«گوسانی» که بعدها واژهی «خنیاگری» جایگزین آن شد یکی از بخشهای مهم موسیقی ملّی ایران است و قدمت آن دستکم به دوران هخامنشیان میرسد و یکی از اصیلترین و کهنترین گونههای موسیقی در تاریخ کهن ایران است که متاسفانه در تاریخ معاصر ایران به آن کمتر توجه شده است. در گوسانی، داستانهای ملّی ایران همراه با موسیقی و آواز روایت میشوند و به همین دلیل اهمیت آن در تاریخ ایران ورای مختصات موسیقایی آن است و همواره یکی از مهمترین تدبیرهای ایرانیان برای حفظ فرهنگ ملّی ایران بوده است. تاریخ هنر نیز به ما نشان میدهد که در میان انواع گونههای هنر، این قصّه و داستان است که بیشترین نفوذ را در ناخودآگاه جمعی بشر داشته است. تا به آنجا که حتی دلیل حیات تمدنهای بزرگ از گذشتههای دور تا به امروز، وجود قصههای مشترک در حافظهی جمعی مردمان آن تمدنها بوده است.
خنیاگر یگانه هنرمند دوران ایران باستان نیست او در کنار «گوسان»،«نقال» و «بخشی» با روایت افسانه و داستان به زبان شعر و نثر با آوا ها ،همراه با ساز و موسیقی بهترین روایت گران تاریخ بودند.
در دوران ساسانیان گوسان ها در شمال ایران در کنار درخشش خنیاگران به فعالیت مشغول بودند.
اشعار خنیاگران در دوران ساسانی بیشتر مضامین پهلوانی مثل آیین جمشید، کین ایرج، نوروز، کیقباد و سیاووشان، کین سیاوش ، پیکرگردی و نیز جنبه ی دینی هم در بر داشت.
با فروپاشی هخامنشیان ضربه ای کشنده به گوسانان درباری وارد شد ولی هنر ایشان به واسطه گوسانان غیر درباری( دوره گرد) ادامه یافت.
کم کم گوسانان عنوان هنیاگر یا خنیاگر را بر خود نهادند و با این تغییر هنر خنیاگری بیشتر سرایش شعر و آواز خوانی و نوازندگی ساز محدود شد در همین فرایند بخشی از هنر گوسان ها یعنی بازیگری (پتواژگر) به گروه دیگری که در متون به عنوان پتواژگر یاد شده اند منتقل شد.
از مجموعه شواهد بدست امده میتوان چنین دریافت که گوسان در زندگانی پارت ها و همسایگان ایشان به عنوان هنرمند سرگرم کننده پادشاه و مردمان عادی در دربار محبوب بوده است او در گورستان و در جشن ها حضور داشت سوگ سرود سرا ، طنز پرداز ، داستان گو، نوازنده، حافظ دستاور های دوران باستان و نیایش خوان زمانه خویش بوده است.
گوسان ها بر دو دسته اند : آنهایی که در سوگ میخواندند ، آنانی که در جشن میخواندند .
سوگ خوانی را «سوگ جامع خوانی» و جشن را «سورنامه» میخواندند.
خنیاگران در دوران ساسانی در جمع افراد ممتاز پذیرفته شدند ،اما با فروپاشی ساسانیان گروه ایشان برای همیشه در خاموشی فرو رفتند، کارایی خودشان را از دست دادند و مهاجرت کردند به سمت روستا های دوردست به ویژه ایلات کوچ نشین.
بی تردید این دریچه یکی از مجرا هایی بود که خنیاگران دوره گرد پیشین بخش گسترده ای از منظومه ها و چکامه ها، داستان و اسطوره ها، افسانه ها و نغمه ها و سرود های خود پرداخته را به دست ادبیات مکتوب سپرده اند.
مثال: برخی «اوزان» هارا بازمانده به خنیاگران میدانند ، انان نقال نقل موسیقایی در میان ترک زبانانند که نقل را به اواز و به همراهی سازی میخواندند ، انان نیای اشیق های اذربایجانند و بخشی های ترکمن ها به شمار میایند.