سلام، هدف من از نوشتن این دسته از مطالب اشتراک مطالب مهم از کتابی هست که خوندم و نظر کلی خودم راجعبه کتاب میگم. اگر قصد خوندن کتاب رو دارید شاید این مطلب مناسب شما نباشه چون هدف من نوشتن خلاصه ای از کتاب هست (i.e spoiler alert).
کتاب Atomic Habits توسط جیمز کلیر نوشته شده و یکی از کتابهای پرفروش هم بوده. از حیث دستهبندی جز دسته توسعه فردی قرار میگیره و در کل نویسنده هدفاش ارائه یک چارچوب برای ایجاد عادتهای خوب و همین طور خلاص شدن از عادتهای بد هست.
ترجمه کتاب: من نسخه انگلیسی این کتاب رو خوندم؛ ولی نشر نوین هم مثل اینکه این کتاب رو ترجمه کرده و از طریق ایبوکهای ایرانی هم قابل تهیه هست.
ایدهی اصلی: معرفی یک چارچوب برای ساخت عادتهای مفید و همینطور یک بخش کوچیکی رو هم به راجعبه ترک عادتهای بد اختصاص داده. ساختار کتاب تقریبا با ایده نویسنده سازگار هست و فصلهای کتاب خیلی کم حجم نوشته شده تا کسایی که کتاب خوندن عادت همیشگیشون نیست هم بتونن کوچولو کوچولو کتاب رو تموم کنن.
کتاب با بخشی از زندگی نویسنده شروع میشه که در حین بازی چوب بیسبال به صورتاش برخورد میکنه، به دلیل آسیبهایی که میبینه از فرصتهای ورزشی مد نظرش یه جورایی عقب میافته. اما با ورودش به دانشگاه با شروع انجام کارهای کوچیک در بازه طولانی دستاوردهای بزرگی نصیباش شده، کم کم جذب کلاً فرایند نحوه ساخت عادتها میشه.
نویسنده در بخش اول عناصر اصلی عادت رو بررسی میکنه، که: سرنخ، اشتیاق، پاسخ، و پاداش هستند. و بعد از اون یک چارچوب برای ساخت عادت جدید و ترک عادت های بد معرفی میکنه.
چارچوبی که نویسنده پیشنهاد میده چهار رکن اصلی داره:
در هر فصلهم کنار معرفی ایدهها سعی میکنه روشها/ابزارهایی برای عملی کردن اون ایده معرفی کنه. هر فصل از چهار بخش تشکیل شده و بخش آخر معمولا به نحوه کمک کردن از اون رکن چارچوب معرفی شده برای ترک عادتهای بد هست. خلاصه این ابزارها در قابل یک فایل pdf هم در دسترس هست.
متن کتاب خیلی شبیه کتاب های مارتین گلدول هست، از این حیث که شما با علم سروکار ندارید، بلکه ادعای نویسنده این هست که علم (رفرنسهای داخل کتاب) پشتوانهای برای صحبتهای من هست.
فرهنگ جدید که بین نویسندهی کتابهای پرفروش رایج شده این هست که ارتباط شما و نویسنده بعد از خوندن کتاب قطع نمیشه، بلکه شما رو توی جای جای کتاب به سایت یا پادکست خودش سوق میده، جیمز کلیر هم از این قاعده مستثنی نیست.
در میهن عزیز خودمون هم، پادکست هلیتاک راجعبه این کتاب صحبت کرده و همینطور یک دفترچه با اسم دفترچه برنامهریزی طراحی کردن، که ایدهشون تقریبا با جیمز کلیر یکی هست.
اینجا معمولا چیزهایی که توی کتاب به چشم من اومده صحبت میکنم.
اصطلاح verbal اشاره به هر چیزی داره که به کلمات مرتبط هست، بیشتر اشاره به چیزهای نوشتاری داره ولی شامل چیزهای گفتاری هم هست.
توی کتاب Verbal advantage نویسنده یه بحثی رو باز میکنه، که توی انگلیسی یه اشتباه مصطلحی شکل گرفته که مردم به جای استفاده از orally از verbally استفاده میکنند، در حالی که منظورشون orally یا گفتاری هست، دارن یک چیز بزرگتر رو که بخشی ازش میتونه گفتاری باشه استفاده میکنند، مثلا:
اینجا نویسنده هدفاش این بوده که بگه تمام چیزهای صحبت شده توی قرارداد نوشته میشه، اما در حقیقت داره میگه تمام چیزهای کتبی و گفتاری در قرارداد قید بشه. شاید بهتر بود اینجوری بگه:
توی این کتاب هم چندین جا این نکته به چشم میاد:
اینجا دیگه اشک در چشمان اهل قلم حلقه میزنه
در کل، میشه گفت کتابی خوبی هست، راهکارهای خوبی برای رسیدن به چیزهایی که میخواهیم بهشون برسیم بهمون میده. خیلی از جاها نویسنده واقعا تمام تلاشاش رو میکنه که فقط انگیزهی کاذب ایجاد نکنه و یک سیستم/چارچوب برای رسیدن به چیزهایی که میخواهیم به ما معرفی کنه.
هدف من از نوشتن این خلاصه، اشتراک چیزی هست که خوندم. اینجوری هم ممکن هست کسی از این کتابهای معرفی شده خوشش بیاد و هم اینکه من فرصتی پیدا میکنم بیشتر راجعبه محتوای کتاب فکر کنم.