ویرگول
ورودثبت نام
حمیده جلیل پور
حمیده جلیل پورمهندس نرم افزار
حمیده جلیل پور
حمیده جلیل پور
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

کتاب: Clean Architecture — Robert C. Martin

فصل 1: What Is Design and Architecture

🧱 فصل ۱ — طراحی و معماری چیست؟


🎯 هدف این فصل

رابرت مارتین این فصل را با یک سؤال ساده ولی خطرناک شروع می‌کند:
«تفاوت طراحی و معماری چیست؟»
سؤال ظاهراً ساده است، اما پاسخ درستش پایهٔ درک کل کتاب است.


۱. تفاوت واقعی بین طراحی و معماری

او می‌گوید بیشتر برنامه‌نویس‌ها فکر می‌کنند طراحی فقط یعنی «نوشتن کد تمیز» و معماری یعنی «نمودارهای UML یا تصمیمات فنی بزرگ»؛ ولی این نگاه اشتباه است.
در واقع، طراحی و معماری دو اسم برای یک مفهوم هستند، فقط در دو مقیاس متفاوت.

  • وقتی درباره‌ی ساختار کلی سیستم، اجزا، ماژول‌ها، و نحوه‌ی ارتباطشان حرف می‌زنیم → این می‌شود معماری.

  • وقتی درباره‌ی جزئیات داخلی کلاس‌ها و توابع حرف می‌زنیم → این می‌شود طراحی.

📌 در اصل، طراحی و معماری دو سطح مختلف از کنترل وابستگی‌ها و مدیریت تغییرات در نرم‌افزارند.


۲. هدف نهایی طراحی و معماری

مارتین صریح می‌گوید:

«هدف طراحی و معماری این نیست که نرم‌افزار سریع‌تر اجرا شود؛ هدف این است که نرم‌افزار قابل تغییر بماند.»

در واقع، طراحی خوب یعنی:

  • بتوانی به‌آسانی تغییر ایجاد کنی بدون اینکه سیستم فرو بریزد؛

  • بتوانی ویژگی جدید اضافه کنی بدون اینکه بخش‌های قدیمی از کار بیفتند؛

  • بتوانی سیستم را تست و نگهداری کنی بدون دردسر.

🔹 خلاصه‌اش: طراحی و معماری یعنی «آزادیِ آینده».


۳. پیچیدگی: دشمن اصلی نرم‌افزار

نرم‌افزار به‌صورت طبیعی به سمت پیچیدگی و هرج‌ومرج می‌رود، مخصوصاً وقتی افراد مختلف با زمان و هدف‌های متفاوت روی آن کار می‌کنند.
معماری خوب، ابزاری است برای مبارزه با این هرج‌ومرج.

اگر کدی داری که در ابتدا سریع و ساده نوشته شده ولی بعد از چند ماه هر تغییری باعث خطاهای زنجیره‌ای می‌شود، این یعنی طراحی‌ات شکست خورده.

یک طراحی بد باعث می‌شود:

  • هر تغییر ساده، هفته‌ها زمان ببرد؛

  • تست‌ها بی‌فایده شوند چون به‌راحتی خراب می‌شوند؛

  • تیم از کار روی کد بترسد.


۴. طراحی بد چه زمانی خودش را نشان می‌دهد؟

در روز اول پروژه، طراحی بد هیچ دردسری ندارد. حتی ممکن است بگویی:

«کد من ساده و قابل فهم است!»

اما شش ماه بعد، وقتی باید چیزی تغییر کند، کابوس شروع می‌شود.
مارتین می‌گوید:

«نرم‌افزارهایی که به سرعت ساخته می‌شوند ولی به سختی تغییر می‌کنند، دقیقاً همان‌هایی هستند که بدون طراحی و معماری ساخته شده‌اند.»

پس طراحی خوب از همان روز اول باید در کار باشد، نه وقتی سیستم بزرگ شد.


۵. معماری خوب یعنی چه؟

یک معماری خوب، نرم‌افزار را از جزئیات فنی محافظت می‌کند.
به زبان ساده: سیستم باید طوری طراحی شود که به پایگاه داده، فریم‌ورک، UI یا ابزار خاصی قفل نشود.

برای مثال:

  • اگر از MySQL به MongoDB مهاجرت کردی، نباید کد تجاری (Business Logic) را تغییر دهی.

  • اگر از Angular به React رفتی، نباید کل سیستم از هم بپاشد.

  • اگر API را از REST به gRPC تغییر دادی، نباید منطق اصلی کد را بازنویسی کنی.

📌 معماری یعنی جدا کردن بخش‌های تغییرپذیر از بخش‌های پایدار.


۶. طراحی تمیز = هزینه کمتر در آینده

طراحی تمیز شاید در شروع کار زمان بیشتری بگیرد، اما در طول عمر نرم‌افزار هزینه را به‌شدت کاهش می‌دهد.
چون هر تغییر بعدی آسان‌تر، سریع‌تر و با ریسک کمتر انجام می‌شود.

مارتین می‌گوید:

«معماری خوب، شما را آزاد می‌کند تا در آینده تصمیمات فنی را عوض کنید بدون اینکه سیستم آسیب ببیند.»


۷. اشتباه رایج: طراحی را قربانی سرعت نکن

خیلی از تیم‌ها می‌گویند:

«الان فقط سریع بنویسیم، بعداً درستش می‌کنیم.»

این جمله، در واقع جملهٔ مرگ نرم‌افزار است. چون "بعداً" هیچ‌وقت نمی‌رسد.
وقتی فشار پروژه بالا می‌رود، طراحی قربانی می‌شود، و بعد از چند ماه دیگر هیچ‌کس جرأت تغییر کد را ندارد.

مارتین می‌گوید:

«طراحی خوب کار سریع‌تر را ممکن می‌کند — نه مانعش می‌شود.»


۸. نتیجه‌گیری فصل اول

در پایان فصل، مارتین چند نکته کلیدی را تأکید می‌کند:

  1. طراحی و معماری دو سطح از یک مفهوم هستند: کنترل وابستگی‌ها.

  2. هدف اصلی طراحی و معماری، سرعت یا زیبایی نیست — قابلیت تغییر است.

  3. معماری خوب باید سیستم را از جزئیات فنی مستقل کند.

  4. طراحی ضعیف همیشه در آینده انتقام می‌گیرد.

  5. کد تمیز، فقط در جزئیات نیست؛ در ساختار فکری پشت آن است.


💬 پیام نهایی عمو باب:

«معماری خوب، نرم‌افزاری می‌سازد که بتوانید آن را به‌آسانی تغییر دهید. اگر سیستم شما به‌قدری شکننده است که از تغییر می‌ترسید، یعنی اصلاً معماری ندارد.»

🧭 فصل ۲ — دو ارزش نرم‌افزار


🎯 هدف فصل

این فصل پاسخ می‌دهد به این سؤال بنیادین:

«نرم‌افزار واقعاً چه ارزشی برای کسب‌وکار یا جامعه ایجاد می‌کند؟»

بسیاری از برنامه‌نویس‌ها فکر می‌کنند نرم‌افزار فقط یک محصول فنی است؛ چیزی که «کار می‌کند».
اما عمو باب می‌گوید: نرم‌افزار دو ارزش اصلی دارد، و هر دوی آن‌ها باید در طراحی و معماری در نظر گرفته شوند.
اگر یکی فدای دیگری شود، پروژه دیر یا زود فرو می‌پاشد.


⚖️ ارزش اول: رفتار (Behavior)

نرم‌افزار باید کاری انجام دهد — مثلاً داده ذخیره کند، موجودی را بررسی کند، پیام بفرستد، کاربر را احراز هویت کند.
به عبارت ساده‌تر، باید نیازهای کارکردی (Functional Requirements) را برآورده کند.

  • اگر نرم‌افزار کاری که باید را انجام ندهد، بی‌فایده است.

  • کارفرما یا مشتری، ارزش را در همین رفتار می‌بیند:
    «آیا سیستم سفارش را ثبت کرد؟»
    «آیا گزارش‌ها درست هستند؟»
    «آیا کاربر لاگین شد؟»

پس اولین ارزش نرم‌افزار = انجام دادن کاری مشخص و مفید.

🔹 اما این فقط نصف داستان است.


🧩 ارزش دوم: قابلیت تغییر (Flexibility / Maintainability)

اینجاست که بیشتر تیم‌ها شکست می‌خورند.

مارتین می‌گوید:

«ارزش واقعی نرم‌افزار در توانایی آن برای تغییر است.»

چون نرم‌افزار هیچ‌وقت تمام نمی‌شود.
دنیای واقعی دائم عوض می‌شود:

  • قوانین جدید وضع می‌شوند.

  • مشتری چیزهای جدید می‌خواهد.

  • تکنولوژی‌ها تغییر می‌کنند.

  • رقبای جدید می‌آیند.

اگر نرم‌افزاری نتواند خود را با این تغییرات وفق دهد، خیلی زود می‌میرد — حتی اگر در روز اول کاملاً کار می‌کرد.


📉 مثالی واقعی از شکست در ارزش دوم

فرض کن تیمی در ۳ ماه، نرم‌افزار حسابداری‌ای ساخته که عالی کار می‌کند.
اما وقتی شرکت بخواهد مالیات جدید را در سیستم لحاظ کند، توسعه‌دهندگان می‌گویند:

«اگر این تغییر را بدهیم، باید نصف سیستم را بازنویسی کنیم.»

در این لحظه، نرم‌افزار دیگر ارزش ندارد.
هرچند رفتارهای اولیه‌اش درست بود، اما دیگر قابل تغییر نیست.

مارتین می‌گوید:

«نرم‌افزارِ غیرقابل تغییر، از نظر اقتصادی بی‌ارزش است.»


🧠 درک کلیدی: دو ارزش همیشه در تضاد هستند

هرچه بیشتر روی رفتار فوری تمرکز کنی (یعنی فقط کاری کنی که "کار کند")، احتمالاً از طراحی خوب صرف‌نظر می‌کنی، و در نتیجه تغییر آینده سخت‌تر می‌شود.
اما اگر فقط روی انعطاف تمرکز کنی، ممکن است هیچ‌وقت محصولی قابل استفاده تحویل ندهی.

🔹 پس هنر مهندس نرم‌افزار در تعادل بین این دو ارزش است:

نرم‌افزار باید امروز کار کند و فردا قابل تغییر باشد.


📊 نمودار ذهنی خلاصه:

ارزشتوضیحخطر بی‌توجهیرفتار (Behavior)انجام وظایف مورد انتظارنرم‌افزار بی‌فایده می‌شودقابلیت تغییر (Flexibility)امکان اصلاح و توسعهنرم‌افزار می‌میرد با اولین تغییر


💣 پیام تند و صادق عمو باب

«اگر طراحی را فدای سرعت کنی، در آینده نه‌تنها کندتر می‌شوی، بلکه دیگر هیچ‌وقت به سرعت نمی‌رسی.»

نرم‌افزاری که امروز سریع نوشته می‌شود ولی تغییر در آن سخت است، فردا هزینه‌ای ۱۰ برابر خواهد داشت.
او حتی می‌گوید:

«اگر نرم‌افزاری را نتوانی راحت تغییر دهی، بهتر بود اصلاً نمی‌نوشتی.»


🧩 نقش طراحی و معماری در این دو ارزش

طراحی و معماری درست، به ما کمک می‌کنند ارزش دوم (قابلیت تغییر) را حفظ کنیم، بدون اینکه ارزش اول را قربانی کنیم.
در واقع:

  • Behavior = نتیجه‌ی «کدنویسی» است.

  • Flexibility = نتیجه‌ی «طراحی» است.

بدون طراحی تمیز، نرم‌افزار از بیرون درست کار می‌کند ولی از درون پوسیده است.


🔍 مثال از دنیای واقعی

فرض کن تیمی در ابتدا فقط می‌خواهد «اپ سفارش غذا» بسازد.
می‌گویند: «فعلاً فقط کار کنه، بعداً تمیزش می‌کنیم.»
نتیجه؟

  • بعد از چند ماه، اضافه کردن گزینهٔ “کد تخفیف” تبدیل می‌شود به کابوس.

  • هر خط تغییری، چند خط خطای جدید ایجاد می‌کند.

  • تیم دیگر از کد خودش می‌ترسد.

در مقابل، تیمی که از ابتدا معماری را جدی گرفته (مثلاً با لایه‌های جدا و اصول SOLID) شاید چند هفته بیشتر وقت بگذارد، ولی بعد از یک سال، ۱۰ برابر سریع‌تر پیش می‌رود.


🧩 جمع‌بندی فصل دوم

  1. نرم‌افزار دو ارزش دارد:

    • رفتار (کارایی فعلی)

    • قابلیت تغییر (پایداری آینده)

  2. نرم‌افزاری که فقط رفتار دارد ولی قابل تغییر نیست، عمر کوتاهی دارد.

  3. طراحی و معماری، ابزارهایی هستند برای محافظت از ارزش دوم.

  4. اگر تغییر در سیستم به سختی انجام می‌شود، یعنی طراحی‌اش اشتباه است، نه فقط «قدیمی».


💬 پیام نهایی فصل:

«کدی که نمی‌توانی تغییرش دهی، همان روزی می‌میرد که نوشته می‌شود.»

معماری نرم‌افزارclean architectureمعماری تمیز
۰
۰
حمیده جلیل پور
حمیده جلیل پور
مهندس نرم افزار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید