حسین رستمی
حسین رستمی
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

چرا آدم‌ها این‌قدر اصرار دارند خوشبختی‌شان را به نمایش بگذارند؟

چرا آدم‌ها این‌قدر اصرار دارند خوشبختی‌شان را به نمایش بگذارند؟ یعنی همین که خودشان بدانند خوشبخت هستند کافی نیست؟ یعنی همین که بدانند نمایش آن‌ها یک تکرار مسخره و چندش‌آور است، برای تمام کردن این نمایش بس نیست؟ اوه، بله. اشتراک لحظات خوب با دیگران!

احساس می‌کنم دیگر همه‌ی آدم‌ها یک نفر هستند. یک نفر که همه‌جا هست. همه‌جا را شلوغ کرده و خیلی‌جاها را هم به گند کشیده. و از خوشبختی و قشنگی یک چیز دستمالی شده، قلابی و احمقانه ساخته که حتا هجی کردنش آدم را به تهوع می‌اندازد. همه فکر می‌کنند باید همینجوری شاد باشند و با شاد بودن و خوشحال بودن بالاخره نجات پیدا می‌کنند. همه‌ی این آدم‌ها شده‌اند یکی از این سخنران‌هایی که درباره انرژی مثبت و زندگی موفق وراجی می‌کند. هیچکس هم نیست که دهن‌شان را ببندد. تازه از آن طرف یک عده‌ای سلانه‌سلانه وارد شده‌اند و دارند سیگار می‌کشند و ژست «من خیلی چیز سرم می‌شه» را گرفته‌اند و تازه کتاب‌های فروغ را پیدا کرده‌اند. انگاری زمین در محور خودش کمی جابه‌جا شده، مثل قبل‌ترها نمی‌چرخد. چیزهای ساده هم دیگر به بلاهت آن‌ها آلوده شده. از این حجم خودشیفتگی، نمایش‌های توخالی حس بدی دارم. انگار امنیت خیال‌ها و رویاها را کسی تهدید کرده باشد. انگار همه می‌خواهند انتقام‌شان را از اندوه بگیرند. و نمی‌دانند که زمین در نیمه‌ی تاریک خودش هم به همین زیبایی است. -البته اگر آن‌ها بگذارند- و تاریکی هیچ هم بد نیست و آرامش و سکوت. و جدا شدن از الکی‌ها. و رفتن به خلوت و فکر کردن. چند ثانیه تا انفجار باقی مانده؟

اینستاگراماینستالوژیحسین رستمی
Marketing Manager at zarinpal
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید