگاه‌های کوچک با کم‌تر از پنج و ده نفر کارگر، کارکنان نهادهای انقلابی و دانشگاه آزاد اسلامی، خدام بقاع متبرکه، زندانیان، کارکنان موقت شهرداری‌ها و سرانجام حتی کارگران قالیبافی‌ها از قوانین کار مستثنا شده اند. حال سوال این است که آیا اصلا کارگری پیدا می‌شود که تحت حمایت قانون کار باشد؟

۴. رواج اشتغال مثلثی(آژانس تأمین نیروی انسانی)

تا پیش از ابداع اینگونه آژانس‌ها، کارخانه یا یک بنگاه تولیدی که خصوصی یا دولتی بود، مستقیم پی کارگر میگشت اما بعد از پی افکندن آژانس‌ها و پیمان‌کاری‌ها، کارخانه‌ها و یا بنگاه‌ها برای آن که نیروی انسانی مورد نیازشان را تأمین بکنند به سراغ این آژانس‌ها رفته و شرکت‌شان، قرارداد جداگانه‌ای با کارگر امضا میکند؛ دستمزدی که کارگر مستقیم از کارفرما دریافت میکرد اکنون با توجه به حق دلالی که به شرکت می‌رسد، کم‌تر خواهد شد، از طرفی توجیه اصلی گسترش این شکل مخصوص از روابط کار مربوط به کمتر شدن حضور دولت و پرورش نهال خصوصی‌سازی‌ است. در صورتی که این کوچک شدن با توجه به نیاز دائمی دولت به نیروی کار واقعی نیست برعکس، دولت با انتشار حداکثری مشاغل مثلثی مسئولیت کارگر و معیشت او را از سر خود باز میکند و بر دوش رؤسای شرکت های پیمان کاری تأمین نیروی انسانی میگذارد.

۵. پایین بودن سطح حداقل دستمزدها

اگر دستمزد کارگر کاهش یابد، معیشت او مختل می‌شود و چوب در چرخ عرضه‌ی نیروی کار و فرایند تولید می‌رود. سرمایه دار می‌ماند و رویای انباشت ثروتی که دود میشود. بنابراین نظام‌های سیاسی سرمایه‌دار گره کور دستمزد کارگر را ابتدا با وضع حداقل دستمزد و سپس با تقویت مزدها رفع کردند. خُرده‌ای که به تأیین حداقل دستمزدها در ایران می‌توان گرفت ناهماهنگی دائم شاخص‌های حداقل دستمزد و نرخ تورم می‌باشد که این درخت، میوه‌اش فقر کارگر است.

حال بازار کاری را تصور بکنید که به اضافه‌ی پایین بودن حداقل دستمزدها، کارگران از قانون کار آن نیز مستثنا شده‌اند و تشکل‌های کارگری که باید درمان درد کارگر باشند یا وجود ندارند یا اگر هستند جز اسم چیزی نیستند و پوچ و به‌دردنخور هستند. کارگر می‌ماند و توان چانه‌زنی که به دست نیاورده، از کف میدهد! این خلاصه‌ای‌ است از حوزه‌ی کاری امروزه‌ی ایران، کارزار کارگر با اژدهایی پنج سَر.

همه میدانیم که " در خز خزیده خواجه کجا آیدش به یاد؟ / پای برهنه پیکر عریان کارگر " و اقرار میکنیم که در احوال کارگر خون باید گریست و رنجی که کارگر می‌کشد از دیده‌ی احدی پنهان نمی‌ماند اما ذکر مصیبت کافی‌ است، کاندیدای محترم ریاست جمهوری عوض روضه‌خوانی و تشریح شرحه شرحه شدن جسم و جان کارگر به اطلاعمان برسانید که چه برنامه‌ای مخصوص مهار معضلات کارگران دارید؟ آقای همتی اين را منِ كم‌سوادترين نيز درک كرده و ميفهمم كه "کشور به دست دلال‌ها افتاده است و بخش زیادی از جامعه مالیات نمی‌دهد اما کارگر و کارمند اولین کسانی هستند که مالیات می‌دهند و این عادلانه نیست." آقای رئیسی كه خود را بلندگوی كارگر معرفي مي‌كنيد، صرف يادآوری از كرامت لگدمال‌شده‌ی كارگر اتفاقی ميیافتد؟‌ همچنین آقاي رضايي كه نهايت توجه‌تان به كارگر تبريک روز كارگر با كليشه‌ای‌ترين جمله‌ی ممکن است. چه طور گوهر اعتماد خود را کف دست مردانی بگذاریم که در مناظرات تنها یک نفرشان آن‌هم فقط یک مرتبه از واژه‌ی"حداقل دستمزد" در يك جمله‌ی سراسر بی‌اهمیت استفاده میکند؟ باتشکر از سایر نامزدها که هر چه گشتم حتی یکبار از کلیدواژه‌ی"کارگر" استفاده نکرده بودند. کارگر و رنجی که می‌کشد نردبان نیست که هر چهار سال یکبار از آن بالا بروید و رأی بیاورید.

کارگرتشکلمقررات زداییدستمزدحق
نشریه دانشجویی قیام؛ ارگان رسمی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید