پرداختن به مسالهی فلسطین در فرهنگ عمومی به معنای همسو بودن با سیاستهای جمهوریاسلامی تلقی میشود. این خاصیت موجب رواج نوعی بیاعتنایی غیرمسئولانه نسبت به ابعاد انسانی موضوع، در افکار عمومی ایرانیان شده است.
پس از انقلاب، نظام ایران دشمنی با اسرائیل را به عنوان ابزار مهمی در راستای تقویت هویت خود در عرصهی جهانی بهکار گرفت و مسالهی حمایت از فلسطین را از یک موضوع انسانی به مفهومی ایدئولوژیک تبدیل کرد.
پیش از انقلاب، اتحادی متشکل از کشورهای عربِ خاورمیانه علیه اسرائیل شکل گرفته بود. طی چهلسال گذشته آن صف تضعیف شده و میتوان گفت فلسطین دیگر مسالهی اول خاورمیانه و جهاناسلام نیست. حالا اتحاد جدیدی میان اسرائیل و کشورهای عرب مسلمان، علیه سیاستهای منطقهای ایران در حال شکلگیری است.
تهدید به نابود کردن اسرائیل که مکرراً از زبان مقامات جمهوریاسلامی شنیده میشود، موجب توجیه اقدامات توسعهطلبانهی صهیونیستها به بهانهی دفاع از خود شده، و از این راه یاری فراوان به تقویت وجههی اسرائیل در جهان رسیده است. اسرائیل نقض سازمانیافتهی حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی را تحتشعاع آنچه "خطر ایران" مینامد قرار داده و در سایهی سکوتی جهانی، فاجعهای انسانی در فلسطین رقم میخورد.
شاید اگر مسالهی فلسطین، بیشتر از جنبههای انسانیاش مورد توجه جهان قرار میگرفت، و در پی تحولات ایران دستمایهی "بسط ایدئولوژیک قدرت" در منطقه نمیشد، حالا ارادهی جهانی جدیتری برای مهار این فاجعهی مزمن خاورمیانهای وجود داشت.
۱۳۹۹/۲/۲۸