پیشبینی شده بود طوفانی سخت خواهد آمد، مردم دهکده از ترس حتی نتوانستند سدی برای مهار این طوفان تعبیه کنند.
همه در خانههای خود پناه برده بودند، قطرات باران آرام آرام شروع به چکیدن کرد، یلدا از خانه بیرون رفت و زیر باران شروع به رقصیدن کرد.
باران شدیدتر شد و یلدا سرعت رقص خود را با باران تنظیم کرده بود و تندتر میرقصید.
طوفان باعث شده بود کم کم سیل جاری شود یلدا روی آب هم میرقصید و همه متعجب از کار یلدا از پنجرهی خانهی خود به او نگاه میکردند. سیل شدت گرفت و یلدا با خوشحالی فریاد زد: "زندگی رقص زیر باران است نه فرار از طوفان".
یلدا و تمام خانه ها و تمام مردم نابود شده بودند اما رقص یلدا برای همیشه جاودانه ماند، شاید این رقص در هویتی دیگر بتواند طوفان را هم شکست بدهد.