ماه گفت : بي دليل غمگين شده اي ، خورشيد همين نزديكي است
اما ستاره همچنان مي گريست ،
بي تاب بود ،
مي گريست و چشمانش كم سو تر و كم سوتر مي شد
صبح شده بود
خورشيد لبخندي به لب داشت
اما ديگر ستاره اي نبود