آیا اساسا میان گرایشهای سیاسی و دینداری ما رابطههایی وجود دارد؟ اگر این رابطه برقرار است، آیا میزان دینداری و کمیت پایبندی به مناسک دینی بر گرایش سیاسی موثر واقع میشود یا پای بُعد و جنبه دیگری از دینداری در میان است؟
از "دعای فرج" احمدینژاد تا "علیبرکتالله" و "ماجرای گرفتن درس مذاکره از کربلا"ی حسن روحانی، شاهد سیاستمدارانی هستیم که المانهای دینی در گفتمانشان به وضوح دیده میشود اما قرائت و برداشتشان از دین و دینداری متفاوت است و اینجاست که بحث انواع و گونههای مختلف دینداری و چگونگی اثرگذاری آن بر گرایشات سیاسی به میان میآید و این سرآغازیست برای روایتگریِ "از نازیآباد تا باستیهیلز" که به زمینهیابی اجتماعیِ همراهیِ دینداری و گرایشات سیاسی در "گذار از سنت به مدرنیته" میپردازد؛ امری که به زعم بسیاری از متفکرین میتوان بسیاری از تنشها، بحرانها و مسائل ایران معاصر را از این رهگذر فهم کرد.
این اثر با همت و همراهی انتشارات سمن در دیماه ۹۹ به بازار کتاب آمد و امید است که گامی هر چند کوچک در مسیر نیل به هدفی بزرگ یعنی رشد و ارتقاء بینش و دانشی باشد که فارغ از برچسبزنیها، قضاوتهای ارزشی و افترافکنیهای متداول، میتواند بسترساز تضارب آراء و اندیشهها و گفتگوی نظاممند و عالمانه میان جبههها و جناحهای سیاسی بوده و در نهایت زمینهساز مفاهمه و تقویت مدارای اجتماعی در میان گرایشات سیاسی موجود در جامعه دینی ایران باشد.