اگرتوانستي درچشم هاي حاج قاسم كه ميتوانست بالاترين مقام مسئول باشد و از بيت المال بخور بخوركند و بعد هم به كشور ديگري برود وكاخ بخرد، اما تمام عمرش در جبهه ها و براي مرزها گذشت، نگاه كني، وبازهم سهم مردم رابخوري!،
اگرتوانستي درچشمهاي زيباي شهيد همت، كه براي آزادي تو، تا بتواني با خيال راحت، باحجاب و آزاد و در آسايش، از خيابان عبور كني وكسي پوشش و چادر را براي لذت خودش و آسان ديد زدنت ازسرنكشد، نگاه كني، و باز هم حجاب برداري،
اگرتوانستي درچشمهاي معصوم وشجاع آرمان، كه با چاقو و قمه تكه تكه شد تا دست دزد و قاچاقچي ونامرد ازخانواده ات كوتاه باشد، راحت نگاه كني و بازهم براي ناحق و باطل، و براي قاچاق و دزدي و زورگيري، شمشير و قمه به دست بگيري!
يعني تو قطعا يك چيزي را كه بايد از انسانيت وهمدلي حقيقي داشته باشي، درقلبت، مدتهاست كه خاموش كرده ايي و شايد هم ندانسته مرده ايي
و مرگ حقيقي، چيزي نيست مگر جهالت، و پايان دانايي، پايان اخلاق وانسانيت، وپايان بشريت، و پايان همدليهاي راستين و پايان عشق حقيقي...