متن پیشرو تجربیات میدانی یکی از اعضای اندیشگردون است که حاصل سفرهای او به شهرستان سواد کوه و چند نقطهی دیگر در سالهای 98 و 99 است و در همان زمان نگاشته شده است.
همبستگی اجتماعی که به تعبیر علمی حاصل درهمکنشِ اعتماد اجتماعی ، سرمایه های اجتماعی و ارتباط اجتماعی یک جامعه (یا اجتماع) با هم است ، همان چیزی است که ما به تعبیر دیگری تحت عنوان "توازن روابط اجتماعی" جهت توانمندسازی مردم برای حل مسائل ، به دنبال آن هستیم .
از نظر نگارنده ، آنچه که از کنکاش در تجربیات میدان بدست آمده ، بر لزوم تکیه بر فعالیت های گفتمانساز (مبتنی بر تبیین فکر مردم ) ، جریانساز (مبتنی بر تهییج) به طور مستمر و ممتد تاکید دارد. همچنین باید توجه داشت حصول نتایج محسوس در جریان پیشرفت محله ، که از رهگذر احیا سرمایه های اجتماعی و اعتماد مردمی محقق میشود نیازمند صبر و حوصله و زمان است که به تبع ، توازن روابط اجتماعی مبتنی بر رفق را در پی دارد .
به عبارت دیگر ، به میدان آوردن مردم برای حل مسائل محله به صورت درونزا ، فرایندی به شدت اقتضاپذیر و نسبتا پیچیده است که نمیتوان به صورت خطی و فرایندی به آن نگاه کرد ، هرچند که در این مسیر ، میتوان از الگو ها و تجربیات موفق زیست بوم های مشابه کمک جست و جعبه ابزاری را متشکل از ایدهها ، الهامات ، خط مشی ها و چارچوب ها در اختیار کنشگران محلی قرار داد .
سیاهه پیش رو رهیافتی است مختصر بر رویکردهای مداخله ، مراحل و بسته عملیاتی پیشنهادی برای پیاده سازی راهبرد ها .
مباحث پیش رو ، جمع بندی محتوای ارائه شده از مجموعه های فعال در این عرصه است. در اینجا سعی شده در هر رویکرد به فراخور اقتضای طرح کلان پیشرفت منطقه ای از اصول و مقوله های کلیدی اندیشمندان و مجموعه های مختلف از جمله بنیاد هدایت ، شورای راهبری الگوی اسلامی پیشرفت ، پژوهش های جامعه شناسان ، مصاحبه با خبرگان (دکتر خضری حجت الاسلام مهدوی ، دکتر نعمتی ، جناب اقای تولیت ، دکتر عمادالدین ،حجت الاسلام میرمحمدیان ، حجت الاسلام شاهینی و دیگر اساتید ) استفاده شده است .
توالی رویکرد ها به این ترتیب است که با پیشروی بیشتر، سطح مداخله بیرونی و بالادستی به محله (مثلا نهاد شهرستانی) کمتر شده اما عمق اثر گذاری بیشتر میشود .
رویکرد اول - کشف نیرو های توانمند محله و ایجاد سازه های اجتماعی متشکل
سطح وسیع و مقدماتی مداخله در محله را میتوان اینطور توصیف کرد ؛ مقصود ما از اجتماع اینجا ، جامعه کوچک است یا همان توده ارتباطات اجتماعی. ما میخواهیم هدایتی ایجاد کنیم برای اصلاح این روابط به سمت کارامد شدن و تشکیل سازه های اجتماعی که ساختار پیدا میکنند تا دستاورد های قابل توجه محقق شود . این کار مبتنی بر هدایت است و به سمت اصلاح نفوس پیشروی میکند .
در نتیجه ما در ابتدای راه که سطح وسیع تری از مداخله را پی میگیریم ، به دنبال چهار نقش اساسی در محله هستیم تا جمعی متشکل چنانچه از قبل وجود ندارد شکل بگیرد . در بسیاری از موارد تشکل های مردمی تحت عناوینی مانند هیئت امنا مسجد یا حسینیه (مانند همین محله ارشاد ) یا جمعی از جوانان یا پایگاه بسیج و ... وجود دارد که در سطحی مشغول کار فرهنگی یا خدمات اجتماعی هستند . آنچه که نیاز دارند قابلیت هایی از جنس پویایی برای نوآوری های اجتماعی محلی است . چیزی که آنها را از سطح نیاز های سطحی و روبنایی به مسائلی عمیق تر بکشاند و ابزار هایی از جنس تبیین و گفتمان سازی تا بتوانند مردم را بایکدیگر هم دغدغه در راستای تعالی کنند . نیاز های جدید ، مسائل جدید را در پی دارد و پاسخ به این مسائل مستلزم روش هایی جدید و نوآوری هایی است که منجر به تغییرات وسیع ، عمیق و اثرگذار است .که البته در ادامه به چارچوب های روشی نوآوری برای کنشگران محلی بیشتر میپردازیم .
رهبران اجتماعی ، اثر گذاران محله هستند که نفوذ کلام ایشان در جهت دهی به جریان های خرد اجتماعی، موید جایگاه و شانیت اجتماعی شان است . آنها میتوانند در قامت اعضای هیئت امنا مسجد یا حسینیه ، ریش سفید ها ،مداح و خانم جلسه ای و ... ظهور یابند و یا حتی کنشگران منطقه باشند که به واسطه خدمات اجتماعی محل رجوع مردم قرار گرفته اند و قدرت راهبری پیدا کرده اند .
الگوی امامت و نقش روحانی در محله
آنچه که از مبانی اصولی نظامات اجتماعی حول محور ولایت استخراج میشود موید صریح استقرار طلبه مبلغ به عنوان راهبر فعالیت های جمعی و تشکیلاتی محله برای احیا و استقرار نظامات اجتماعی است. اما مطلب مهم تر از ضرورت این استقرار ، جانشانی دقیق و نسبت تشکیلاتی – اجتماعی روحانی در محله است.
بنابر تجربیات میدان تاکنون به این نتیجه رسیده ایم که چنانچه مداخله به محله از بیرون توسط روحانی مستقر در محله صورت بگیرد ، ایشان در گام های بعدی پس از جلب اعتماد مردم و گفت و گو با ایشان و شناخت ظرفیت ها و اقتضاعاتِ آن میدان ، باید به تشکیل جمعی از فعالان محله که دغدغه و اراده لازم برای پیگیری حل مسائل در محله را داشته باشند بپردازد . این جمع _ و به طریق اولی روحانی مستقر _ احتمالا در محلات هدف شاهد بعضی چالش های جدی در شروع برنامه ها باشد که در ادامه این اوراق بدان پرداخته خواهد شد . اما آنچه مسلم است ، محوریت روحانی در گروه جهادی محله (موضعی) است که شرط آن توانمندی ایشان در جلب اعتماد ، مدیریت و سازماندهی داوطلبی و رهبری انگیزه ها است که فصلی مطول است .
رویکرد دوم – نگاه توانمندسازی و حل مسائل مردم توسط مردم
گفتیم برای تاثیرگذاری در سطح محله عنصر محوری امام محله محسوب می شود. امام محله همان فعال و دغدغه مند محلی است که برای رشد و ارتقای همه جانبه محله در همه شاخصها وارد میدان شده است و تلاش میکند با پای کار آوردن ظرفیت های مردمی مسائل محلی را توسط خود مردم حل کند . به همین دلیل نیاز است تا امام محله توانمندی گسترش و بسط رویکردها و فعالیتهایش را پیدا نماید. برای این هدف نیاز است تا محصولات و خدماتی به او ارائه شود.
تغییر نگاه به مردم و حاکمیت یک مسئله اساسی در میان فعالان اجتماعی که قرار است به عنوان حلقه های واسط برای ایجاد جریان عمومی در کشور عمل کنند ، نوع نگاهشان به آحاد مردم است. آحاد مردم یعنی: تنوع مردم با و یژگی های مختلف، نه فقط اقشار خاص. به کارگیری و مشارکت طیف های مختلف مردمی در عرصه های مختلف خدمات رسانی و فعالسازی ظرفیت های آن ها است تا خودشان بتوانند نقش تصدّی گری ایفا نمایند . (گسترش کمی حرکت جهادی و خدمت رسانی مردمی)
نگاههای رایج در عموم فعالان به مردم یا مثابه تهدید و مشکل است، یا صرفا مخاطب دیده می شوند. و این امر باعث دور شدن از مردم و نیازهای واقعی آن ها شده است. در حالی که طبق مبانی انقالب اسلامی باید نسبت به مردم:
نگاه مثبت به مردم و پرهیز از نگاه صفر و یک (سفید یا سیاه ندیدن مردم)
نداشتن نگاه بالا به پایین به مردم
احساس مسئولیت داشتن نسبت به همه مردم و ارزش قائل شدن برای همه
باور به توانمند ی های مردم و اعتماد نسبت به آن ها
شناخت نیازها و شبکه مسائل مردم
شناخت ظرفیتهای مختلف مردمی و بهره از آن در جهت افزایش مشارکت مردمی در مسیر اهداف نظام و کشور
یکی از دیگر مسائل مهم در فعالان، نوع نگاهشان به حاکمیت است. بزرگانگاری حاکمیت، عدم شناخت ظرفیتهای حاکمیت، صرفا رویکرد انتقادی نسبت به حاکمیت، عدم مطالبه گری حقوق مردم، عدم ورود تخصصی به مسائل مردم، بالا بردن انتظارات مردم از حاکمیت و... مهم ترین مسائلی است که در تعامل با حاکمیت مطرح است. این رویکرد باعث شده تا عملا بسیاری از ظرفیت ها معطل بماند و به همین دلیل اعتبار و اثرگذاری اجتماعی فعالان مردمی را کاهش دهد.
رویکرد سوم : اقتضا سنجی و احصا نظام مسائل و ظرفیت های محلی جهت تدوین طرح های فرا محلی
اتخاذ مقیاس محله و نسبت سنجی محله با شهر و روستا های شهرستان ، که همان محوریت قرار دادن محله در فعالیت های پیشرفت شهرستانی است از چند جهت قابل اهمیت و دلالت است . اولاً از جهت گسترش اثرگزاری و سازماندهی خدمات که بایستی به صورت یک سامانه یکپارچه خدمات اجتماعی محله در بیاید. تا پس از آن شبکه مد نظر امامت (مردم حول امام) و تسری ولایت و خیط بسیط اخوت (بنا به قول آیت الله شاه آبادی) برقرار و میسور شود که تحقق عدالت اجتماعی برگرفته از توحید، از گذر همین مبادی اتفاق می افتد.
و ثانیا از جهت مردم شناسی و فهم اقتضاعات هر محله به دنبال تدوین طرح های فرا محله ای و شهرستانی هستیم چرا که اجرای همهی طرح های اجتماعی از گذر کنش های اجتماعی محله محقق شدنی نیست و لازم است هدایت جریان های اجتماعی و اصلاح رویه ها از طریق سیاستگذاری ، برنامه های اصلاح کالبدی و حتی جریان های اجتماعی فرا محلی و حتی فرا شهرستانی محقق میشود . به عنوان مثال اگر جریان تسهیلگری و ادبیات این حوزه را در چند سال اخیر در کشور بررسی کنیم ، به دلیل همراه نبودن سایر شئون سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در این جهت ، میبینیم که شاهد توفیقات آنچنانی نبوده ایم .
در نتیجه ما باید به محله توامان با نگاه توانمندسازی و مسئله شناسی و... نگاه شناسایی جهت تدوین طرح های شهرستانی و استانی و حتی سیاستگذاری و قانونگذاری داشته باشیم .
رویکرد چهارم – مداخله جهت اصلاح در عرصه های پیشرفت
سطح نهایی و متعالی ورود در محله که از نظر کمیت مداخله و اصلاحگری پایین ترین کمیت را دارد ، آنست که پس از کشف نیروهای توانمند و تشکیل ساختار منسجم کنشگر ، سنجش اقتضاعات و احصا مسائل و ظرفیت ها و توانمند سازی مردم برای حل مسائل توسط خودشان حول محور امام (رهبر اجتماعی) ، بالاخره نظامات پیشرفت و مناسبات تمدن اسلامی در محله استقرار یابد و این مهم جز با تنظیم روابط انسانی امکان پذیر نیست .
بنا به گفته جامعه شناسان ، سرمایه های اجتماعی که مصادیقی مانند اعتماد ، صداقت ، حسن تفاهم ، سلامتی نفس ، هم دردی ، دوستی ، همبستگی ، فداکاری را به آن نسبت داد به طور کلی حاصل همین دو عنصر اعتماد اجتماعی و روابط اجتماعی است .
این نقطه ، تلاقی بحث های ما حول محوریت قراردادن تنظیم روابط اجتماعی به عنوان روح کلی احکام اجتماعی اسلام (بنا بنظر مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ) با موضوعات مذکور حوزه علوم اجتماعی است لکن از آنجا که حوزه مجرداً فصلی مطول است در اینجا قصد پرداخت تفصیلی به آنرا نداریم . اما اجمالا میدانیم تحقق عدالت اجتماعی بنا بر مبانی فکری اسلامی به وسیله مردم و با محوریت امام محقق میشود .
با درک ادبیات حاکم بر مداخله گری در محله و محله محوری تحت عنوان "رویکرد" ها ، نوبت به آن میرسد تا به شکلی اجرایی تر ، مراحل و گام های اصلی برای تحقق اهداف و رویکرد های مذکور را روشن کنیم. گزاره های ذیل نمایه اولیه گام هایی است که باید برداشته شود و این مهم جز با تعریف اقدام و عملیات اقتضایی از سوی کنشگران تحقق نمیابد.