بعد از پست کردن دفترچه و دانستن اینکه برج ۴ سال ۱۴۰۲ یعنی ۳۱ روز دیگر باید به سربازی بروم این پست را انتشار دادم... نماند به یادگار
ظلم اجباری
آیا در هیچ کشوری در این دنیا به اندازهی کشور ما سخن از "عدالت، عدالت، عدالت" میرود؟! و آیا در هیچ کشوری در این دنیا مفاهیم را این اندازه به گند کشاندهاند؟
#سربازی_اجباری چیزی است که با هیچ تعریفی از عدالت نمیخواند، حتی با این تعریف که "ظلمِ علیالسویه عدل است"! کیست که نداند که این ظلم بزرگ، این بردهداری نوین، حتی ظلم علیالسویه هم نیست؟! آیا در این شکی هست که هر چه فقیرتر باشی، هرچه پدر و مادرت دهاتیتر و بینفوذتر باشند، احتمال آنکه سربازی بروی و احتمال آنکه در جایی بدتر از جهنم وظیفه شوی، بیشتر است؟ برای ثروتمندها، برای پرنفوذها، همیشه راهی هست. یا به صورتهای مختلف معاف میشوی، یا فلان جا زیر کولر و با حضور آبدارچی مامور وظیفه میشوی، یا وقتی که دامنهی نفوذت یا پولت کمتر از این حرفهاست، حداقل یک جایی میافتی با نصف روز در پادگان و بقیهاش مرخصی. ولی از فقرا و بینفوذان که باشی، هرچه قیافهی خودت مظلومتر و بیکسوکارتر به نظر برسد، احتمالش بیشتر است که فرماندهی عقدهای مافوقت (حتی اکر یک گروهبان باشد) زندگی را بر تو جهنم کند.
ولی فرقی در اصل کار نمیکند. سربازی اجباری حتی اگر ظلم بالسویه بود باز ظلم بود. بدتر آنکه ظلمی است بیفایده، بیمورد و بیهدف! بازماندهی دوران لعنتی یک قرن پیش است که آن زمانها برای بعضی کشورها معنا داشت، ولی با گذشت زمان و با تغییر شکل جنگها و با تکنولوژیک شدن مسائل نظامی، یکی یکی کشورها آن را لغو کردند و جایگزینهای بهتری انتخاب کردند، ولی در کشور ما، که بناست مزخرفترین چیزها را حفظ کنیم (و زیباییها و خوبیها را از ریشه قطع کنیم)، آن را هنوز حفظ کردهایم.
الان آن رژههای احمقانه، با پاهایی که باید یک متر و نیم بالا بیایند به چه درد یک کشور میخورد، مگر برای آنکه چند نفر آن بالا بنشینند و احساس فرماندهی کنند؟ کدام کشورِ از لحاظ نظامی برجسته هنوز چنین نمایش ابلهانهای را راه میاندازد؟ یا اینکه جوان مردم را بفرستی دم مرز کشور که هیچ جوری نمیتوانی کنترلش کنی، و در معرض خطر مواجهه با خطرناکترین افراد قرارش دهی که حتی از ادوات جنگی پیشرفتهات نمیترسند و کاروان کاروان مواد مخدر جابهجا میکنند، این کار چه کمکی به امنیت مرزها میکند؟ آیا کاربردی دارد غیر از آنکه فقط برای یک تعداد بوروکرات در تهران آمار تهیه شود و یک عده احساس کنترل امور کنند؟ فرستادن سرباز بدبخت در زمهریر زمستان بالای برج نگهبانی بدون هیچ گرمکننده، چیزی که حتی گاه موجب مرگسرباز شده، برای چه است؟ مگر آن پادگان لعنتی چه چیز ارزندهای در خود دارد، مگر خیالات و اوهام یک تعداد متوهم؟ تحقیر جوانان در دست تعدادی آدم که از زندگیشان به شدت ناراضیاند به چه درد آن جوانان یا جامعه یا کشور میخورد؟......
بازندگان اصلی سربازی اجباری جوانهاییاند که دو سال از عمرشان را باید به هیچ و پوچ و به بردگی بیمعنا بگذرانند. فشارهای روحی بیحدوحسابی بر بسیاری از آنها وارد میشود، و هر سال تعدادی از آنها خودکشی میکنند، ولی آمار این خودکشیها هیچگاه منتشر نمیشود. کماآنکه آمار لطمههای جسمی دیگر، از یخ زدنها و سوانح و بیماریهایی که به دلیل مرخصی ندادن مجال درمان پیدا نمیکنند، نیز منتشر نمیشود. ولی این تمام مسئله نیست: چه تصمیمات غلطی که برای دانشگاه رفتنها و درس خواندنهای بیمورد و عبث، برای تاخیر انداختن سربازی، گرفته نمیشود! چه عمرها که باطل نمیشود، و چه فرصتهای طلایی و خوبی که در عنفوان جوانی از دست افراد به در نمیرود! خسارتهای سربازی اجباری بیحدوحساب است.
البته سربازی اجباری صاحبان منافعی نیز دارد: اول کادر بوروکراتیک نیروهای نظامی و انتظامی که برای خود دفتر و دستکی راه انداختهاند و مثل همهی بوروکراسیها "وضعیت حاضر" همیشه به نفعشان است. دوم، دانشگاههایی که اگر مسئلهی سربازی نبود، تعداد دانشجویان پسری که به آن دانشگاهها میرفتند از نصف کمتر میشد. این دانشگاهها و استادان آنها منفعتبران وضع موجودند.
به غیر از اینها، سربازی اجباری برای همه ضرر است: برای سربازان، برای مردم، برای جامعه، برای کشور، برای قسمتهای مختلف اقتصادی که نمیتوانند روی جوانان سرمایهگذاری کنند، و حتی برای قدرت واقعی نیروی نظامی کشور که هنوز غرق در بقایای فسیلشدهی یک قرن پیش دستوپا میزند.
"جناب گاو"