اگر کمی جستوجو کنید یا حتی مثل یکی از دوستان ما بهجای گوگل به سراغ ChatGPT بروید، نکات، اصول و چکلیست طراحی لندینگ پیج تاثیرگذار و قانعکننده را پیدا میکنید؛ ولی امروز میخواهم در این یادداشت، ۵ نکته را بگویم که کمتر به آن اشاره و توجه میشود.
چون به آنها اشاره نمیشود، به این معنا نیست که اهمیت ندارند! بلکه پیادهکردن آنها نرخ تبدیل لندینگ را حسابی تکان میدهد.
اول از همه: ۱ درصد بزرگتر از ۹۹ درصد است!
۵ میلیارد آدم از اینترنت استفاده میکنند؛ ولی هیچ شرکتی ۵ میلیارد مشتری ندارد!
بله، همه تلاش میکنیم تعداد مشتریان خودمان را بالا ببریم؛ ولی تلاش برای رسیدن به همه در نهایت به هیچ ختم میشود.
هرچیزی که میفروشید، زندگی مردم را راحتتر، مطلوبتر و لذتبخشتر میکند. شما میتوانید خدمات بازاریابی، یک جفت کفش، رمان عاشقانه، کباب و حتی یک رژیم غذایی برای کاهش وزن بفروشید؛ در آخر، زندگی مشتری لذتبخشتر میشود.
پس بیاییم در تمام صفحههای فرود بنویسیم: ما زندگی شما را لذتبخشتر میکنیم!
با اینکه همه همین را میخواهند، کسی به این جمله توجه نمیکند و میرود سراغ صفحهٔ فرود بعدی! شما فیلتری برای حذف ۹۹ درصد افراد نیاز دارید؛ در آخر ۱ درصدی بماند که شما برای آنها فعالیت میکنید.
وقتی پیشنهادتان را برای همان ۱ درصد واضح و مشخص کنید، آنها به پیشنهادتان نگاه میکنند و احساس میکنند که برای آنها ساخته شدهاید!
«دیدار» نمونهٔ خوبی است. آنها نه آمدند بنویسند «ما به کسبوکارها کمک میکنیم» و نه به یک عبارت مثل «ما با نرمافزار CRM به کسبوکارها کمک میکنیم» بسنده کردند.
خیلی واضح و مستقیم به کمکی که میکنند، اشاره کردند: افزایش و تسریع فروش.
ونیشا هم در بازطراحی سایت خود، از عبارت «انجام باکیفیت پروژه شما» در صفحهٔ اصلی استفاده کرده است تا به مخاطب بگوید چطور به او کمک میکند.
راز کسبوکارهای موفق یک چیز است: وضوح. یعنی مخاطب آنها خیلی راحت میفهمد چه کارهایی انجام میدهند. وقتی واضح حرف نزنید، مشتری دور میزند و میرود؛ برای فهمیدن ادامه نمیدهد.
لقمه را دور سر خودتان و مشتری نچرخانید؛ نیاز نیست خودتان را باهوش و فرهیخته نشان دهید. ساده و در چند کلمه بگویید چطور مشکل مشتری خودتان را حل میکنید و نه همهٔ مردم.
همیشه به این جمله فکر کنید: «اگر نتوانستید موضوع را برای کودک ۶ ساله توضیح دهید، خودتان هم آن را درک نکردید!»
حالا زیاد هم سخت نگیریم! ۶ ساله نه، ولی سعی کنید موضوع را به دانشآموز کلاس پنجم توضیح دهید 📷
نکته: کسبوکارها با بودجهٔ کم بازاریابی باید بیشتر از همه به مسئلهٔ هدفمندی دقت کنند؛ هرقدر دقیقتر و مشخصتر پیش بروید، شانس بیشتری خواهید داشت.
موضوع دوم: ببینید مشتریان چطور از محصول / خدمت شما استفاده میکنند
ما همه به این فکر میکنیم چطور مشتری را به محصول خودمان برسانیم؛ خوب است، ولی کمتر کسی به بعد از آن توجه میکند.
مشتری چطور از محصول ما استفاده میکند؟ چه مشکلی را با محصول ما حل میکند؟ برای کدام ویژگی محصول ما ارزش بیشتری قائل است؟
کلینکس اول کار، محصولی برای پاککردن آرایش بود؛ ولی بعد متوجه شد مردم بیشتر از آن برای گرفتن دماغ استفاده میکنند. اگر اصرار میکرد نه، محصول من فقط برای پاککردن آرایش است، به اینجا میرسید که شما بهجای دستمال کاغذی بگویید کلینکس؟
درک این مسئله برای توسعهٔ ایدهتان بر اساس ویژگیهایی که برای مشتریان بیشتر اهمیت دارد، ضروری است.
سومین مسئله که باید در نظر بگیرید: همان اول کار بهدنبال گرفتن بلهٔ آخر نباشید!
حقیقت این است کسی همان اول کار به شما برای خرید و انتخاب بله نمیگوید. بیایید با درخواستهای کوچک شروع کنید و بلهبله جلو بروید.
تا حالا نشده در پیادهرو با کسی روبهرو شوید که به شما بگوید دوست دارید عطر ما را تست کنید؟ پس از این درخواست، جملهٔ بعدی را میگوید: دوست دارید باقی عطرها را تست کنید؟ به خودتان که میآیید وسط مغازهٔ آن فردید!
به این تکنیک میگوییم تکنیک پا لای در! هدف اصلی هم این است اول درخواست کوچک را بگوییم و سپس درخواست بزرگتر را مطرح کنیم.
چطور از این تکنیک در لندینگ پیج استفاده کنیم؟ خواننده را وادار کنید یک بله به شما بگوید. با پرسیدن پرسشهای ساده شروع کنید: آیا میخواهید مشکل جذب مشتری را حل کنید؟
پس از آن، میتوانید از آنها بخواهید به تماشای یک ویدئوی کوتاه - که محصول / خدمت شما را توضیح میدهد - بله بگویند. کلیککردن روی دکمهٔ پخش بلهٔ دوم به شماست.
سپس میتوانید از آنها بخواهید برای دریافت مشاوره رایگان فرم را پر کنند؛ یک بلهٔ دیگر!
پرسش اول شما حتی میتواند کمی صمیمیتر هم بیان شود؛ چیزی مثل «آیا میخواهید بدون ترک منزل روزانه ۱ میلیون درآمد داشته باشید؟»
با هر بله یک پله از نردبان بالا میروند و به بلهٔ آخر نزدیک و نزدیکتر میشوند تا بالاخره به همان بلهٔ بزرگ موردنظرتان برسند.
پشت این تکنیک یکی از اصول روانشناسی خودنمایی میکند: تعهد و سازگاری. ما دوست داریم کاری را که شروع کردیم، تمام کنیم. پاسخ بله به اولین درخواست شما شروع مسیری است که باید مشتری تمام کند.
چهارمین کاری که باید کنید: مقصد بعدی را آماده کنید!
مقصد بعدی مخاطب بهاندازهٔ همان لندینگ پیج شما مهم است. کسی که از پیشنهادتان استقبال میکند، به شما اعتماد میکند؛ پس او را پشیمان نکنید!
بعد از اقدام کاربر باید اتفاق خوبی بیفتد. البته مقصد بعدی هر لندینگ پیج با دیگری متفاوت است.
مثلاً اگر صفحهٔ خرید محصول است، میتوانید یک صفحهٔ تشکر از خرید داشته باشید که مراحل بعد (بستهبندی، نحوهٔ ارسال، شرایط بازگشت کالا و کد سفارش) را در خود جای داده است.
فرمی در صفحهٔ شما پر میکند؟ از او تشکر کنید و بگویید: درخواست شما ثبت شد. تا ۳ ساعت آینده با شما تماس میگیریم!
مخاطب ایبوکی دانلود کرده است؟ در پیام تشکر بنویسید لینک دانلود برای شما ایمیل و پیامک شد.
یک لندینگ پیج خوب پس از اقدام کاربر باید ۲ کار را انجام دهد:
منظور از کسب ارزش بیشتر چیست؟ برای مثال، مشتری در پنل یکتانت ثبتنام میکند. در مقصد بعدی، ما تمام مراحل ساخت کمپین را میتوانیم به او بگوییم و بر اساس هدفی که دارد، ایبوک آموزشی برای ساخت بهترین کمپین را در اختیار او بگذاریم.
حتی میتوانیم پس از ثبتنام به او، شانس ساخت کمپین تبلیغاتی ولی با شارژ هدیه دهیم.
یک نمونه هم در تصویر زیر ببینید که «سیکالا» پس از خوشامدگویی - بعد از گرفتن اولین بله - گام بعدی مسیر را پیش روی من گذاشته است:
آخرین نکته: مراقب لندینگ پیج باشید!
در این دنیا سعی کنید به چیزی دل نبندید؛ بهترینها هم روزی بد میشوند. لندینگ پیج شما هم از این قاعده مستثنی نیست.
لندینگ پیج شما شاید یک زمانی بهترین نتایج را رقم زده باشد؛ ولی قالی کرمان نیست! هر چند وقت یک بار آن را بازبینی کنید.
حتی اگر همهچیز بهخوبی کار کند، باز هم جا برای بهبود وجود دارد؛ البته اگر هنوز خوب عمل میکند، نیاز نیست به سراغ تغییرات بزرگ بروید!
ببینید آیا کالتواکشن شما میتواند بهتر شود؟ آیا میتوانید مسیر را برای مخاطب سادهتر و پیچیدگیها را کمتر کنید؟ آیا میشود از نظر بصری جذابتر شود؟ اگر ویدئویی دربارهٔ محصول بگذاریم، بهتر نمیشود؟
این کارها را هم همیشه انجام دهید:
فقط حواستان باشد اگر نرخ تبدیل آن خوب است، خانه را خراب نکنید. اصلاً مگر وقتی چیزی خراب نیست، آن را تعمیر میکنیم؟ در این شرایط، بهتر است چیز بیشتری اضافه کنید!