ویرگول
ورودثبت نام
حدیث میرفیضی
حدیث میرفیضی
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

چالش‌های نمایشگاه کار: از ترس تا موفقیت

روز دوم کاریم در شرکت همکاران سیستم بود که عادله،مدیرم، بهم گفت:

«مسئولیت نمایشگاه کار امیرکبیر با توئه‌. از بچه‌ها درباره کارها کمک بگیر...»

نمی‌دانم زلزله‌ای که در بدنم حس کردم، چند ریشتری بود؟ ده ریشتری بود یا بیشتر؟! اما می‌دانم چند دقیقه بعد، با دفتری در دست، داشتم از هم‌تیمی‌هایم درباره تجربه نمايشگاه قبل سوال می‌پرسیدم.
ذهنم را جمع کردم و بعد چک لیستی از کارها نوشتم. بعد از هم‌ذهنی با مدیرم، ایمیل‌ها و تماس‌ها را شروع کردم. تیم‌های دیگر هم برای کمک آمدند. کم کم کارها شکل گرفت و جلو رفتیم.

جلسه ایده پردازی نمایشگاه کار
جلسه ایده پردازی نمایشگاه کار

الان وقتی به تجربه چند ماه گذشته نگاه می‌کنم، با خودم می‌گویم،چطور شد که جرات پیدا کردم در دل کار بروم؟ شاید به خاطر جمله هم‌تیمی‌هایم بود که گفتند:

«نگران نباش. ما هستیم‌. هرسوالی داری بپرس»

شایدهم جمله مدیرم بود که گفت:

« تو برو جلو و از چیزی نترس‌. من مثل کوه پشتتم»

نمی‌دانم تاثیر اولیه کدام جمله بود! اما احساس کردم این بار را نه من به تنهایی، بلکه یک جمع دارند روی شانه‌هایشان بلند می‌کنند.
به قول پورتر،«خلق ارزش مشترک» یعنی به جای فکر کردن به کار فردی، به نتیجه تیمی توجه کنیم.

آن موقع توانستیم نمایشگاه را با کمک تیم‌های مختلف و درصد خطای کم اجرا کنیم و فکر میکنم کلیدواژه‌های موفقیت آن را میتوان در سه کلمه خلاصه کرد: «اعتماد»، «کار تیمی» و «برنامه‌ریزی».

قطعا که همه چیز بی ایراد نیست، اما فکر می‌کنم تا وقتی که آدما نهایت تلاش‌شان را بکنند و همزمان با آن قد بکشن، آن کار ارزشمند است.

شما چطور با چالش‌های‌تان دست و پنجه نرم می‌کنید؟
*تجربه نگاری از نمایشگاه کار امیرکبیر در اردیبهشت ماه 1403

مسابقه
مسابقه


نمایشگاه کارنمایشگاه امیر کبیرتجربه شغلیشغل و کارموفقیت
سال87 وارد دنیای نویسندگی شدم و در زمینه‌هایی مانند داستان، فیلمنامه، داوری جشنواره‌ و بازاریابی محتوا، فعالیت کردم اما علاقه به آدم‌ها من را به شغل‌هایی در منابع انسانی برای بهبود حال کارکنان سوق داد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید