ویرگول
ورودثبت نام
H.Karimi
H.Karimi
خواندن ۲۱ دقیقه·۴ سال پیش

خودت را با این متن بشناس (خودشناسی)

(بسم الله الرحمن الرحمیم)

سلام رفقا

امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه

با توجه به اینکه خیلی از دوستان هنوز شناختی از خودشون ندارند تصمیم گرفتم یه پست جذاب در مورد خودشناسی بزارم با هم پست را می بینیم :

انسان دارای دو جنبه است:

1. جنبه مادی که نیازهای جسمی انسان مانند نیاز به آب، غذ، مسکن، پوشاک وغیره را شامل می شود;

2. جنبه معنوی که نیازهای روحی و روانی انسان را تشکیل می دهد.

کسب معرفت و شناخت که به مسائل روحی، روانی و دین داری بستگی دارد، نیاز انسان به تکامل فطرت را تشکیل می دهد. فطرت خودشناسی، نیاز فطری انسان به معنویت و تکامل است.

خودشناسی حد و مرزی ندارد. شناخت خداوند مستلزم خودشناسی است. لازمه شکوفایی استعدادهای انسان، شناخت خویش است. خودشناسی، رابطه انسان را با دنیای بیرون بهتر برقرار می کند و با حواس و نیروهای خود به شناخت بهتری از زندگی می رسد.

خودشناسی چیست؟

خودشناسی یعنی تهذیب و تزکیه نفس و مبارزه با رذایل اخلاقی و حرکت در مسیر تکامل اخلاق فاضله. برای کسب آگاهی، بروز استعداده، تقویت اراده و اعتماد به نفس و داشتن افکار مثبت و واقع بینانه، خودشناسی لازم است. همچنین حرکت به سوی معبود و کمال و پرواز به سوی ابدیت و رسیدن به اوج ملکوت با خودشناسی میسر است.

[ ضرورت و اهمیت خودشناسی از دیدگاه روایات و دانشمندان

برای موجودی که فطرتاً دارای حب ذات است، کاملاً طبیعی است که به خود بپردازد و در صدد شناختن کمالات خویش و رسیدن به آنها باشد. از این رو درک ضرورت خودشناسی، نیازی به دلیل های پیچیده عقلی و نقلی ندارد. غفلت از این حقیقت و سرگرم شدن به چیزهایی که در کمال و سعادت آدمی مؤثر نیست، امری غیر طبیعی و انحراف آمیز است که باید علتش را جست وجو کرد و راه سلامت و نجات از آن را شناخت. همه تلاش های انسانی اعم از علمی و عملی، برای تأمین لذاید و منابع و مصالح وی انجام می گیرد. پس شناختن خود انسان و آغاز و انجام او و هم چنین کمالاتی که ممکن است به آنها نایل گردد، مقدم بر همه مسائل، بلکه بدون شناختن حقیقت انسان و ارزش واقعی او، دیگر بحث ها و تلاش ها بیهوده و بی پایه است.1

قرآن فراموش کردن نفس را لازمه فراموش کردن خدا و به منزله عقوبت این گناه معرفی می فرماید: (ولاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم اَنفسَهم;2 مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم خودشان را از یادشان برد.)

امیرالمؤمنین(ع) نیز می فرماید: (درشگفتم از کسی که خود را نمی شناسد، چگونه می خواهد پروردگارش را بشناسد!؟)

اسلام برخلاف سایر ادیان، به شناخت انسان اهمیت بسیار زیادی داده و وی را به شناخت خویش سفارش کرده است تا بتواند راه صحیح سعادت را انتخاب کند.

علامه طباطبائی(ره) می فرماید: ترغیب خداوند مؤمنان را به ملازم بودن به خویشتن که همان حفظ کردن راه هدایت است، می فهماند راهی که لازم است انسان ها بپیمایند، راه خویشتن است که ایشان را به شناخت خداوند و سعادت حقیقی می رساند.3

ولتر گونتگهام می گوید: (کسی که توانست قسمت مهم از وقت خود را در اختیار داشته و از آن استفاده کند، راه تسلط بر خویشتن را به دست آورده است.)4

خودشناسی اولین قدم در راه پیشرفت قوای بشری است، پس اگر بخواهیم از نیروی خود و فرصت های زندگی حداکثر استفاده را از زندگی بکنیم، لازم است قبل از هرچیز به مواهب و استعدادهای خود نظری بیفکنیم و آنها را بشناسیم. امام صادق(ع) می فرماید: (ای انسان! تو طبیب خویشتن قرار داده شده ای و دردها برای تو بیان شده است و به دواهای آن دردها هم راهنمایی شده ای.)

مهماتما گاندی می گوید: (در جهان فقط یک شناسایی وجود دارد و آن، شناسایی خود است، …[و] هرکس خود را شناخت، خدا را شناخته است و جهان را.)5

ـ امام صادق(ع) می فرماید: (خودشناسی انسان این است که خویشتن را به چهار طبع و چهار ستون و چهار رکن بشناسد; چهار طبعش، خون است و صفرا و باد و بلغم; ستون هایش، خرد است که از خرد و فهم و حافظه مایه می گیرد، و ارکانش، نور است و آتش و روح و آب.)6

ـ امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: (آغاز دین داری، شناخت خداست، کمال شناخت او، تصدیق وجود اوست، نهایت معرفت، شناخت خود است.)7

ـ پیامبر(ص) می فرمایند: (باایمان ترین شما با شناخت ترین شماست.)8

ـ امام حسین(ع) می فرماید: (تحصیل دانش، سبب باروری شناخت است.)9

ـ امام باقر(ع) به جابر جعفی می فرماید: (هیچ شناختی چون شناخت تو از نفست نیست.)10

معیارهای اصلی خودشناسی از نظر اسلام

قرآن برای خداشناسی حساب جداگانه ای باز کرده است; به این معنا که سراسر عالم خلقت را آیه و درس برای خداشناسی قرار داده است; همچنان که برای نفس انسان هم حساب جداگانه ای باز کرده; یعنی آموزندگی هایی بالاتر و بیشتر از آنچه که مثلاً درختان دارند، برای انسان در نظر گرفته است.

بـرگ درختـان سبـز در نظـر هوشیـار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار11

1. عزت و کرامت: پیامبر(ص) می فرماید: (من برانگیخته شدم تا مایه های ارجمندی و بزرگواری انسان را به حد کمال برسانم.)12

منظور از کرامت و ارجمندی این است که انسان در مسیر خودسازی، برخی از کارها را که با کرامت و ارجمندی و مقام انسانی خپسندیده از قبیل احسان، گذشت، عفاف، استقامت و… روی بیاورد.

2. تقرب به خدا: کار پسندیده کاری است که انسان را به خدا نزدیک کند. هر اندازه که صفات کمال و فضایل اخلاقی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه مقرب درگاه خداوندی می شود.

از امام صادق(ع) روایت شده است: (خدای بزرگ پیامبران را به مکارم اخلاقی (خوبی های بزرگوارانه) اختصاص داده است. هرکس این خصلت ها را داراست، خدای را بر چنین مرحمتی سپاس گزارد، و هرکس چنین خوبی هایی ندارد، با التماس از پیشگاه خدا درخواست کند.)13

خودشناسی، غایت و نهایت شناخت هاست که به شناخت خداوند حکیم منتهی می شود. در کلام معصومین آمده است که خودشناسی، نافع ترین معارف است و نیز آمده است: هرکس خود را بشناسد، خدای متعال را خواهد شناخت. از این رو خودشناسی، برترین حکمت ها و سودمندترین شناخت هاست. نادان ترین مردم کسانی اند که خود را نمی شناسند.ویش ناسازگار می یابد و موجب زبونی و ذلت است ترک کند. در مقابل، به کارهای نیک و

آفت های عدم شناخت درست

(ممکن است در یک نگاه سطحی، انسان به سهولت مسئله ای را برای خود حل شده تلقی کرده و خویشتن را از نقص ها و ضعف ها مبرّا بیابد و بدین وسیله خود را در پیش خود تبرئه کند; اما واضح است که راه و رسم حقیقت جویی این نیست. کسانی که تا این اندازه مسئله را سهل شمرده و این چنین خوش بینانه به خود می نگرند، هرگز توفیق اصلاح خود و در نتیجه نیل به کمال را پیدا نمی کنند. کسی که از عیب های اساسی خود چشم پوشی می کند، طبعاً خود را انسانی کامل و عاری از عیب و نقص می شناسد، و همین شناخت نادرست از خود سبب می شود که احساس استغنا و بی نیازی بر او مستولی شود.

پر واضح است که همین احساس بی نیازی نسبت به یک اصلاح جدی و بنیادی، راه را بر هرگونه سازندگی اصولی مسدود می کند. بنابراین، برای حصول موفقیت در خویشتن شناسی، شخص باید ابتدا دامن همّت بر کمر ببندد و از روی حقیقت جویی به تجزیه و تحلیل احوال درونی خود بپردازد و از فریب دادن خود به شدت اجتناب ورزد و بداند که با اغفال خود و دیگران، واقعیت عوض نمی شود و کسی از این راه به کمال و سعادت نمی رسد; به عبارت دیگر، در مسیر کمال، راه میان بُر وجود ندارد تا شخص بی آن که به شناخت و اصلاح خود بپردازد و متحمل رنج ها و سختی های راه شود، به لطایف الحیل، مراحل کمال را یک شبه طی کرده به مقصد موعود برسد; بلکه باید با شناخت دقیق و کامل احوال نفسانی خود و تحصیل علم و آگاهی لازم، مراحل تزکیه و تکامل را همچون پله های نردبان، یکی پس از دیگری طی کند و آخرالامر به مقصد نهایی برسد.

اما اگر از ابتدا نیت خود را خالص نگرداند و واقعاً همت خود را مقصور به اصلاح خود نکند، ولو مراحلی را نیز طی کرده و ظاهراً به کمالاتی نیز برسد، اما همان ناخالصی های اولیه چون آتش زیر خاکستر، همواره منتظر موقعیت مساعدی هستند که سر درآورند و آتش بر هستی معنوی انسان بزنند.)14

قرآن کریم می فرماید: انسان چقدر در شناسایی خودش تنزل دارد که خود را با حیوان یکی می پندارد، در حالی که چهارپایان برای بشر آفریده شده اند.15

در یک نگاه کلی، آفت های عدم شناخت عبارت اند از:

1. نفاق: به معنی دورویی و دو رنگی است که خطرهای بزرگی برای ایمان و مسلمانی به بار می آورد. نفاق، آلودگی و تیرگی جان آدمی و نشان دهنده بی شخصیتی و پستی و رذالت انسان است، زیرا آدمی که چند شخصیتی باشد در واقع شخصیت ثابتی ندارد، بنابراین از آن کرامت نفس که شایسته انسان است، بی بهره و از خدا دور است.

2. تکبر: یعنی بزرگی فروختن به دیگران که گاهی ناشی از (خودبزرگ بینی) و گاهی ناشی از احساس حقارت و (خودکم بینی) است. بنابراین، متکبر هم به خود بد می کند و از اعتبار و ارزش معنوی و کرامت انسانی خود می کاهد و هم مردم را قلباً از خود بیزار می کند.16

3. سخن چینی; 4. دروغ; 5. غیبت و تهمت; ….

موانع خودشناسی

عدم اطلاع از نیروهای نهفته در خود و پی نبردن به وسعت دامنه ممکنات که در باطن انسان ها کاشته شده و افسردگی و ترس و بزدلی که هر اقدامی را در نظر ما به منزله کفر جلوه می دهد، همه مانع از این هستند که بدانیم در تملک بزرگ ترین چیزهایی که پروردگار به ما ارزانی داشته است، از همه سزاوارتریم.17

انسان موجودی اسرارآمیز است که ابعاد وجودی او بسیار گسترده تر از آن است که دست شناخت به آن برسد، لکن به رغم کوشش های فراوانی که در طول تاریخ برای حل معمای وجود آدمی انجام گرفته، هنوز رازهای بی شماری است که ناگشوده مانده است. در یک نگاه کلی، موانع خودشناسی عبارت اند از:

1. خودخواهی;

2. عدم تحمل زحمت و تلاش برای پی بردن به عیب های خود;

3 . وحشت از نقص های خود: مهم ترین عاملی که مانع خودسازی بسیاری از افراد می شود، صعوبت آن نیست، بلکه وحشتی است که هرکس از آشنایی با نقص های خود دارد، و همین ترس و وحشت است که باعث می شود انسان با خود ریا کرده و پرده بر واقعیات درونی خود بیفکند.18

4. شکست غرور: کسی که از احوال درونی و صفات و امیال ناموزون خود بی خبر است، کسی را کامل تر از خود نمی شناسد و لذا راهنمایی های صادقانه هیچ کس را نیز در حق خود نمی پذیرد و در نتیجه همواره دستخوش غرور و تفرعن است. حال آن که انسان هرچه بهتر و کامل تر خود را بشناسد و بر ضعف ها و نقص های خود واقف شود، همین وقوف بر عیب های خود، او را خاضع تر و افتاده تر می کند و آن سد عظیم خودبینی و خودپسندی را در هم می شکند و نوعی خضوع طبیعی به دنبال می آورد.

5. یأس از خودسازی: کسانی که از روی علاقه و ایمان به دنبال شناخت ضعف های خویش می روند، بعد از آشنا شدن با انواع نقص های روحی و اخلاقی در خود، گاهی دچار یأس و نومیدی شده و چون بعد از مدتی مراقبت، احساس موفقیت کامل در ترک این صفات منفی نمی کنند، به تصور این که در امر خودسازی شکست خورده اند، دست از خود شسته و نومید و مأیوس از ادامه مسیر باز می مانند.

6. فخر و مباهات: اگر حس خودخواهی انسان موجب فخر و مباهات او شود، از محور کمال دور شده و از نظر معنوی تنزل می کند تا آن جا که آثار همین فخر و مباهات در حالات روحی شخص نمایان می شوند.

7. تنبلی و سهل انگاری;

8. مقایسه خود با دیگران: طبیعی است که استعدادهای افراد با هم تفاوت دارند، بنابراین انسان نباید خود را با دیگران مقایسه کند. آنچه برای مؤمن واقعی اهمیت دارد، این است که شرایط و موقعیت و امکانات خود را از نظر درونی و بیرونی کاملاً سنجیده و مسئولیت هایی که بر آن اساس و مطابق با احکام و تعالیم آسمانی بر عهده او قرار می گیرد، دقیقاً به جای آورده و دست از مقایسه خود با دیگران بردارد.بهترین دوران خودشناسی

دوران نوجوانی و جوانی، بهترین دوران خودشناسی و طی مسیر کمال است، زیرا در این سنین هنوز شخصیت انسان شکل ثابتی به خود نگرفته و صفات و خصوصیات مذموم و عادات زشت در روح انسان رسوخ کامل پیدا نکرده است و از این رو می توان با زحمت کمتری در جهت تزکیه به موفقیت های شایانی دست یافت. از طرف دیگر، در این سنین انسان قدرت سرشاری برای مبارزه با این صفات در اختیار دارد. بنابراین، دوران جوانی بهترین موسم تربیت و خودشناسی است.

روش عملی برای خودسازی اخلاقی

صفات اخلاقی در انسان به دو صورت فعال و غیرفعال وجود دارد:

1. صفات فعال: صفاتی هستند که به علت فراهم بودن شرایط، به ظهور رسیده اند. شناخت این صفات، کار مشکلی نیست. اگر شخص منصفانه به بررسی احوال درونی خود بپردازد و اعمال خود را دقیقاً بررسی کند، می تواند این صفات را در خود تشخیص دهد.

2. صفات غیرفعال: صفاتی هستند که یا به جهت ضعف، وجودشان چندان محسوس نیست و یا به صورت استعداد بوده اما به علت این که هنوز شرایط لازم برای ظهور و تقویت آنها فراهم نیامده، حالت کُمون دارند. این قبیل صفات که در وجود انسان زمینه آماده ای برای رشد و پرورش دارند، به محض آماده شدن شرایط، شروع به رشد نموده و به فعلیت می رسند.

شناسایی خصوصیات روحی و استعدادهای مثبت یا منفی، از آن جهت اهمیت دارد که اگر انسان از وجود آنها در درون خود غافل باشد، نه قادر به بهره بردار ی صحیح از استعدادهای مثبت می شود و نه به موقع به مقابله با استعدادهای منفی می رود.

1399/3/7

23:03

(In the name of God, the Merciful, the Compassionate)

Hello my friends

I hope you are well

Considering that many friends don't know themselves yet, I decided to post an interesting post about self-knowledge.

Man has two aspects:

1. The material aspect that includes human physical needs such as the need for water, food, shelter, clothing, etc.;

2. The spiritual aspect that constitutes the spiritual and psychological needs of human beings.

The acquisition of knowledge and cognition, which depends on spiritual, psychological and religious issues, constitutes man's need for the evolution of nature. The nature of self-knowledge is man's innate need for spirituality and evolution.

Self-knowledge has no boundaries. Knowing God requires self-knowledge. The requirement for human talents to flourish is self-knowledge. Self-knowledge better establishes man's relationship with the outside world and leads to a better understanding of life through his senses and forces.

What is self-knowledge?

Self-knowledge means purifying and cultivating the soul and fighting against moral vices and moving in the direction of the evolution of morality. Self-awareness is necessary to gain awareness, develop talent, strengthen willpower and self-confidence, and have positive and realistic thoughts. It is also possible to move towards God and perfection and fly towards eternity and reach the peak of the kingdom with self-knowledge.

[The necessity and importance of self-knowledge from the perspective of narrations and scientists

For a creature that is inherently in love with nature, it is only natural that it should pay attention to itself and seek to know and reach its perfections. Therefore, understanding the necessity of self-knowledge does not require complex rational and narrative reasons. Ignoring this fact and having fun with things that do not affect the perfection and happiness of a person is an unnatural and deviant thing that should be sought for its cause and the way to health and salvation from it. All human endeavors, both scientific and practical, are made to satisfy his pleasures, resources, and interests. Therefore, knowing man himself and beginning and doing him, as well as the perfections that he may attain, precedes all matters, but without knowing the truth of man and his true value, other discussions and efforts are useless and baseless.1.

The Qur'an introduces forgetting the soul as a necessity for forgetting God and as a punishment for this sin:

The Commander of the Faithful (pbuh) also says: (I wondered how a person who does not know himself wants to know his Lord !?)

Islam, unlike other religions, attaches great importance to the knowledge of man and has commanded him to know himself so that he can choose the right path of happiness.

Allama Tabatabai (RA) says: God's encouragement to believers to be attached to themselves, which is to preserve the path of guidance, understands that the path that human beings need to follow is the path of self that leads them to know God and true happiness. 3

"Someone who has been able to take advantage of the important part of his time has found a way to control himself," says Voltaire Gongham.

Self-knowledge is the first step in the development of human strength, so if we want to make the most of our strength and life opportunities, we need to first of all look at our gifts and talents and get to know them. Imam Sadegh (AS) says: (O man! You are your own physician and the pains have been expressed to you and you have been guided to the cures of those pains.)

"There is only one identification in the world, and that is self-identification," he says, "and everyone who knows himself knows God and the world."

Imam Sadegh (AS) says: (The self-knowledge of man is to know himself in four natures and four pillars and four pillars; his four natures are blood and bile and wind and phlegm; his pillars are wisdom which is from wisdom and understanding. And it is the memory, and its pillars are light, and fire, and spirit, and water

Amir al-mu'minin Ali (AS) says: "The beginning of religiosity is the knowledge of God, the perfection of his knowledge is the acknowledgment of his existence, the ultimate knowledge is his knowledge."

- The Prophet (PBUH) says: (The most faithful of you with the most knowledgeable of you.) 8

Imam Hussein (AS) says: (Studying knowledge is the cause of fertility of knowledge.) 9

Imam Baqir (AS) said to Jabir Ja'fi: (No knowledge is like your knowledge of the soul.) 10

The main criteria for self-knowledge in terms of Islam

The Qur'an has opened a separate account for theology; In the sense that the whole world has created the verse and the lesson for theology; Just as it has opened a separate account for the human soul; That is, it has provided higher and higher learning for humans, such as trees.

The leaves of the green trees in the watchful eye of each leaf is an office.

1. Dignity and Dignity: The Prophet (PBUH) said: (I was aroused to bring the values ​​of human dignity and greatness to perfection.) 12

Dignity and dignity means that in the path of self-creation, human beings do some things that are done with dignity and respect and human status, such as benevolence, forgiveness, chastity, perseverance and so on.

2. Approaching God: A good deed is one that brings one closer to God. The greater the attributes of perfection and moral virtues in man, the closer he becomes to God.

It has been narrated from Imam Sadiq (AS): (The Almighty God has assigned the prophets to moral virtues (noble virtues). Whoever has these qualities, thank God for such mercy, and whoever does not have such virtues, with Pray to God.) 13

Self-knowledge is the end and ultimate knowledge that leads to the knowledge of God the Wise. In the words of the Infallibles, it is stated that self-knowledge is the most beneficial knowledge, and it is also stated: Whoever knows himself will know God Almighty. Hence, self-knowledge is the highest wisdom and the most useful knowledge.

Cultivation has achieved remarkable success. On the other hand, at this age, man has great power to fight these traits. Therefore, youth is the best season for education and self-knowledge.

 A practical way to build moral self

Moral traits in humans exist in both active and passive forms:

1. Active traits: These are traits that have emerged due to the availability of conditions. Knowing these traits is not a difficult task. If a fair person examines his inner state and examines his actions accurately, he can discern these qualities in himself.

2. Inactive traits: Traits that are either not very noticeable due to weakness or are talented, but because they have not yet provided the necessary conditions for their emergence and strengthening, they are in a coma. Such traits, which have a ready ground for growth in human beings, begin to grow and become actual as soon as the conditions are ready.

Identifying mental characteristics and positive or negative talents is important because if one is unaware of their existence within oneself, one will not be able to make good use of positive talents, nor will one be able to deal with negative talents in a timely manner.

2020/5/27

23:05:10

گاهی، باید به دورِ خود یک دیوار تنهایی کشید،نه برای اینکه دیگران را از خودت دُور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می‌کند...! ژان پل سارتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید