اپیزود دوم سریال شروعی دارد که من را به یاد فیلم اینسپن انداخت. پادشاه در حال مرگ در دیالوگ زیبایی میگوید:« این زندگی چقدر عجیب است، مثل رویایی درون یک رویا است» اما خب شوگان یک سریال حماسی است و جایی برای علم و تخیل ندارد.
این قسمت بالاخره با اعضای شورا آشنا میشویم: شوگیاما از نوادگان ثروتمندترین خاندان سامورایی ژاپن، اونو یه جنگجوی مخوف که بیماری جذام اون رو به آغوش کلیسا سوق داده، کیاما مرددی که تنها انگیزهش از ایمان به مسیح طمع و جاه طلبیه، ایشیدو محافظ قلعه و توراناگا.
توراناگا از نسل مینوارائه که از خاندانهای قدیمی و اصیل ژاپنه و فرمان آسمانی رو به دوش میکشیدن این عنوان شوگان بوده و اما معنی کلمهی شوگان: بالاترین مقامی که یک انسان فانی میتونه بهش برسه. فرماندهی فرماندهان.
بعد از آنکه قسمت اول شخصیتهای اصلی را معرفی کرد حالا داستان در قسمت دوم تازه شروع میشود. هر سه شخصیت مهم سریال با هم ملاقات میکنند. جان با دستان بسته به دادگاه توراناگا برده میشود و لیدی ماریکو هم به عنوان ناظر بر ترجمهی پدر روحانی در آنجا حضور دارد. اینجاست که توراناگا از حضور یک خارجی قدرتمند به نام انگلستان و تفاوتهای مذهبی آنها با پرتغالیها مطلع میشود. به علاوه حالا توراناگا میداند که پرتغالیها در ماکائو اسلحه سازی دارند و بلک تورن به او گفته در هلند هم میتوان اسلحه پیدا کرد. از آنجا که توراناگا آدم باهوشی است متوجه میشود که میتواند از این انگلیسی که یکجورهایی از آسمان برایش نازل شده استفاده کند تا مسند قدرت را در دست بگیرد و به رویایی که سالها پیش خوابش را دیده برسد. رویایی که آننقدر واضح و شفاف بوده و آنقدر به آن اعتقاد داشته که دستور ساخت زرهای را که در آن خواب دیده صادر کرده.
اما واقعیت فعلی این است که ایشیدو برای خلع قدرت و مرگ توراناگا نقشه دارد. وقتی این دستور را پیش سایر اعضای شورا میبرد (اعضای شورا باید متفق القول باشند) آنها دستور را امضا نمیکنند. دلیل این کار این است که اعضای شورا همگی کاتولیک هستند و از اینکه توراناگا یک پروتستان انگلیسی را اسیر کرده و نکشته ناراضی هستند پس تا زمانی که تکلیف خارجی معلوم نوشد حاضر نیستند با ایشیدو همکاری کنند.
اما از آنجا که اعضای مذهبی شورا به چیزی جز «طلا، ابریشم و اسلحه» اهمیت نمیدهند، دستور مرگ جان را صادر میکنند اما مشخصا نقش اصلی از این دسیسه جان سالم به در میبرد. احتمالا این دسیسه توراناگا را مطمئن میکند که نزاع بین پرتستانها و کاتولیکها جدی است و پرتغال و انگلستان دو رقیب تجاری هستند که میتواند از آنها برای کوتاه کردن دست پرتغالیها از ژاپن کمک بگیرد. (سکانسی که جان به توراناگا توضیح میدهد که اسپانیا و پرتغال دنیا را بین خودشان تقسیم کردهاند و ژاپن متعلق به پرتغالیهاست و توراناگا از شنیدن کلمهی متعلق به شدت تعجب میکند را به یاد بیاورید)
راستی اگر برایتان جای سوال است که چرا در سریال شوگان به پرتغالی انگلیسی میگویند باید بگویم 2 دلیل دارد؛ اول حقهی سازندگان برای کنجکاو کردن مخاطب و دوم اینکه سرال برای مخاطب آمریکایی ساخته شده و در ژائن اتفاق میافتد. اگر میخواستند از زبانهای مختلف استفاده کنند آن وقت سریال زیادی سخت و پیچیده میشد و مخاطب به جای دقت به داستان و صحنه پردازیها باید مدام زیرنویس میخواند. پس در واقع ملیتهای غیرژاپنی همه به زبان انگلیسی صحبت میکنند و از زبان پرتغالی که در آن عصر زبان بسیار تاثیرگذار و پرنفوذی بوده استفاده نشده است.