یکی اومده نوشته که وقتی مشکلی یا ناراحتی دارید با بقیه دربارش صحبت کنید...
نفسش از جای گرم بلند می شه...
مثلا یه دختری مثل من... یه دختر جوون و تقریبا خوب... ولی ۱۰۰٪ تنها... من به کی بگم مشکلاتم رو؟
به مادرم که هنوز حرفم تموم نشده شروع کنه بگه تقصیر خودته و به من هر چی دلش می خواد بگه؟
یا به اون دوست صمیمیم(که الان تقریبا دیگه تو زندگیم نیست) بگم که باهاش اذیتم کنه و بزنه تو سرم با اون زبون تندش؟
یا بازم مثل همیشه به خودم بگم و بنویسمشون...
چرا ملت درک نمی کنن... هیچ کسی درک نمی کنه... حتی روانشناسایی که از صبح تا شب شعار می دن ما به همه گوش می دیم و بدون قضاوت کردنشون بهشون کمک می کنیم...
واقعا... من چی کار کنم؟ من نمی دونم چه مشکلی دارم که انقدر همه ازم متنفرن... یعنی... اولش همه دوستم دارن و اینا ولی بعدش می شم بدترین دشمنشون... خب چرا؟ چون مثل بقیه دخترا خوشگل نیستم؟ یا چون مثل بقیه خیلی باهوش نیستم؟
الان چرا باید تنها باشم؟ چرا باید حرفام رو بنویسم و اخرشم به جایی نرسه... من واقعا نیاز دارم با یکی هم که شده ولی.... ولی ملت من رو که می بینن ازم فرار می کنن عملا...
الان تو حالتی قرار دارم که هر ثانیه دلم می خواد بمیرم و خودم رو از این زندگی مسخره نجات بدم... درسته همه چی دارم... خونه ی خوب خانواده خوب دانشگاه خوب... حتی کار خوب جدیدا... ولی... خیلی تنهام... دلم می خواد یه دوستی داشتم که باهاش بتونم حرف بزنم... جلوش بتونم بگم ناراحتم و بدونم برای اون مهمه...
بعد اتفاقی که افتاد تو دانشگاه الان درسته که تنهام و خوبم کم و بیش... ولی حس خیلی بدیه که بدونی همه ازت متنفرن و تو زندگی هیچ کسی هیچ نقشی نداری اصلا هم مهم نیستی... و از اون بدتر که باید همیشه تنها باشم و تنهایی زندگی کنم...
(این سری چرت و پرتام قاطی شد... ببخشید)