ویرگول
ورودثبت نام
نیم وجبی
نیم وجبی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

تیکه هایی از کتاب | خاطرات‌ زمستان

به‌ندرت به جای زخم‌ها فکر می‌کنی، اما هر وقت به یادشان می‌افتی، می‌دانی که علامت‌های زندگی‌اند، نامه‌هایی از الفبایی نهان‌اند که داستان هویتت را باز می‌گویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمی‌ست که التیام یافته و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده، یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد. امروز صبح که به آینه نگاه می‌کنی پی می‌بری سراسر زندگی چیزی به‌جز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، این‌که دیر یا زود به پایان خواهد رسید.

کتاب ◆  خاطرات‌ زمستان
نویسنده ◇ پل آستر

تیکه کتابخاطرات زمستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید