ویرگول
ورودثبت نام
هاشمی متین
هاشمی متین
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

تا حالا شنیدید کسی خدا رو عبادت کنه؛ اما برا دنیا؟

درس دوم :: تا حالا شنیدید؟
درس دوم :: تا حالا شنیدید؟


اگه ما کسی رو که باید همیشه به یادش باشیم، فراموش می کنیم و شیش دُنگ حواسمون جمعِ چیزی میشه که نباید فکرمون رو مشغولش کنیم، برا اینه که نظام دغدغه هامون به هم ریخته.

دنیا واقعا برا ما جدّی شده، نظر مردم برا ما مهم شده، «خود»مون رو خیلی جدّی گرفتیم. هر چی خداد داد کشید که دنیا بازیچه و سرگرمیه، نفهمیدیم. هر چی گفت: «این دنیا رو این قدر جدّی نگیرید»، تو کتمون نرفت که نرفت. گفت: «زندگیِ واقعی، زندگی تو اون دنیاست»؛ ولی باور نکردیم.

«وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر مى‌دانستند. (سوره عنکبوت، آیه ۶۴)

به همون اندازه ای که دنیا برامون مهم شد، خدا تو زندگی مون کم اهمّیت شده. به اندازه ای که قضاوت مردم برامون پررنگ شد، قضاوت خدا کم رنگ شده.

وقتی دنیا برامون پررنگ می شه، به جایی می رسیم که حتّی کارایی رو که اصلشون خدائیه، به قصد و نیت دنیا انجام می دیم. مثلا این که صدقه می دیم، امّا برا ریا؛ برا این که یکی ببینه و به به و چه چه کنه.

صدقه ریایی یه مثال واضح و روشنه که زشت بودنشم برا خیلی از ماها پوشیده نیست. مشکل اون جاست که خیلی وقتا بدون این که دقّت کنیم، کارای خدایی مون رو بدون این که رنگ و بوی خدایی داشته باشن، انجام می دیم. شاید ما هیچ وقت صدقه رو به نیّت ریا ندیم؛ امّا خیلی از کارای دیگه مون هستن که رنگ خدایی ندارن. تا حالا به سکوتمون، فریادمون، ناراحتیمون، خوش حالیمون، حِلممون، عصبانیتمون و ... دقّت کردیم تا ببینیم رنگ خدایی دارن یا نه؟

ما خیلی به این فکر و دقّت نیاز داریم. آخه خیلی از کسایی که فکر می کنن کاراشون خدائیه، وقتی پیمونه شون پر می شه و می خوان از دنیا برن، می بینن دستشون خالیِ خالیه.

ماها سکوت می کنیم؛ امّا نه برا این که خدا دوست داره. سکوت می کنیم برا این که اگه حرف بزنیم، کم می آریم. فریاد می زنیم؛ امّا نه برا این که خدا دوست داره، برا این که اگه فریاد نزنیم، تو گلومون گیر می کنه و عقده می شه تو دلمون. خوشحال می شیم؛ امّا نه برا این که اممون راضی شده، برا این که یه اتّفاقی باب میلمون افتاده و کِیف کردیم. اصلاً مگه حواسمون هست که اماممون الان از اتّفاقی که من رو خوش حال کرده، راضیه یا ناراضی؟ ... (ادامه دارد)


متن بالا بخشی از کتاب اول مجموعه طعم شیرین خدا بود، کتاب "من با خدای کوچکم قهرم:: خدا رو باید بزرگ دید" -- نوشته محسن عباسی ولدی

خرید و مشاهده جزئیات این کتاب

خداعبادتکتابدین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید