
سلام برهها
این پست در مورد یکی از گربههای آسیب دیده جنگه که تا چند روز پیش مردم تو خیابون و پارک بهش غذا میدادن ولی حالا نه
از زبون خودش روایت شده
اسم من گربهس
خداوند هنگام خلقت من، دقت و ظرافت بیشتری به کار برد و منو زیبا آفرید
منو بعد از آدمها وارد جهان کرد
برعکس قیافهم من بی احساس نیستم
فقط بلد نیستم با زبون ابرازش کنم
اگه زبون شمارو بلد بودم به تو که منو دوست داری میگفتم دوست دارم مموشی
من مثل آدمها در قید و بند ماتریکس و زنجیرِ آدمها و روزگار نیستم
من آزادم
به هر جا که بخوام سرک میکشم
من کار نمیکنم ولی خدا روزی منو میرسونه
منم مثل انسانها برای زنده موندن باید غذا بخورم
من برای پیدا کردن غذا مجبورم کوچههای شهرو دنبال موش بگردم (وای اسم موش اومد دهنم آب افتاد )اگه گیرم نیومد
آشغالدونیهارو میگردم و اگه تکهای استخوان یا گوشت پیدا کردم که فاسد شده هم باشه مجبورم با اون شکمم رو سیر کنم
شما آدمها روزی چند وعده غذا میخورید
ولی من بعضی وقتها تا چند روز چیزی برای خوردن پیدا نمیکنم دریغ از یه موش کوچولو چون موشای بی وجدان از دست ما گربه ها به خونه شما آدما پناه میبرن ولی نمیدونن هرجا که باشن مرگ واسشون تو کمینه
ای تویی که از موشها بدت میاد
من پاک کنندهی موشهای سطح شهرم
اگه من نباشم موشها از تعداد مورچهها بیشتر میشن
ای کسی که توی روستا زندگی میکنی
من مارهای اطراف خونهتو میکشم و میخورم البته اگه نیشم نزنن
رفع تشنگی از رفع گرسنگی برام آسونتره
بعضیها در حیاطشون رو میشورن و منم میرم آب میخورم آب گل آلود و گرم
ولی خدا سگهارو دشمن من قرار داد
هر جایی که یه سگ ببینم مجبورم فرار کنم
صبح، عصر، شب تمام وقت در حرکتم
بو میکشم و میرم جلو
از هر خونهای که بوی غذا مخصوصا گوشت بیاد اطراف اون خونه پرسه میزنم که شاید یه آدم مهربون از غذاش به منم داد من که مثل بعضی گربه ها شانس ندارم پرنسسوار تو خونه آدما زندگی کنم و خودمو لوس کنم دست تقدیره دیگه
من همه جا حضور دارم
تو گرما تو سرما
تو خیابان تو بیابان تو پادگان
تو روستا تو شهر
ولی بارون رو دوست ندارم
از خیس شدن بدم میاد
من بر خلاف آدمها حمام نمیکنم
درسته که حمام نمیکنم ولی از آدمها تمیزترم خدا توی خلقتم کم نزاشته
آدمها اگه یه ماه حمام نکنن از ده متری بوی گندشون میاد
ولی من همینجوریشم براقم و خوشکل
هر جا که فکرشو کنید من حکمرانی میکنم
در واقع من نسخه کوچیک شده و مهربون شدهی پلنگم
تو هر جایی یه آدمهای مهربونی پیدا میشه که منو نوازش میکنن بهم غذا میدن و
منم دعاشون میکنم
ولی بعضی آدمها بهم سنگ میزنن بهم لگد میزنن و منم نفرینشون میکنم
من خالقم رو بهتر از آدما میشناسم
من به خدا بیشتر از آدما ایمان دارم
خدا منو بیشتر از آدما دوست داره
چونکه زیبایی شهر رو تامین میکنم اما حیف عمرم خیلی کوتاهه اما اینجوری بهتره کمتر درد میکشم و کمتر بدی آدمارو میبینم
من شاید تا ده سال بیشتر عمر نکنم
مریض بشم یا خوب میشم یا میمیرم
وقتی که میخوام بمیرم از قبل خبر دارم
بعدش کسی نیست که منو دفن کنه
و بدنم رو زمین میمونه و خوراک سگها میشه
و بعد مرگمم مفیدم و به یه دردی میخورم
من برخلاف آدما به طبیعت آسیب نمیرسونم
هر جا که غذا پیدا کنم اول شکم بچههامو سیر میکنم
من لبخند زدن رو دوست دارم ولی فیزیکم بهم اجازه نمیده اما شادی و حال خوبمو به آدما بلدم منتقل کنم
من چیزهایی میبینم که آدما نمیبینن منو دست کم نگیرین
هر جا که جنگ بشه یا زلزله بیاد بعدش من روی آوار خونهها قدم میزنم چون فرار کردنو خوب بلدم
اگه نسل آدما منقرض بشه، من منقرض نمیشم
من گربهم حاکم تمدن مدرن
ما برعکس آدما همدیگر رو نمیکشیم
توی این فضای پرالتهاب لطفا به ما گربهها بازم غذا بدید
ما گربهها هم توی این شرایط اذیت میشیم، استرس میگیریم
مواظب خودتون باشید، گنج واقعی شما آدمها هستید آدمهای خوب
بازم میگم در جنگ حواسمون به اطرافیانمون و گربههای دور و برمون هم باشه
# نه به جنگ
#آدمهای بی گناه
# گربههای مظلوم
امروز ۲ تیر ۱۴۰۴ است سال دیگه این موقع چطوریه ؟