این قسمت با دروغ های سراسیمه جسی و والتر شروع میشود و همینطور ادامه پیدا میکند. پول های به دست آمده از فروش شیشه خرج لاپوشانی میشوند، شک و تردید اسکایلر شروع میشود و اوضاع هر لحظه بدتر از قبل میشود. با نقد این قسمت همراه من باشید. بیهی است که ادامه ی متن حاوی اسپویل است.
هنوز عذاب وجدان حادثه دیروز در وجود والتر و جسی باقی مانده و فکر آن اتفاقات از ذهنشان بیرون نمیرود. والت سر کلاس درس تمرکز ندارد و کاملا مشخص است که سعی میکند به زور، خودش را مسلط به اوضاع نشان بدهد. جسی هم آشکارا آشفته است و برای آرام کردن خودش مواد مصرف میکند. یادم می آید اولین باری که سریال را دیدم در همین قسمت عاشق جسی با بازی آرون پاول شدم؛ لرزش صدای آرون پاول و زبان بدنش به خوبی شرایط روحی اش را نشان میدهد. نشانه ی آسیب های جسمی و روحی که آرون پاول به خاطر شراکت با جسی قرار است متحمل شود هم زیر پای چشم سمت چپش کاشته شده.
اسم این قسمت "گربه در کیسه است" است. این اصطلاح در زبان انگلیسی برای اشاره به درگیری های کلامی غیر قابل اجتناب بین اعضای خانواده یا افراد نزدیک بهم به کار میرود. همانطور که از اسم این قسمت مشخص است بحث بین جسی و والت بالا میگیرد و هر کدام سعی میکند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. بالاخره تصمیم میگیرند تقسیم وظایف کنند و برای این کار سکه میاندازند! توجه داشته باشید که هیچ کدام از آنها قاتل بالفطره نبوده اند؛ والتر تا همین چند وقت پیش یک شهروند قانونمند بود و اوج خلاف جسی پخت مقدار کمی شیشه بود.
در نهایت جسی باید از شر جسد امیلیو خلاص شود و مسئولیت کشتن کریزی ایت به پای والتر می افتد. والت حتی نمیداند برای کشتن یک انسان باید از کجا شروع کند و از چه وسیله ای استفاده کند. او آنقدر با خودش کلنجار میرود که درنهایت برای کمی آرام تر کردن خودش و زمان کشی یک سیگار ماریجوانا میکشد. درست است که روز قبل قصد جان دو نفر را کرده بود اما کشتن در گرماگرم نبرد کجا و کشتن در نهایت خونسردی کجا. در نهایت در همان روز اول نمی تواند کار را تمام کند.
مرز بین زندگی خلاف والتر و زندگی خانوادگیش شروع به باریک شدن میکند. اولین بار در این قسمت است که سریال نشانمان میدهد والتر نمیتواند خانوداه اش را در تاریکی مطلق قرار بدهد و خواه ناخواه پای آنها هم گیر است. اسکایلر که به رفتار عجیب همسرش مشکوک شده با کمی جست و جو اسم و آدرس جسی پینکمن را پیدا میکند. وقتی از والتر در مورد او میپرسد، والت با خشونتی که از تعجب اسکایلر معلوم است قبلا سابقه نداشته او را دست به سر میکند. اما این برای کوتاه آمدن اسکایلر کافی است؟ نه. همسر باردار والت خطر را به جان میخرد و شخصا تا در خانه ی یک خلافکار میرود تا به او هشدار بدهد که دست از فروش مواد به همسرش بردارد.
چیزی که همیشه در مورد بریکینگ بد دوست داشتم این است که سریال از ریزترین جزئیات مثل نکات علم شیمی برای شخصیت پردازی و برجسته کردن تم داستانی اش استفاده میکند. مثال هایی که والتر سر کلاس درس بیان میکند همیشه با موضوع آن قسمت ارتباط دارد. در این قسمت والتر در مورد ایزومر ها صحبت میکند. در علم شیمی ترکیباتی وجود دارند که فرمول شیمیایی یکسانی دارند اما فرمول ساختاریشان با هم متفاوت است. یعنی چی؟ یعنی در عین حالی که از مواد دقیقا یکسانی ساخته شده اند اما لزوما رفتار مشابهی ندارند. والتر مثال تبیین کننده ای از ماده ای به نام تالیدومید میزند که ایزومر راست گرد آن دارویی برای زنان باردار برای جلوگیری از حالت تهوع صبحگاهی است اما متاسفانه افرادی که تاییدیه ی دارو را صادر کرده بودند ایزومر چپ گرد آن را فراموش کرده بودند. دارویی که در سال 1957 عرضه شد و در سال 1961 از بازار جمع شد اما در این مدت باعث تولد 10 هزار نوزاد نقص عضو شده متولد شوند. در این قسمت دو روی راست گرد و چپ گرد والتر را میبینیم؛ او سر کار میرود، خانواده ی خوشبختی دارد و قانون مند زندگی میکند ولی در عین حال آن روی سکه ی والتر خلافکاری است که شیشه میپزد و همین اول کاری دستش به خون آلوده شده.