به باور بسیاری از کارشناسان ارتباطات، عصر امروزی، عصر ارتباطات و اطلاعات نامگذاری شده است. بدونشک با فرارسیدن عصر فنآوریهای نوین ارتباطی و گسترش فراگیر آن؛ تغییرات و تحولات زیادی در زندگی بشر ایجاد شد. این فنآوریهای نوین ما را با جهان جدیدی مواجه کرده است. جهان مجازی، جهانی که تمام مراحل زندگی بشری را دستخوش تغییرات شگرفی کرده است، که ما در آن متفاوت میاندیشیم، متفاوت عمل میکنیم، کنش و واکنش از خود نشان میدهیم، ارتباط برقرار میکنیم و در نهایت گفته میتوانیم جهانی که در آن متفاوت زندگی میکنیم. امروزه استفاده از فنآوریهای نوین ارتباطی به عنوان یکی از مهمترین پدیدهی فرهنگی در میان ملل مختلف محسوب میشود. زندگی بشر امروزه وابسته به فنآوریهای نوین ارتباطی است.
وابستگی بشر معاصر به مدرن ترین فنآوری ارتباطی در چگونگی درک هستیشناسی ما تغییرات شگرفی ایجاد کرده است. "شری تورکل" استاد دانشگاه MIT امریکا در حوزه جامعه شناسی علم و فنآوری، نویسنده کتاب " تنها در کنارهم" میگوید: « این روزها متصل بودن به دیگران، وابسته به فاصلههای مان از آنها نیست؛ بلکه به فاصلههای مان از فنآوریهای اجتماعی موجود بستگی دارد». در بخش دیگری از این کتاب وی میگود: « ما از فنآوریها بیشتر و از یکدیگر کمتر انتظار داریم». به باور "دانا جی هاراوی(Donna j Harraway)" استاد دانشگاه کالیفرنیا در دانشکده مطالعات فمینیستی و محقق برجسته در حوزه مطالعات فنآوری و علم در رابطه به نقش فنآوریها به این باور است، که «در واقع ما سایبورگ شده ایم، مخلوطی از انسان و ماشین که سویهی زیست شناسهای ما با سویهی الکترونیکی و مکانیکی در هم گره خورده است».
سایبورگ چیست؟
این واژه برای اولین بار در سال 1960 توسط "مانفرد کاینز" دانشمند استرالیایی تحقیقات فضای ناسا و "ناتاکلاین" طراح ابزارهای فیزیولوژیکی و سیستم های داده پردازی الکترونیک در فضا استفاده شده است. «کلمه سایبورگ( ترکیبی از دو واژهی سایبرنتیک و ارگانیسم) دلالت به موجود نیمه انسان- نیمه ماشین دارد که سویههای زیست شناسیاش با تکنولوژیهای معاصر گره خورده است. سویههای زیست شناسی فقط به جسم انسان محدود نمیشود، بلکه ذهن و روح را نیز دربر میگیرد». هاراوی منطور از استفاده استعارهی سایبورگ را در "مانیفست سایبرگ: فمینیسم در روابط اجتماعی علم و فنآوری"به چهار روش متفاوت معنا کرده است. «اول به عنوان اندامهای سایبرنتیکی، دوم به عنوان پیوندی از ماشین و اندامه، سوم به عنوان مخلوق از واقعیت اجتماعی موجود، و چهارم مخلوق داستانی». منظور از سایبرنتیک، «مطالعه فرایندهای ارتباطات و کنترل در سیستمهای بیولوژیکی، مکانیکی و الکترونیکی است. "اندامه سایبرنتیکی" کسی است که مطابق شبکهای ارتباط و کنترل عمل میکند. برعلاوه یک پیوند در ژنتیک به زاد و ولد از دو منشا و والدین متفاوت و ناهمگون اشاره دارد». اینکه هاراوی میگوید: «ماسایبورگ شدهایم» چنین نتیجه حاصل میشود، که فنآوریهای نوین ارتباطی تمام بعدهای زندگی انسانها را تحت سیطرهی خودش قرار داده و باعث تحولات عظیمی شده است؛ حتا قدرت تفکر در قالب هویت بیولوژیکی ما را خدشه دار کرده است.
مصرف کنندگان فنآوریهای ارتباطی جدید هویتهای ایدهآلی برای خودشان میسازند، هویت جدید و مجازی(هویت خیالی) که متفاوت از هویت حقیقی افراد هستند. دکارت میگفت: "من، میاندیشم؛ پس هستم" در واقع این فناوریهای نوین ارتباطی آن سوژهای دکارتی( من اندیشنده) را نقض می کند. به باور هاراوی فنآوریهای نوین دو آلیسمهای چون؛ ذهن/ بدن، من/ دیگری، فزیکی/ غیرفزیکی، انسان/ حیوان، انسان/ ماشین، مرد/ زن، واقعیت/ ظاهر، حقیقت/ خیال، را به چالش کشانده است.
تعریف سوم و چهارم از استعارهای سایبورگ (مخلوق از واقعیت اجتماعی موجود و مخلوق داستانی)در «مانیفست سایبرگ: فمینیسم در روابط اجتماعی علم و فنآوری» مصداق چنین امر است. در رابطه به فمینیستها می گوید: « زنان، دیگر در خارج در یک سلسله مراتب تبعیض دوگانه قرار ندارند بلکه عمیقاً آغشته، مورد سوء استفاده و در تعارض با هژمونی شبکهای قرار دارند و باید سیاست خودشان را بر این اساس تنظیم کنند. طبق "بیانیه سایبورگ" هاراوی، «هیچ چیز پیرامون زنانگی وجود ندارد که بهطور طبیعی زنان را در یک رده واحد به هم متصل کند. حتی چیزی به اسم 'وجود' زنانه هم وجود ندارد. وجود زنانه خود ردهای برساختی است که در گفتمانهای علمی جنسی و دیگر کردارهای اجتماعی برساخته میشود».
بدونشک سیطرهای انترنیت و فنآوریهای نوین ارتباطی بر تمام فرایند زندگی ما تحولات شگرفی ایجاد کرده است. به باور بیشتر مردم فنآوریهای جدید ارتباطی فقط بسان ابزاری برای خدمت به مردم هستند و در هستی شناسیشان تغییراتی وارد نکرده است؛ درحالیکه چنین نیست. تجلی سایبورگی، هویتهای خیالی و منکسر یکی از پیامدهای استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی است. برای بیرون رفت از این معضله سواد رسانهای و سواد فن شناختی ضروری است. به باور شری تورکی زندگی روی صفحهای نمایش، اگر هم اعتیادی باشد، اعتیاد به فنآوری نیست، بلکه اعتیاد به آن عادت های ذهنی است که به مدد فنآوری میتوانیم پیشهای خود کنیم. وی در بخش دیگری می گوید: «نیازی به طرد یا تحقیر فنآوری نیست؛ بلکه باید آن را سر جایش بگذاریم».