نشریه قیام
نشریه قیام
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

چرخش خانوادگی نخبگان

«گفتمش چونی؟ جوابم داد بر قانون خویش»

معمولا مردم تصور می‌کنند: اشتغال‌زایی، کسب درآمد و ایستادن روی پای خود، عمدتاً در کارهای مربوط به بازرگانی، کشاورزی، خدماتی یا تولیدی ممکن است و حوزۀ علم و دانشگاه از این نظر کمی با حوزه‌های دیگر متفاوت است. دانشگاه، بروکراسی خاص خودش را دارد. نحوۀ ورود به آن طی مدارجی به روشی خاص انجام شود؛ یعنی شما نمی‌توانید یک روز صبح برخیزید و فکر کنید: «من می‌خواهم استاد دانشگاه و دارای مدرک دکتری علمی باشم.»، نمی‌شود. اما عموم مردم اشتباه می‌کنند!

چطور؟ با داستانی دلکش دربارۀ یکی از راه‌های رسیدن به مقام هیئت علمی دانشگاه که به نشریۀ قیام رسیده، ذهنمان را روشن خواهیم کرد: مدتی است آقای دکتر(آ) به ریاست گروهی در دانشگاه تهران نائل شده‌اند؛ همزمان با ایشان همسرشان خانم (ب) هم به ریاست گروه ارتباطات در همان دانشگاه انتخاب شده‌اند. صرف نظر از زمانی که ایشان ریاست دانشکده را داشتند و از آن کنار گذاشته شدند، کمک‌های بی‌دریغ آقای آ، در این سال‌ها، به رشد علمی همسرشان، شنیدنی است!

بیایید به فرایند تحصیل و جذب خانم ب نظری بیندازیم. بر اساس رزومۀ منتشر شدۀ ایشان، خانم ب، مدرک کارشناسی خود را در رشتۀ ادبیات عرب از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته‌اند. در رشتۀ کارشناسی‌ارشد «خبرگان بدون مدرک - کارشناسی ارشد، 1372، زبانشناسی و ادبیات عرب، جرج تاون امریکا» درج شده است.

حال این سؤال پیش می‌آید که چطور ایشان با مدارک رشتۀ زبان و ادبیات عرب به عضویت گروه ارتباطات درآمدند؟ داستان از جایی آغاز می‌شود که در زمان ریاست آقای آ بر دانشکده، یک بورس «مطالعات فرهنگی سوربن» به گروه مردم‌شناسی دانشکده تعلق می‌گیرد. رئیس دانشکده نیز علی‌رغم مخالفت‌های بسیار (به‌خصوص مخالفت گروه مردم‌شناسی) با عمل به جملۀ معروف «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است»، همسر خود را برای دریافت این بورس معرفی می‌کنند. اما مشکلی وجود دارد؛ خانم ب که هنوز در مقطع کارشناسی‌ارشد تحصیل نکرده‌اند. بنابراین مدرک کارشناسی ارشد «خبرگان بدون مدرک» در رشتۀ زبان و ادبیات عرب به ایشان تعلق می‌گیرد؛ اگرچه هنوز این مشکل وجود دارد که خانم ب کدام ‌یک از صلاحیت‌هایی را که در مادۀ‌ ۱ «آیین‌نامۀ ارزشیابی صلاحیت علمی خبرگان بدون مدرک دانشگاهی»‌ دارند؟[1] (جز همسر آقای آ بودن را)؟ و دیگر اینکه زبان و ادبیات عرب چه دخلی به مطالعات فرهنگی و بعد از آن عضویت در گروه ارتباطات دارد؟ اما «بگشا گره به همت مشکل‌گشای خویش».

بله، اینطور است که امروز می‌بینیم خانم ب دانشیار دانشگاه هستند، اگرچه در سال‌های اخیر هم، تدریس ایشان،‌ بارها مورد انتقاد دانشجویان قرار گرفته است.

ایشان توانسته‌اند از آبان سال 1398 ریاست گروه ارتباطات را نیز در دست بگیرند. همّت بلند را ببینید که خانم ب گاه به لطف مقالات دانشجویانی که همسر ایشان از پایان‌نامۀ شان دفاع می‌کنند، رزومه و فهرست مقالات خود را نیز پربارتر می‌کنند.

داستان این سرگذشت شگفت و الهام‌ بخش چه گواه خوبی است که استاد دانشگاه بودن هم می‌تواند شغلی خانوادگی باشد و چه گواه امیدبخشی بر اینکه «خانوادۀ ایرانی»[2] می‌تواند آکادمی را هم از قید و بندهای بروکراسی، این قفس آهنین دنیای مدرن، رها سازد.

[1] ‌«ماده 1 - دانشمندان و فضلای رشته ادب و فرهنگ و علوم انسانی و معارف اسلامی که در میان اهل فن و به عنوان، صاحب نظر شهرت داشته و یا‌ صاحب تألیفاتی باشند و همچنین فضلای حوزه‌های علمیه که سطوح عالیه را گذرانده باشند می‌توانند حسب شرایط و مقررات این آیین‌نامه در یکی از‌ مراتب 1 و 2 (‌مربی یا استادیاری) دانشگاهی به شرح زیر انتخاب گردند. ...»

[2] «جامعه‌شناسی خانوادۀ ایرانی» نام یکی از کتاب‌های آقای آزاد ارمکی است.

دانشگاه تهرانفسادهیئت علمیعلوم اجتماعی
نشریه دانشجویی قیام؛ ارگان رسمی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید