مردم شهر من کیمیاگران ایران زمین اند. اینان از دل کویر سوزان ، معادنی از آب به نام کاریز کشف کرده و اسب چموش باد را به بادگیرهای سر به آسمان ساییده لگام زده، تا تازیانه ی سوزان گرمای تابستان را ، به خنکای مطبوع بادگیر های خانه های گلی سودا کنند. آنان از خاک کویر، که باد شان هدیه داد، با امتزاج آب ، که قناتشان پیشکش نمود، به مدد استعداد، که خداوند بدیشان ارزانی داشت، از آتش سوزنده سفال کردند منقوش، خورشید نشان، بر سر سفره های مهر و محبت.
برگزاری اولین جشنواره ملی مهارت سفال، در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ به همت مرکز فنی حرفه ای شهرستان گناباد و سایر دستگاه های همکار، مایه مسرت اهل هنر گردید. این رویداد از دو سو حائز اهمیت بود. اول همگرایی و اشتیاق و علاقه شورای اسلامی روستا، هنرمندان سفالگر و مردم خونگرم مند در طول این رویداد و علاقه ایشان به برندسازی روستای مند به عنوان یکی از قطبهای سفالگری ایران بود و مورد دوم آمار قابل توجه جوانان شرکت کننده از سراسر ایران در این رویداد.
مقدمه
عمرصنایع دستی، به قدمت انسان بر میگردد انسان از آن زمانی که خود را شناخت با توجه به نیاز و گسترش عقل و استعداد و با استفاده از انگشتان توانایی که خداوند به او هدیه داده بود ، سعی داشت تا برای سهولت زندگی دست به ابداع و تولید بزند.
تولیدات انسان های اولیه با نیت کاربردی در زندگی شکل گرفت. اما دیری نپایید که جنبه های زیبایی شناسانه نیز به آن افزوده شد .انسان ها در هر دوره از تاریخ با بهره گیری از امکانات طبیعی محیط زیست خود و ترکیب آن با استعداد فردی و فرهنگ بومی سعی در رفع نیازهای زندگی خود داشتند . رشد تولید سبب شد تا داد و ستد و بحثهای اقتصادی نیز کم کم شکل گرفته و به مرور زمان باعث توسعه آن هنر گردد.
با این مقدمه عواملی چون" نیاز زندگی"، " جنبه های زیبایی شناسانه" و "اقتصاد" در کنار سهولت دستیابی به مواد اولیه و استعدادهای فردی از عوامل توسعه ی صنایع دستی در کل و هنر سفالگری به طور خاص می باشد.
روستای مند گناباد، از دیرباز در تولید محصولات سفالی نامی به هم زده و در مجامع هنری همپای لاله جین همدان خود را به عنوان مرکز تولید سفال معرفی کرده است. اگرچه پیشینه دقیقی نمیتوان برای قدمت هنر سفالگری در گناباد قائل شد اما لااقل شواهد موجود گواهی میدهد که گناباد بعد از اسلام یکی از شهرهای مهم منطقه قهستان بوده است . وجودچندین قلعه دختر که بدون شک محل زندگی اسماعیلیان بوده است و وجود تکه سفال های لعاب دار و نقاشی شده ،-حتی تکه شیشه های فراوان - روی کوه های ارگ فرود واقع در تک میدان و کوه دختر شوراب و آثار تاریخی دیگر شاهدی بر این مدعاست. متاسفانه هیچ حرکتی از سوی ادارات متولی در طول این همه سال، جهت تعیین قدمت هنر سفالگری در گناباد انجام نشده است.
در عصر معاصر و حداقل در صد سال گذشته ، آنچه که ما شاهد بودیم و شنیدیم ، حکایت از وجود کارگاه هایی پراکنده در روستاهای مختلف گناباد ، جهت ساخت وسایل مورد نیازی چون کوزه، تنور، نای و... دارد . آنچه مند را به عنوان کانون سفال گناباد متمایز می کند اقبال عمومی مردم این روستا، به دایر نمودن کارگاههای سفالگری، تنوع تولیدات ، ساخت لعاب و ابزار آلات مورد نیاز بوده است، به گونهای که نسل اندر نسل مردم این روستا به این حرفه اشتغال داشتهاند. پیران روستای مند کارگاه های دایر در دوران قاجاریه را حدود ۷۰ کارگاه برشمردهاند.
بدونشک اهالی محترم روستای مند، هنرمندان سفالگر و تصمیمگیران این روستا، تمایل به پیشرفت و برندسازی سفال مند گناباد در ایران را دارند تا ضمن معروفیت ، از این رهگذر چرخه اقتصادی روستای خود را نیز به حرکت درآورند.
روستای مند نسبت به هر روستای دیگری در شهرستان ویژگی ممتاز دیگری نیز دارد و آن واقع شدن در کنار جاده آسیایی و ترانزیتی مشهد زاهدان است. این جاده به مثابه یک رودخانه پر از ماهی و در و مرجان است، به شرطی که بتوان از آن به درستی استفاده کرد. به نظر نگارنده مند، بالاتر از این نگاه، مند ، ویترین شهرستان گناباد نیز به شمار می رود. اما متاسفانه وضعیت ظاهری موجود نه ویترین مناسبی از شهرستان گناباد را به نمایش می گذارد و نه مکمل و محرک چرخه اقتصادی شده است.
پیگیری ایجاد بازارچه و متحد نمودن شکل ظاهری کارگاه ها باید از مطالبات جدی شورای اسلامی روستا و مردم شریف روستای مند باشد. اتفاقی که در جلسات متعددی در دوران محمد علی نبی پور فرماندار وقت تشکیل و میرفت که اتفاقات جالبی رقم بخورد.
مطلب دومی که مایلم با هنرمندان سفالگر مند در میان بگذارم، این مهم است که رونق اقتصادی به اقبال عمومی ربط دارد. همان چیزی که در اصطلاح آن به آن "بازار فروش" می گویند. اصرار بر لایتغیر بودن شکل و فرم سفال ، به بهانه حفظ هویت گذشته ، بهانه ای است برای دوری از نوآوری و عدم انگیزه در ارتقاء کیفیت و نقش. به نظر من سفال مند گناباد ، نیاز به تغییر در فرمول خاک جهت رسیدن به سفالی مقاوم تر، تغییر در فرم در جهت سلیقه مردم، استفاده از نقوش و اشکال متنوع و متعدد سنتی نقوش مدرن و در یک کلام ابداع خلاقانه دارد تا اقبال بیشتری را پیدا نماید.
سخنی با متولیان صنایعدستی و برگزار کنندگان جشنواره
سفال مند گناباد در کنار پدیده قنات ظرفیت برندسازی و توسعه و رونق اقتصادی منطقه را دارد. اگرچه در سالهای اخیر اعطای تسهیلات و نگاه ویژه دولتی باعث گسترش این هنر گردیده اما به نظر می رسد ،هنوز برای رسیدن به یک ظرفیت کامل راه درازی در پیش داریم. در این راه حرکت دوسویه ی هنرمندان سفالگر و مسئولین باید به یک سو بوده تا برآیند این تکاپو به رشد منجر گردد. رویداد سازی، پژوهشگری، هموارسازی زمینه ارتقاء کیفی، تبلیغ، معرفی و بازاریابی و به صورت مستمر باید مد نظر قرار گیرد. آنچه که از دیرباز در حوزه هنر سفالگری گناباد کمفروغ بوده ،حوزه پژوهش است. جمع آوری سفالینه های قدیمی، جمع آوری نقوش مختلفی که جزو میراث گرانقدر این هنر محسوب می شود، باید در دستور کار قرار گیرد. در این صورت است که ما هم موزه سفال خواهیم داشت و هم کتاب نقوش سنتی سفال و گلیم و قالی.
به نظر حقیر صرف برگزاری مسابقه مهارتآموزی، ساده انگارانه ترین راه برگزاری یک جشنواره آن هم ملی است. شما اگر جشنواره خوشنویسی و نقاشی هم به صورت ملی برگزار کنید ۱۵۰ شرکت کننده دارد. مهم هدایت جوانان هنرمند و مستعد به سوی پژوهش و ارتقاء کیفی و هنری و وجود بخشهای خلاقیت و ابتکار و نوآوری در فرم و نقش و مستند سازی آن جهت استفاده از ایده های جدید برای سفالگران بومی است.
از پیشکسوتان هنر سفالگری مند نقل شده است که در گذشته هنرمندان این رشته، به تولید لعاب نیز اشتغال داشتهاند و در این روستا کوره های ساخت لعاب نیز دایر بوده است. برای من بسیار مایه تعجب است که چگونه متولیان این هنر این قدر ساده از کنار این موضوع بزرگ عبور می کنند.
چه بسیار فرمول های ساخت لعاب که با مرگ یک استاد پیشکسوت در زیر انبوهی از خاک دفن می شود و به بوته ی فراموشی سپرده میشود. سوال اینجاست، آیا احیای ساخت لعاب صرفه اقتصادی ندارد؟ آیا جمع آوری تجربیات پیشکسوتان و فرمول هایی که در سینه دارند یک ضرورت نیست؟ تولید کننده و فروشنده دو حوزه متمایز از هم هستند. در کنار حمایت از تولید باید به فروشنده ی بازار نیز عنایت ویژه داشت. ضمن اینکه حمایت های موجود هم، هنوز رضایت تولیدکنندگان را در بر نداشته و تعداد کثیری از هنرمندان ، از نبودن متولی و یا کمتوجهی رنج می برند. در شهری که یک هنر، برند و تاریخچه خاصی دارد، ایجاد یک سیستم حمایتی خاص در آن ضروری است. به عنوان آخرین کلام ، باید عرض کنم که جای خالی موزه سفال، در مهد سفال را خالی میبینم. آثار امروز هنرمندان پیشکسوت، برای مردم صد سال آینده ، هم زیباست هم دستمایه تحقیق و هم هویت.
حمیدرضا مهدوی مقدم اردیبهشت ۱۴۰۱