بسم الله تعالی
«الحمدللّه الخبیر بخفیات الضمائر، البصیر بخبیات السرائر، المتنزه عنالامثال والنظائر، المتعالی عن ان تدرکهالابصار والبصائر، والصلوة علی نبیهالداعی لامته الی النعم والذخائر، و رسوله الشفیع لاهل الصغائر و الکبائر، ثم انالله تعالی ارشدالعالمین بلطائف آیاته و استأثر علمالغیب بعلو ذاته، حیث قال فی محکم کتابه، و منزل خطابه: وعنده مفاتحالغیب لایعلمها الا هو و یعلم ما فیالبر والبحر.» «حدیقه سنایی»
در حال حاضر، وضعیت پر چالش اقتصادی ایران، سبب شده است که فاصله اجتماعی میان افراد جامعه بیشتر از همیشه شود. این فاصله، منجر به افزایش شکاف طبقاتی با توجه به کم شدن فرصتهای رشد در میان طبقات ضعیف جامعه خواهد شد. از سوی دیگر، کاهش مشارکتهای مردمی در گروههای خیریه و جهادی به دلایلی نظیر نگاه کمک محور و کم شدن توان مالی این گروهها سبب کاهش پایداری تشکیلات اجتماعی شده است.
در همین ایام، برخی تشکیلات با تجربه، دریافتند که فعالیتهایی روبنایی مانند تهیه بستههای ارزاق، ساخت مساجد و مدارس و... در مناطق محروم، راه حلی جامع نخواهد بود و نیازمند توانمندسازی افراد نیازمند با استفاده از ظرفیت موجود در مناطق هستند. در این راستا، طرحی با تمرکز بر حل مسائل اولویتدار اجتماعی منطقه با استفاده از ظرفیتهای کسب و کاری و توانمندسازی حلقههای واسط ارتباطی با محرومین، به شرح ذیل پیشنهاد میشود.
در بررسی سابقه تاریخی کسب و کارهایی که به دنبال حل مسائل اجتماعی هستند میتوان به شرکت اسلامیه اشاره کرد که در حقیقت به دنبال ایجاد بستری برای حمایت از تولید داخلی بود. این شرکت که توسط مرحوم آقا نجفی اصفهانی بنیان گذاشته شد و بر فعالیتهای نساجی تمرکز داشت دارای ابعاد فرهنگی_اجتماعی بود که خارج از موضوع درآمدزایی به دنبال حل مسئله در کشور بوده است.
از دیگر موارد میتوان به فعالیتهای آیتالله شاهآبادی در ارتباط با شرکت مخمس اشاره کرد که بر اساس هستیشناسی و معرفتشناسی اسلامی روی گرفته است. هدف از این شرکت با توجه به نوشتههای آیتالله شاهآبادی گسترش عدالت و رفع فقر، پيشرفت بخشهای اقتصادی، استقلال اقتصادی، مبارزه با رباخواری، تأمين مالی فعاليتهای فرهنگی، كمك به تأمين مالی
اداره امور مسلمانان، ترويج مصرف كالاهای ملی و پديدساختن اشتغال و مبارزه با بيكاری بیان شده است. این نشان میدهد هدف از این فعالیتها درآمدزایی صرف نبوده و حل مسئله از ویژگیهای این فعالیت است.
از موارد دیگر میتوان به فعالیتهای فرهنگی_اقتصادی امام موسی صدر در لبنان اشاره کرد که بر اساس ویژگیهای محلی به دنبال زدودن فقر اقتصادی و فرهنگی است که شامل کارهایی نظیر موسسه قالیبافی، مدرسه صنعتی، آموزشگاه پزشکی و پرستاری و… بوده است.
ویژگی عمده این مصادیق فعالیتهایی در ایجاد کسب و کارهایی است که حل مسائل اجتماعی با توجه به ویژگیهای محلی مورد توجه بوده است.
اتفاقات رخ داده در دهه 1390 شمسی موجب شد تا اقتصاد ایران به واسطه تحریم های گسترده خارجی، ادامه دادن ریل اقتصاد نفتی در کشور، سیاست گذاری اشتباه و بی درایتی برخی مسئولان روز به روز کوچک تر شده و دچار رکود تورمی گردد. این امر موجب گردید نهادهایی که هدف آنها مبارزه با مشکلات اجتماعی بود دچاربحران شده و در رسیدن به ماموریت خود که بر طرف کردن مشکلات و چالش های اجتماعی همچون فقر، فساد، امنیت روانی و اجتماعی جامعه، مسائل سلامت روان، بی توجهی به پایداری محیط زیست و … بود، ناکام بمانند.
به واسطه کاهش رشد اقتصادی و ظهور رکود تورمی در اقتصاد ایران، دریافت حمایت های این نهادهای اجتماعی که از سمت حاکمیت، مسئولیت اجتماعی شرکتها و یا از طریق مشارکت های مردمی صورت میگرفت با مشکل مواجه شد به طوری که پاسخ گوی نیاز میدان برای تاثیرگذاری موثر نبود. از این رو تشکلهای اجتماعی در گذر زمان تاب آوری خود در مقابل مشکلات مالی را از دست داده و دچار افول در عده و عده گشتند. برخی از تشکیلات اجتماعی ریشه دارتر که با چالش فراوان، تامین مالی خود را انجام میدهند در میدان با شناخت ناکافی از صحنه و عدم فهم ریشهای آسیبها و مشکلات، در مقام عمل و اجرا تلاشهایشان به گونه ای که باید به مقصود نمیرسد؛ به طوری که در منطقه ای که چالش آب هست مسجد ساخته میشود و…
با دقیق تر شدن در مسئله، به بررسی آسیب فقر که خود یک چالش اجتماعی اساسیست می پردازیم:
شرایط اقتصادی مشروح در طی دهه گذشته به گونه ای رقم خورده که افراد فقیر، فقیر تر گشته و شکاف طبقاتی بیش از پیش گردیده است؛ از سمت دیگر خود فقر باعث میگردد برخی از دسترسی ها و امکانات صرفا برای طبقه مرفه فراهم باشد و سایر افراد جامعه در رسیدن به آن با مشکل مواجه باشند.
نمونه بارز این امر در حوزه آموزش رخ داده است به شکلی که عدالت آموزشی از بین رفته و بنابر سخنان رئیس اسبق مرکز سنجش آموزش و پرورش در سال ۹۸_۹۹ بالغ بر ۸۰ درصد از رتبههای برتر زیر سه هزار متعلق به مدارس خاص و غیردولتی بوده در حالی که تنها ۳۰ درصد از جمعیت دانش آموزان در این مدارس تحصیل میکنند.
نظام اقتصادی لیبرال حاکم بر اقتصاد ایران، وضعیتی را بر قرار کرده که افراد ثروتمند با توجه به دسترسی به اطلاعات، ارتباطات و امکانات، فرصت رشد بیشتری را نسبت به جامعه کمتر بر خوردار در اختیار دارند.
در این ساختار دسترسی به برخی دارایی ها برای عده ای از جامعه عملا از بین رفته است. یک کارگر برای رسیدن به یک ماشین با قیمت تقریبی دویست میلیون تومان باید تمام حقوق ۴۰ ماه خود را ذخیره کند تا بتواند ماشین خریداری کند.
فقر مالی و فقر فکری
از طرف دیگر فقر و عدم آموزش به شکلی پیچیده با هم تعامل دارند و پیامد آن میتوانند باعث بروز گرایشهای افراطی، خشونت و جرم شوند. در مناطق محروم بنا به دلایل زیادی همچون عدم آموزش، وضعیتی فراهم شده است که راهحل مسائل خارج از زیستبوم به مردم تزریق شود؛ این امر با این که در برخی از موارد راهگشاست اما موجب عدم تفکر و بهنوعی عقیم شدن فکر مردم بومی و محلی خواهد گشت.
سرزمین پهناور ایران مملو از ظرفیت های بسیاری در حوزه های مختلف از جمله صنعت، کشاورزی، معدنی، گردشگری و غیره است. این ظرفیت ها شامل منابع طبیعی، نیروی انسانی، فضای کسب و کار، فناوری، زیرساخت ها و غیره می باشند اما متاسفانه از این منابع استفاده کافی و بهینه نشده است. عدم بهره برداری صحیح و مدیریت مناسب از منابع طبیعی، نبود سیاست های دقیق و کارآمد در حوزه های مختلف و عدم آموزش، از جمله عواملی هستند که باعث شده استفاده لازم و کافی از این منابع صورت نگیرد.
برای پرداختن به مسئله محرومیتزدایی و ازبینبردن فقر رویکردهای مختلفی وجود دارد که در ادامه از مناظر مختلف بررسی میکنیم:
اعانه نقدی
یکی از راهکارهای رایج برای ازبینبردن محرومیت، پرداخت کمک مالی مستقیم به نیازمندان بهصورت مقطعی و دورهای است. بهصورت مثال: کمیته امداد و واریزهای دورهای خیریهها
کاهش هزینه
راهکارهایی که به کاهش هزینههای محرومین و در نتیجه ذخیره مالی بیشتر و رفع محرومیت را در پی دارد. بهصورت مثال: کمپها و نهادهای ترک اعتیاد
بهبود محیط زندگی
از طریق فعالیتهای عمرانی برای محرومین میتوان زندگی آسانتری برای آنان فراهم نمود. بهصورت مثال: ساخت خانهای بهتر برای محرومین توسط گروه جهادی
هدیه غیرنقدی
کمک غیرمستقیم به نیازمندان در برآوردهکردن نیازهای آنها راه دیگری است که بهصورت مقطعی میتوان نیاز محرومین را بر طرف ساخت. بهصورت مثال: بنیاد احسان با پویش مشق احسان
توسعه یا رفع مانع محیطی
بر طرف ساختن یک مشکل با استفاده از یک جمعیت یا گروه یا مکان خاص بهصورت مثال: پروژههای مدرسهسازی، آبرسانی، نهضت سوادآموزی
اصلاح سبک زندگی
اصلاح فرهنگ و باور همچون رواج سبک زندگی ساده راهحلی زمان بر؛ اما ریشهای در حل مشکل محرومیتزدایی است. مثال: پویشهای رسانهای
استفاده از ابزارهای کسبوکاری و اقتصادی جهت رفع محرومیت
توانمند کردن محرومین برای این که خود مالک کسبوکار خود باشند.
همانطور که مطرح شد 7 شیوه عرفی برای حل محرومیتزدایی وجود دارد؛ ما در این طرح بنا داریم تمرکز خود را بر روی مورد هفتم که "استفاده از ابزارهای کسبوکاری و اقتصادی جهت رفع محرومیت" است، قرار دهیم؛ این موضوع خود از جهاتی قابل پرداختن است که در ادامه به آن میپردازیم"استفاده از ابزارهای کسبوکاری و اقتصادی جهت رفع محرومیت"
1. تسهیل قوانین راهاندازی کسبوکار در مناطق محروم
از طریق ورود حاکمیتی و سیاستگذاری درست میتوان افراد را به سمت کسبوکارهای خرد سوق داد.
بازیگر: مجلس شورای اسلامی
2. سرمایهگذاری انبوه و ایجاد کارخانهها در مناطق محروم
بهوسیله حکمرانی نرم اقتصادی و منابع فراوان مالی میتوان، کارخانههایی برای اشتغال محرومین احداث نمود.
بازیگر: دولت، بنیاد برکت، بنیاد علوی و …
3. اعطای وام اشتغال
یکی از چالشهای راهاندازی کسبوکار کمبود منابع مالی اولیه برای راهاندازی کسبوکار است؛ با اعطای وام میتوان این مشکل را تا حدی بر طرف کرد.
بازیگر: دولت، بنیاد برکت، بنیاد علوی و …
4. مضاربه :
شکل کلی شراکت منصفانه و و خیر خواهانه که از عوامل اصلی توسعه در منطقه است .
5. آموزش، توانمندسازی و ارتقای مهارتهای محرومین و واسطین ایشان
آموزش و توانمندسازی میتواند راهکاری مؤثر برای پرداختن به مسئله کسبوکار برای محرومین باشد. در ادامه به شرح راهحل آموزش و توانمندسازی محرومین میپردازیم. از مزایای این روش علاوه بر بر ارتقا و تکثیر نوآوریهای اجتماعی و ترقی فکر مردم منطقه به دو موضوع دیگر نیز اشاره کرد .
کسب و کار اجتماعی نهادی است که احتمالا پاسخی به چرایی ها و ضرورت های مذکور داشته باشد. اگر چه تعاریف عدیده ای برای کسب و کار اجتماعی تدوین شده اما لازم است تعریفی که ما را به سمت مقاصد مورد نظر رهنمون میکند، منقح کنیم.
از جمله تعاریف متداول راجع به کسب و کار / کار آفرینی اجتماعی که به کارکرد آن توجه دارد، تمرکز به آن گروه از نیازها و کمبودهای جامعه که دولت و بخش خصوصی بدان نپرداخته است؛ یا در توجه به موقف شکل گیری آن، گفته اند با منفعت/سود اجتماعی برانگیخته میشوند، پس سازهای اجتماعی است که متضمن رفتار (مقدس) کارآفرینانه برای رسیدن به یک رسالت اجتماعی است .
تعریف مختار ما اما از کسب و کار اجتماعی ، حل مسائل اولویت دار اجتماعی با استفاده از ابزار های کسب و کار است . لکن مفاهیمی مانند نوآوری(اجتماعی) ، شناخت مخاطب ، همسویی با نیرو های بازار و تاکید بر مانایی حرکت ها (وتشکل های) اجتماعی درون آن جایگاهی ویژه دارد .
ذکر تعریفی دیگر از کسب و کار اجتماعی هم راهگشاست کما اینکه پیش تر فایده آن ذکر میشود؛ بدین منوال که در کسب و کار اجتماعی باید در بهترین حالت سه رکن اصلی، اجتماعی (مرتبط با مردم ) باشد ؛ ورودی (منابع) ، فرایند و محصول.
بستر مناسب برای نوآوری اجتماعی : کسب و کار
زمینه (context) کسب و کار، محیط سازه اجتماعی (تشکل سازمان یا ازاین دست) را برای بروز عوامل پویایی که منجر به نوآوری اجتماعی میشوند را بسیار مساعد میکنند. تولید محصول و جریان های درآمدی ، فهم زنجیره های ارزش فی نفسه ، کشنگران را ملزم به شناخت سلیقه ها ، بازار ، ارتباط با مشتری(مخاطب) و… میکند و موارد فوق الذکر ، جملگی از ملزومات پویایی و نوآوری اجتماعی است .
کسب و کار اجتماعی ؛ انتفاعی یا غیر انتفاعی
دو گونه برای مدیریت درآمد ها و هزینه های یک کسب و کار اجتماعی میتوان متصور بود که بسیار بر هویت آن اثر گذار است؛
اولا گونه ای انتفاعی که از درآمد حاصل سهمی برای سرمایه گذار در نظر گرفته میشود و مانند شرکتها، کمپانیها و استارتاپها دیده (در اذهان عموم) و تدبیر (ساختار درونی) میشود.
دوما گونه ای غیر انتفاعی که منابع آن (از جمله انسانی و مالی و…) با مشارکت های مدنی و داوطلبانه تامین شده و انگیزه های کسب سود در آن دیده نمیشود، هرچند دست اندرکاران جدی آن دستمزد/اجرت دریافت میکنند اما در نهایت به مانند موسسات غیر انتفاعی و مردم نهاد دیده و تدبیر میشود .
هر کدام از این دو شیوه مزایا و معایبی دارند، صورت اول مشارکت های مدنی (داوطلبانه) کمتری را میتواند جلب کند و گونه دوم سرمایه گذاران (کسانی که برای فایده مالی سرمایه گذاری میکنند - عقودی مانند مضاربه ، مشارکت و …) را تقریبا از دست میدهد. هر چند نمیتوان ادعا کرد مفهوم خیر اجتماعی/جمعی در دومی صدق نمیکند!
(یونس نیز در کتابش چیزی شبیه به این دسته بندی را انجام میدهد و قائل است در کسب و کار اجتماعی سرمایهگذار نبایستی سود ببرد)
لکن اگر بتوان نوع سومی را متصور شد که بتواند از مزایای هر دو بهره ببرد، شیوه تعاونی است. به شکلی که سرمایه گذاران محلی که همان کارگزاران هستند از سود عایدی سهم میبرند، همچنین همانطور که اشاره شد، چون محصول نهایی این کسب و کار دارای ثمراتی اجتماعی است و به رفع چالش های اجتماعی میپردازد، جلب اعانات و مشارکت های مدنی را از دست نمیدهد .
مسئله اجتماعی ؛ تفاوت کسب و کار اجتماعی با اشتغال آفرینی
با توجه به آنچه قید شد و البته همانطور که مسلم است، اشتغال زایی تنها هدف کسب و کار اجتماعی نیست، بلکه این امر از عهده هر کسب و کاری اعم تجاری و اجتماعی بر می آید. کسب و کار اجتماعی علاوه بر اینکه برای عدهای میتواند درآمد حاصل کند، بایستی یک مسئله / معضل / چالش اجتماعی را نیز آگاهانه(1) حل کند یا بسمت حل شدن آن گام بردارد.
در اینجا باید دایره مسئله اجتماعی و در واقع آنچه مسئله اجتماعی نیست، معین گردد.
برای طراحی هر سیستم / پدیده ناگریزیم از فهم و اکتشاف قواعد حاکم بر آن، چنانچه اگر این فهم به درستی استیفا نگردد، هر سازه ای (structure) که به آن طرح بنا شود، سست و شکستنی است چرا که قواعد همبندی ایجاب میکند که یک سیستم از قوانین بالا دستی تبعیت کند و چونان باشد که در سیستم بالا دستی تعریف شده است. لکن طراحان بزرگ به ابزارهایی مانند انتزاع و تعمیم و استعاره و… مجهزند و به آن توصیه میکنند.
چالش های اجتماعی در برابر کسب و کار اجتماعی ؛ وجه مشارکت مدنی
یکی از پرسش های خبرگان از طرح بحث کسب و کار اجتماعی و زایش نهادها پیرامون آن، این است که آیا درآمدزا بودن امور خیر اجتماعی (همچون حل مسائل اجتماعی) آسیبی به مفهوم مشارکت مدنی و نیت های خیرخواهانه نمیزند ؟ و آیا به بسط و میدانداری مفاهیم سرمایه داری (capitalism) و انسان اقتصادی دامن نمیزند ؟
پاسخ اولیه دربین مواردی است که ذیل عنوان انتفاعی-غیرانتفاعی مطرح شد، یعنی به هر حال بایستی حیثیت مشارکت مدنی به عنوان رکن ثابت جامعه حفظ شود. این امر / قاعده در میدان با چاره هایی قابل تدبیر است . ازجمله اینکه ورودی فرایند/سیر پرورش نهاد های کسب و کار اجتماعی در این سیستم بهتر است، بلکه باید، تشکل های مدنی (امثال گروه های جهادی، سازمانهای مردم نهاد، خیریه و…) باشد و خروجی فرایند هم چیزی شبیه به موسسه غیر انتفاعی و… است .
هر چند در این طرح توجیهی کسب و کار به مخاطبین (مشتری ها) دیگر اشاره خواهد شد و این نکته در کارکرد سیستم لحاظ میشود.
دمای محیط ، استعداد اصلی لازم برای شکل گیری نهاد های این چنینی
از آنجا که دایره تعریف کسب و کاراجتماعی را در حوزه مشارکت های مدنی و خیر جمعی و کار های داوطلبانه و جهادی تعریف کردیم، باید به سنتهای اجتماعی و ظرفیت کار جمعی و به طبع شاخص هایی مانند انسجام اجتماعی و سرمایه های اجتماعی برای روی زمین آوردن این مفهوم توجه جدی داشت. به عبارت دیگر میتوان گفت هر منطقه ای ابتدا به ساکن قابلیت های لازم برای پیاده سازی و راه اندازی کسب کار اجتماعی و نهاد های حامی آن را ندارد.
همانگونه دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی در آثار تحلیلی خود از جوامع بدان اشاره کرده اند سنت های مدنی حامی نهادهایی هستند که رفتار آن اجتماع را شکل میدهند. در یک استعاره به صورت مجمل میتوان گفت اگر مجموع شاخص های نامبرده را دمای محیط بنامیم ، برای شکل گرفتن کنش های جدید، حداقلی از دما مانند نقطه جوش لازم است که برون داد/خروجی آن، نهادی مانند بخار آب ، قدرتی برای هدایت رفتار های جامعه ایجاد کند. به هر حال پر واضح است، زمینه ایجاد و تکثیر نهاد های کسب و کار اجتماعی در مناطقی که وجوه مشارکت مدنی مانند تشکل های مردم نهاد، گروه های جهادی، ارزش های مذهبی مقوم مشارکت و دوری از انزوا، همسایگی (neighbourship) پررنگ تر و نمایان تر باشد، میسور تر است (قاعده ایسریت).
میداندار
شعبه ای دیگر از همان قاعده همبندی که ذکر آن رفت، ایجاب میکند هر مداخلهای در یک منطقه در نسبت با سایر عناصر اکوسیستم در نظر گرفته شود، بالاخص که تغییرات نهادی (مورد توجه بند بعدی) کاملا سینرژیوار است. لذا تدبیر ویژه ای که در طراحی میتوان در این مورد داشت این است که کلیه مداخلات چنانچه از نهادهای بیرونی در منطقه ارائه میشود بایستی از غربال یک میداندار بگذرد. میداندار در اینجا به معنی نهادی است که معمولا به صورت تشکلی امورات حوزههای اجتماعی منطقه را تدبیر میکند، گاهی میتواند امام جمعه باشد و گاه در محلات کوچکتر ممکن است هیئت امنای یک مسجد یا حسینیه، یا یک گروه جهادی چند تخصصی و خلاصه یک عنصر کمر بسته مسلط به منطقه باشد.
فهم و اثرگذاری نهادی
الگوی رفتاری تکرار شونده، یا آن قواعد محسوس یا نامحسوسی که رفتار ها و نوع / شکل روابط اجتماعی انسان ها را در یک جامعه مشخص، شکل میدهد.
نهادهای اجتماعی عمده دلیل محرومیت و پیشرفت، غنا و ثروت، عقب ماندگی یا توسعه ملت ها و جوامع میباشند. هرچند نظریات دیگری وجود دارد که سهم سایر عوامل را بیشتر میدانند، اما بررسی سایر نظریات و اقامه دلیل برای انتخاب این رویکرد در صفحهای جداگانه بررسی خواهد شد .