خب ? با سلام ? من حامدم ، کسی که بعد از کلی این در و اون در زدن بالاخره تونست رشته یا چیزی رو فکر میکنه با بقیه مباحث براش فرق میکنه و یک نیمچه استعدادی هم درش داره رو پیدا بکنه ( البته هنوزم دو به شکم که نکنه این همون اصل کاری نباشه ) خلاصه ما به پیشنهاد دوست عزیز مصطفی جان در حال گذروندن دوره مبانی تجربه کاربری گوگل هستیم و گفتم که چه خوب میشه خلاصه ای از این دوره رو برای دوستانی که میخوان این دوره رو بگذرونن و یا دنبال یک منبع عالی برای این رشته هستند بزارم . البته این نوشتن هم برای خودم سودمنده هم مباحث رو بهتر یاد میگریم و هم توی تایپ و ترجمه بهم کمک میکنه. در ضمن خیلی ها میپرسن این کاری که میکنی که چیه دقیقا ؟!! الان میتونم لینک این مطلب رو براشون بفرستم و خودمو راحت کنم.? امیدوارم برای شما هم مفید باشه.
این دوره گوگل همونوطوری که در تصویر مشاهد میکنید شامل 7 درس میشه که هر کدوم به چند هفته تقسیم میشن و هر هفته هم مربوط به یک مورد خاص هستش . امروز که من انی مطلب رو منتظر میکنم من درس اول رو تموم کردم و منتظرم درس بعدی باز بشه و همینطور که جلو میرم خلاصه های قسمت های بعدی رو منتشر میکنم.
درس اول ( مبانی طراحی تجربه کاربری ) شامل 4 بخش میشه :
طراحان UX بر تجربه ای که کاربران هنگام استفاده از محصولاتی مانند وب سایت ها، برنامه ها و اشیاء فیزیکی دارند تمرکز می کنند. آنها این تعاملات روزمره را مفید، لذت بخش و قابل دسترس می کنند. افراد حرفهای بر این باورند که قرار گرفتن در یک فضای فیزیکی، مانند این که مبل کوجای یک اتاق قرار گرفته، میتواند شانس بیاورد یا سلامت و شادی آنها را بهبود بخشد.عبارت تجربه کاربر user experience اولین بار در دهه 1990 توسط دان نورمن روان شناس شناختی ابداع شد. اگرچه این اصطلاح به تازگی بوجود امده اما اصول ux به هزاران سال قبل برمیگردد
تجربه کاربری به معنی چگونگی تعامل یا تجربه شخص یا کاربر با یک محصول است.
محصول یک کالا ، خدمت یا ویژگی است. ممکن است یک محصول فیزیکی، مانند یک دسته بازی ویدیویی یا یک چیپس، یا یک محصول فناوری، مانند یک برنامه، وب سایت یا ساعت هوشمند باشد. چیزهای زیادی وجود دارد که می تواند یک تجربه کاربری خوب را ایجاد کند.
در سال 2018 شرکت تحقیقاتی مکنزی ، شرکت هایی در حوزه فناوری پزشکی ، بانکداری و کالاهای مصرفی را مورد مطالعه قرار دادند آنها دریافتند که صرف نظر از صنعت کسب و کارهایی که روی دیزاین و good usability تمرکز داشتند بهتر از رقبا عمل کرده بودند اساسا به این نتیجه رسیدند که وقتی مردم محصولی را دوست دارند ، از آن استفاده میکنند همچنین آن ر به دوستانشان توصیه میکنند و افراد بیشتری از این محصول استفاده میکنند
1. حس خوبی نسبت به تصاویر دارند به این معنی که تشخیص میدهد چه زمانی یک تصویر مناسب است با در فضا نمیگنجد یا چه رنگ هایی مکمل یکدیگرند ( در صورتی که لازم نیست چیزی در مورد آن بداند یا گرافیست باشد )
2. تمایل دارد تا در مورد افراد کنجکاو باشد مانند فکر کردن در مورد نحوه عملکرد ذهن مردم و نحوه استفاده آسان تر از محصولات
3. همدل هستند ، همدلی توانایی درک احساسات یا افکار دیگران در یک موقعیت خاص است و بخش عمده ای از ux است.
اگر محصولی قابل استفاده باشد ، به این معنی است که طراحی، ساختار و هدف محصول واضح و قابل استفاده است همانطور که یک محصول را از نظر قابلیت استفاده ارزیابی می کنید، می توانید سوالاتی مانند: آیا همه چیز در طراحی به راحتی پیدا می شود؟ آیا عملکرد طراحی به راحتی قابل درک است؟ آیا کاربران می توانند وظایف خاصی را در طراحی انجام دهند؟ همانطور که شما ارزیابی می کنید، این سوالات می تواند به شما کمک کند تا تعیین کنید که آیا طراحی یک تجربه قابل استفاده ارائه می دهد یا خیر. تصور کنید که در حال ارزیابی usable یک اپلیکیشن هواپیمایی هستید. با فرض اینکه هدف اصلی این برنامه رزرو پرواز است، طراحی باید راهی روشن و آسان برای تکمیل آن کار ارائه دهد. به عنوان مثال، بخشی که می توانید به راحتی جزئیات سفر و پرواز را در صفحه اصلی وارد کنید، نمونه ای از قابلیت استفاده خوب است.
اگر محصولی عادلانه باشد، به این معنی است که یک طرح برای افرادی با توانایی ها و زمینه های مختلف مفید است. به عبارت دیگر، طراحی محصول نیازهای مخاطبان متنوع را برآورده میکند و تضمین میکند که تجربهای با کیفیت بالا به همه کاربران بدون در نظر گرفتن پیشینه، جنسیت، نژاد یا توانایی ارائه میشود. برابری یعنی فراهم کردن ابزارهای مورد نیاز مردم برای دستیابی به اهدافشان و حمایت از بهبود کیفیت زندگی. برابری فراتر از مفهوم برابری است، جایی که به همه منابع برابر داده می شود، زیرا مردم اغلب بر اساس نیازهای خود به ابزارها و حمایت های مختلفی نیاز دارند. تصور کنید که دارید ارزیابی می کنید که یک برنامه پیام رسانی اجتماعی چقدر عادلانه است. اگر فهرست شکلکهای صفحهکلید شامل رنگهای پوست مختلف و گزینههای آواتار خنثی از نظر جنسیتی باشد، ممکن است طراحی را منصفانهتر در نظر بگیرید.
اگر محصولی لذت بخش است ، به این معنی است که طراحی آن کاربر را خوشحال می کند. طراحی منعکس کننده آنچه کاربر ممکن است فکر یا احساس کند و ارتباط مثبتی با آنها ایجاد می کند. برای اینکه یک محصول به درستی کار کند، لازم نیست طراحی آن لذت بخش باشد. اما، یک طراحی لذت بخش به یک محصول از قبل کاربردی اضافه می کند و می تواند احساسات کاربر را در مورد تجربه افزایش دهد. در حین ارزیابی لذتبخش بودن UX یک محصول، میتوانید سؤالاتی از این قبیل بپرسید: آیا جنبههایی از طراحی وجود دارد که احساسات کاربر را در نظر میگیرد؟ آیا طراحی باعث ایجاد لذت در کاربر می شود؟ آیا طراحی کاربر را در طول تجربه خود درگیر می کند؟ این سؤالات می تواند به شما کمک کند تعیین کنید که آیا طراحی تجربه لذت بخشی را ارائه می دهد یا خیر. تصور کنید که دارید ارزیابی می کنید که یک برنامه پخش ویدیو چقدر لذت بخش است. جنبههای طراحی که ممکن است میزان لذت شما از محصول را افزایش دهد شامل توصیههای شخصیشده بر اساس عادات تماشای قبلی یا توانایی شخصیسازی ظاهر حسابتان است.
اگر یک محصول مفید است ، به این معنی است که مشکلات کاربر را حل می کند. به عبارت دیگر، طراحی مشکل کاربری را که طراح شناسایی کرده است حل می کند. توجه به این نکته ضروری است که در عین مشابه بودن، مفید و قابل استفاده معانی متفاوتی دارند. محصولی که مفید باشد همیشه قابل استفاده نیست.تمایز بین این دو این است که کاربردپذیری به عملکرد خوب و آسان بودن محصول اشاره دارد، در حالی که سودمندی مستقیماً به توانایی حل مشکلات کاربر اشاره دارد. همانطور که ارزیابی می کنید UX یک محصول چقدر مفید است، می توانید سؤالاتی از این قبیل بپرسید: آیا طراحی به تجربه کاربر ارزش می دهد؟ آیا طراحی مشکلی را برای کاربر حل می کند؟ آیا طراحی به کاربر در دستیابی به یک هدف خاص کمک می کند؟ این سؤالات می تواند به شما کمک کند تعیین کنید که آیا طراحی تجربه مفیدی را ارائه می دهد یا خیر. تصور کنید که دارید ارزیابی می کنید که یک اپلیکیشن بانکی چقدر مفید است. کاربران معمولاً این برنامه ها را دانلود می کنند زیرا به مکانی برای مدیریت پول خود نیاز دارند. با در نظر گرفتن این موضوع، جنبه هایی از برنامه که ممکن است مفید در نظر گرفته شوند، ویژگی هایی هستند که می توانند برای انتقال پول بین حساب ها و پرداخت قبوض استفاده شوند.
وقتی به کلمه دیزاین فکر میکنید ممکن است بگویید همه چیز در مورد آن جنبه بصری و ظاهری دارد اما این فقط یک بخش کوچکی از آن است و طراحان ux کارهای زیادی انجام میدهند. :
طراحان تعامل بر روی طراحی تجربه یک محصول و نحوه عملکرد آن تمرکز می کنند. آنها تلاش می کنند تا جریان کاربر یا مسیری را که یک کاربر معمولی برای تکمیل یک کار در یک برنامه، وب سایت یا پلتفرم دیگر طی می کند، درک کنند. در گوگل و بسیاری از شرکت های دیگر، طراحان تعاملی یک نوع تخصصی از طراحان UX هستند. کار یک طراح تعامل به سوالاتی مانند این پاسخ می دهد: اگر کاربر روی این دکمه ضربه بزند چه اتفاقی باید بیفتد؟ چگونه انجام این عمل را برای کاربران آسانتر کنیم؟ و چگونه عناصر طراحی در وب سایت چیده شده اند؟ طراحان تعامل کمتر بر ظاهر محصول تمرکز میکنند و در عوض تلاش میکنند تا محصول را آسان کنند و کاربران بتوانند با آن تعامل داشته باشند.
طراحان بصری بر نحوه ظاهر یک محصول یا فناوری تمرکز می کنند. آنها اغلب مسئول طراحی لوگوها، تصاویر و نمادها و همچنین تصمیم گیری در مورد رنگ، اندازه و محل فونت هستند. طراحان بصری بر روی طرح بندی هر صفحه یا صفحه تمرکز می کنند و همه عناصر طراحی را به شیوه ای جذاب بصری در کنار هم قرار می دهند. در گوگل و بسیاری از شرکت های دیگر، طراحان بصری یک نوع تخصصی از طراحان UX هستند. نقش یک طراح بصری پاسخ دادن به سوالاتی از این قبیل است: آیکون ها باید چه نوع سبک بصری داشته باشند تا با برند محصول مطابقت داشته باشند؟ یا اینکه از چه رنگ و فونتی برای این دکمه استفاده کنیم؟ هدف یک طراح بصری این است که کاربران را با طرحهایی که الهامبخش، درگیر و هیجانانگیز است، خوشحال کند.
طراحان حرکت به این فکر میکنند که حرکت کاربر در یک محصول چه حسی دارد و چگونه میتوان انتقال نرم بین صفحات یک برنامه یا وبسایت ایجاد کرد. آنها همچنین ممکن است انیمیشن یا جلوه های بصری ایجاد کنند تا ایده های طراحی خود را زنده کنند. در گوگل و بسیاری از شرکت های دیگر، طراحان حرکت یک نوع تخصصی از طراحان UX هستند. کار یک طراح حرکت به سوالاتی از این قبیل پاسخ می دهد: چگونه یک برنامه باید بین صفحات جابجا شود؟ چگونه ارتباط بین این اقدامات را نشان دهیم؟ و، چه انیمیشن جذابی است که به بیان داستان ما کمک کند؟ طراحان حرکت بر روی عناصر طراحی که حرکت می کنند، به جای طرح های ثابت سنتی تمرکز می کنند.
طراحان واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) محصولاتی را ایجاد میکنند که تجربههای همه جانبهای را در اختیار کاربران قرار میدهند، بدون محدودیت در دنیای فیزیکی. واقعیت مجازی شامل یک هدست پوشیدنی است که دید کاربر را در اختیار می گیرد. محیط فیزیکی آنها را مسدود می کند و آنها را در یک دنیای کاملا مجازی غوطه ور می کند. به عنوان مثال، VR می تواند احساس کند که در حال ورود به محیط یک سرزمین خیالی جادویی هستید. از سوی دیگر، واقعیت افزوده از دنیای فیزیکی به عنوان پسزمینه استفاده میکند و عناصر مجازی را به آن اضافه میکند. کاربران همچنان از محیط اطراف خود آگاه هستند، اما واقعیت آنها با افزودن عناصر از طریق یک صفحه نمایش تقویت می شود. به عنوان مثال، میتوانید در آشپزخانه واقعی خود بنشینید، و یک تجربه واقعیت افزوده میتواند تصاویر دیجیتالی، مانند یک صندلی بار جدید یا یک اثر هنری را به اتاق اطرافتان اضافه کند. کار یک طراح واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده به سوالاتی مانند این پاسخ میدهد: چگونه تجربه کاربری ایجاد کنیم که از فضای سه بعدی استفاده کند؟ آیا این حزکت باعث بیماری کاربر می شود؟ ( فکر کنم منظورش ضرر بینایی که این هدست داره رو میگه یا اینکه برای استقاده از این عینک فعالیت بدنی کاربر خیلی کم میشه ) برای اطمینان از اینکه کاربران در یک تجربه واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده غوطه ور هستند، طراحان باید همه چیز را از صدا گرفته تا نور را با دقت در نظر بگیرند.
محققان UX مطالعات یا مصاحبه هایی را انجام می دهند که نحوه استفاده مردم از یک محصول را بررسی می کند. محققان UX اغلب نقاط دردناکی را که کاربران تجربه می کنند شناسایی می کنند و بررسی می کنند که چگونه محصولات می توانند به حل این مشکلات کمک کنند. آنها همچنین قابلیت استفاده محصولات موجود را با درخواست از کاربران برای تکمیل وظایف در یک برنامه یا وب سایت، برای مثال، بررسی می کنند. محققان UX به سوالاتی از این قبیل پاسخ می دهند: کاربران با چه مشکلاتی مواجه هستند؟ آیا استفاده از طراحی این محصول آسان است؟ و آیا مردم به این ویژگی طراحی جدید علاقه مند هستند؟ هدف محققان UX اغلب درک این موضوع است که چگونه یک محصول می تواند راه حلی برای مشکل واقعی کاربران ارائه دهد.
نویسندگان UX به این فکر میکنند که چگونه زبان محصول را واضحتر کنند تا تجربه کاربر بصریتر باشد. نویسندگان UX همچنین به تعریف صدا و شخصیت یک برند کمک می کنند. کار نویسندگان UX اغلب شامل نوشتن برچسب برای دکمه ها و تعیین لحن زبان مورد استفاده در یک برنامه یا وب سایت است. نویسندگان UX بر پاسخ دادن به سوالاتی از این قبیل تمرکز می کنند: چه کلماتی باید برای انتقال واضح این ایده استفاده شود؟ آیا لحن این برنامه باید دوستانه باشد یا فنی؟ و زبان روی برچسب این دکمه چه باید بگوید؟ نویسندگان UX اغلب به متخصصان موضوع تبدیل می شوند تا محتوایی را ارائه دهند که برای همه کاربران قابل درک باشد.
مدیران برنامه UX ارتباطات شفاف و به موقع را تضمین می کنند، به طوری که روند ساخت یک محصول مفید از ابتدا تا انتها به آرامی پیش می رود. این ممکن است شامل تعیین اهداف، نوشتن برنامه های پروژه و تخصیص منابع تیم باشد. مدیران برنامه UX به سوالاتی از این قبیل پاسخ می دهند: اهداف کلی این پروژه چیست و چه برنامه ای برای دستیابی به آنها وجود دارد؟ و چگونه می توانیم فرآیندهایی را در تیم ایجاد و بهبود دهیم؟ مدیران برنامه UX در سراسر بخش ها کار می کنند تا مطمئن شوند که UX در طول چرخه عمر پروژه درگیر است.
مهندسان UX قصد طراحی را به یک تجربه کاربردی مانند یک برنامه یا یک وب سایت تبدیل می کنند. آنها به تیمهای UX کمک میکنند تا بفهمند آیا طرحها بصری و از نظر فنی امکانپذیر هستند یا خیر. مهندسان UX به سوالاتی مانند: چگونه هر تعامل را پیاده سازی کنیم؟ چگونه این طرح را به گونه ای بسازیم که به هدف اصلی خود شبیه باشد؟ و چگونه میتوانیم جایگزینها را برای تعیین بهترین تجربه کاربری بررسی کنیم؟ مهندسان UX طراحی و دولوپ را ترکیب می کنند و مفاهیم محصول را زنده می کنند.
رابطهای مکالمه در همه جا وجود دارند، از دستیارهای مجازی هوشمند مانندGoogle Assistant و Siri گرفته تا سیستمهای پاسخ صوتی تعاملی مانند سیستمهای خدمات مشتری که میتوانید با آنها صحبت کنید. رابط های مکالمه حتی شامل سیستم های ناوبری خودرو و ربات های گفتگو می شود! طراحی مکالمه رفتارهای مکالمه طبیعی و واقعی را در تعاملات بین کاربران و این سیستم ها گنجانده است. طراحان مکالمه این امکان را برای کاربران فراهم می کنند تا مکالمات طبیعی برای انجام کارها داشته باشند. آنها از تحقیقات کاربر، روانشناسی، دانش فنی و زبان شناسی برای ایجاد تجربیات کاربر بصری و جذاب استفاده می کنند. طراحان مکالمه «شخصیت» یا شخصیت صدا و همچنین جریان و گفتگوی تعامل را توسعه می دهند. طراحان مکالمه به سوالاتی مانند این پاسخ میدهند: زبان و جریان ایدهآل بر اساس کاربران، وظیفهای که باید انجام شود و زمینه گفتگو چیست؟ آیا شخصیت دستیار مجازی واقعی، جذاب و منعکس کننده ارزش های برند به نظر می رسد؟ مکالمه چگونه با عناصر روی صفحه کار می کند؟ آیا دستیار مجازی یک تجربه ثابت، قابل استفاده و مفید را به صورت یکپارچه ارائه می دهد؟
واقعا هر کلمه این دوره خیلی خوب و بجا توضیح داده و از اصلا نمیشه چیزی رو ازش حدف کرد. بنظرم این قسمت خیلی طولانی شد و هرچه مطلب طولانی تر اثر گذاریش کمتر میشه پس ادامه مطالب رو در نوشته بعدی میزارم ....