ویرگول
ورودثبت نام
حسین رستمی
حسین رستمی
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

آدم از هزار چیز شاید معنا بگیرد برای زیستن.

آدم از هزار چیز شاید معنا بگیرد برای زیستن. بعضی‌ها مهم‌تر، حیاتی‌تر و بعضی‌ها کوچک‌تر و کم‌اعتناتر. رشته‌های معنا پای آدم را محکم می‌کنند و هر رشته که از دست می‌رود جای‌اش را طناب پوچی می‌گیرد. رابطه‌ها یک رشته ضخیم معنایی‌اند. وقتی ناگهان می‌فهمی که اشتباه کرده‌ای، نه، آن‌جور که فکر می‌کردی برای طرف مقابلت مهم نبوده‌ای رشته معنا قطع می‌شود. جای‌اش یک حفره‌ می‌شود وسط سینه‌ات. انگار تیر خورده‌ای. در این لحظه کاملاً طبیعی است که یک نامه برای پنگوئن‌ها بنویسی و ازشان بپرسی یک جای کوچک در قطب جنوب برای اجاره ندارند؟ هیچ‌جا به اندازه‌ی بودن میان سیاه‌وسفید پنگوئن‌ها به دور از خاکستری آدم‌ها نیست. طبیعی است که قلب‌ات خودش یک قطب منجمد و یخ‌زده باشد. طبیعی است که تنهایی را ببوسی و بهش بگویی چه کسی همیشگی‌تر از تو؟ طبیعی است که فرو بروی. طبیعی است که صدای شکستن بشنوی با هر تپش قلب و با ساده‌ترین جمله‌ها برنجی چون تو هم آدمی هستی گاهی احساساتی و گاهی، نه آن‌چنان که گمان می‌بردی، سخت‌جان.

Marketing Manager at zarinpal
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید