بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

من نخواستم دست به قلم برم؛ که عدهای و عظمتِ جهلشان مرا وادار ساخت.
وَالله! سخنانشان بوی کفر میدهد.
هنوز نمیدانند «دغدغه» چگونه نگارش میشود.
آری، شما با طریقتِ حجاب، خیر، با خدا مشکل دارید! با سختیهای خالصشدن و پاکبودن.
به وَالله! حیوانبودن از انسانبودن آسانتر است.
شما گویی هنوز درنیافتهاید که مادرانِ آیندهٔ این سرزمین، همین هرزگان خواهند بود؛ همینها که در عرصه جولان میدهند، حجاب بیمعنیست!
اگر یک خودی به شما عیبهایتان را هدیه ندهد، فردا روز، اجنبی با برخورد ناشایست در شأنتان، شما را بر خطاهایتان آگاه میسازد. آنروز برای تغییر، دیر است.
وقتی گفته شد حجاب واجب است، سخنِ خلق نبود؛ سخنِ خدا بود، در همهٔ ادیان. و این، طریقتِ انسانیت است.
اینکه شما حجاب را قبول ندارید، اسلام را قبول ندارید؛ عملاً کافرید.
من را با کافر سخنی در میان نخواهد بود، مگر موعظه و پند، و تبیین از حقیقت. و من موظفم به امر به معروف و نهی از منکر.
هنگامی گفته میشود «حجاب»، منظور فقط حجاب برای زنان نیست؛ برای همهٔ انسانهاست، برای مردان نیز هست. حجاب فقط پوشش سر نیست؛ پوشش و محافظتِ انسانیت در برابر نفس و شیطان است.
از بیانِ حقیقت هیچ باکی ندارم. به وَالله! دلم آتش میگیرد وقتی مردمی را میبینم که راهِ گذشتهٔ من، و راهِ کوفیان را در پیش میگیرند. روزگاری چند، من نیز کوفی بودم.
کوفی، آنست که آشکارا از مولای خود، از سخنانِ ولی جامعه، که عینِ سخنانِ امامان، پیامبران و خداست، اعلام انزجار کند.
و کوفی، آنست که تصویر مولا در دست گیرد، اما سخنانِ او را به عمل نیاورد.
و کوفی، آن است که به فعلِ عمل باشد، اما اولیای خدا را نپذیرد.
وقتی مشکلِ جامعه پول، مهریه، دلار، خودرو وارداتی، فیلترینگ و هزاران هزار دیگر باشد، وقتی دین و ایمان شده «هیچ»، مشخصاً هر بلایی نازل میشود بر سر این مردم. این اتفاقاتِ امروزی، حاصلِ اعمالِ همین مردم است.
آن مردمی که به استقبالِ باطل رفتند، حمایت کردند و بر بالای سر خود بردند، حقِّ شکایت از فتنههای باطل را ندارند.
اویی که باید از ابافتنه و امفتنه شاکی باشد، مقاومیناند؛ همانان که پای حق ایستادند.
وقتی حجاب را به سخره میگیرید، عملاً دارید برای حکمِ خدا چونوچرا میآورید، همان کاری که یهود کرد.
من هیچ نمیدانم چون در برابر بزرگان قرار گیرم؛ نادانی بیش نیستم در برابر عالمان. اما همین نادان میداند که بنده، این مخلوق، باید مطیعِ خالق باشد. این جان از آنِ شما نیست؛ از آنِ خداست، و هر دم بخواهد، خواهد ستاند.
پس عمر را، صرف آن کنید که خود را در نزد خدا عزیز کنید.
من سخن بسیار دارم، اما گوشی در و گوشی دروازه.
تا آخرین لحظه از حجاب دفاع میکنم؛ زیرا هرکس حجاب را به سخره گیرد، اهمیتِ انسانیت را به سخره گرفته است.
و هنوز نمیدانید انسانیت چیست.
حجاب اگر اهمیت داده شود، بخشِ اعظمی از مشکلاتِ بشریت حل میشود.
حجاب، نه پوششِ سر، که پوششِ سر، راحتترین بخشِ آن است.
آن کس واقعاً محجبه است که در تمام امور، در کردار، رفتار، منش، گوش و چشم و زبان، حجاب به عمل آورد. من به وضوح دیدهام کسانی را که حجابِ ظاهری داشتند، اما هیچ بویی از انسانیت نبردهاند.
حجاب برای یک زن، نقش دارد؛ او را حفظ میکند که هیچ، مقامش را بالا میبرد. نه بینِ خلقالله، که او را در نزد خدا عزیز میگرداند.
تو چه کار داری که خلقالله اثر گیرد یا خیر؟ تو اگر خداپرستی، اگر واقعاً برای اهورامزدای خود ارزشی قائل هستی، باید بدانی که گذشتگانت نیز حجاب داشتند.
صد سال پیش، اروپا حجاب داشت.
چه شد که برگشتید؟ این، فتنهٔ یهود و شیطان است؛ و شما هنوز نمیدانید یهود کیست.
یاد خواهم داشت که موضوعی به آن نیز اختصاص دهم.
آری من نژادپرست، من نازی، من یهودیستیز...
در نزد توییکه در خواب خرگوشی هستی، چون کبک، سر در برف...
وقتی حجاب را به سخره میگیرید، یعنی ارزشی برای خدا و سخنش قائل نبودهاید.
تو چه کار داری وضعیتِ جامعه را؟ تو چه کار داری دخترانِ همسنِ خود را؟
تو اگر آرامشِ دنیا و آخرت میخواهی، موظفی به اجرای احکامِ الهی. باید سختی بکشی و از کبر و ریا نیز بپرهیزی.
تو حق داری در برابر دیگر مخلوقات بایستی، از حقِّ خود دفاع کنی. کسی حق ندارد در امورِ تو دخالت کند. تو فقط بندهٔ خدایی، مخلوقِ او، و نه مخلوقِ کسی غیر.
هر اتفاق بیافتد، تو مخلوق خدایی...
همه مخلوقات حتی شیاطین روزی خدا میخورند، آری در هر نفسی دو نعمت موجود است، و بر هر نعمتی شکری واجب... اما از دست که براید؟
خدا به رخ شما نکشد اینها را، اما چرا شما به رخ خدا میکشید همین دادههای او را؟
تو موظفی به سپاسگزاری از خدای خویش که نعمتها اعطا کرده، سخنانش را بیچون بپذیری و اجرا کنی؛ و سخنانِ امامان را؛ و رهبرت را که نائبِ آنان است.
حجاب، مسئلهٔ کوچکی نیست.
همان فتنهها که در الجزایر، لیبی و مراکش اجرا شد، امروز در ایران، آخرین پایگاهِ مقاومت، در حال اجراست. توسط همان یهود. اما شما اینها را قبول ندارید و «نظریهٔ توطئه» مینامید.
میخواهید سرنوشتِ دوری از خدا و تمسخرِ حجاب را بدانید؟ به سودان بنگرید.
اگر دلتان سرنوشتِ سودان را میخواهد، پس بدانید: راهِ من و شما جداست. و ما اندک بیداران، تا ظهورِ امام زمان (عج)، غفلت و تعلل را ننگ میدانیم.
طریقتِ ما از شما جداست.
شما به سوی پرتگاه حرکت میکنید، و ما برای شما از موعظه کمک خواهیم جست؛ و برایتان در نزد خدا، آرزوی هدایت به صراطِ مستقیم میکنیم.
اما هنگامی که شما، ناخواسته یا خواسته به مردم و جامعه، به دین و اسلام، به انقلاب اسلامی آسیب بزنید، با ما طرف خواهید بود.
با ما، فداییانِ اسلام.
و شما ای خواهرم که تاکنون حجاب داشتی، پای عقیده خود بودی، ازین پس هم بمان، که هم مردان خدا، فداییان اسلام، سربازان سید علی، عاشقان امام زمان (عج)، این اندک بیداران و خدا حامیان تو خواهند بود...
و بدان آنسوی مرز، شیطان و یهود خواهند سوخت از بابت وجود چنین شیر زنانی، پیروان مکتب فاطمی و زینبی...
بدان که شیطانین انساننما حسرت میخوردند که حزباللهی نبودند...
و انسانهای شیطاننما، از این اقتدار درس میگیرند، تا طریقت خود را به سوی انسانیت تغییر دهند...
و السَّلام.