اخلاق چیست؟
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی است که موضوع آن شناخت مصادیق، ارزشها و بیانگر راههای کسب فضائل و ترک رذائل اخلاقی است. در مورد اخلاق، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. در یک دیدگاه، تنها در صورتی یک امر خوب است که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد (نتیجه گرایی/پیامدگرایی/غایت گروی) اما دیدگاهی دیگر، بدون رد نتیجههای دلخواه، خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (وظیفه گرایی).
هر مکتبی داعیه دار مباحث اخلاقی بوده و هست و در مورد اخلاق سخنی به میان میآورد، چرا که اخلاق ریشه در فطرت انسان دارد و همه آن را دوست دارند. هدف نهايي علم اخلاق اين است كه انسان را به كمال و سعادت حقيقي خود، يعني قرب الهي كه همانا هدف اصلي خلقت جهان و انسان است، برساند.
اخلاق یعنی:
· مجموعه قوانین، کردار و ارزشهایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته میشوند.
· تئوری اهداف غایی کردار انسان
· اهداف و نتیجهگیری عملی یک داستان
· مجموعه خاصی از قوانین رفتاری
شاخههای اخلاق
اخلاق به سه شاخه کاملاً مجزا تقسیم میشود:
۱-فلسفه اخلاق که شاخهای از فلسفه است و وظیفه آن پاسخ به پرسشهایی قبیل:
v خوب و بد یعنی چه؟
v ماهیت و حقیقت مفاهیم اخلاقی چیست؟
v قضایای اخلاق اخباری اند یا انشایی؟
v مسائل اخلاقی جهانی و جاودانه (مطلق)اند، یا سرزمینی و موقّت (نسبی)؟
v معیار کلی خوبی و بدی یک صفت یا رفتار اخلاقی چیست؟
v شرایط و حوزههای مسئولیت اخلاقی چیست؟
۲-اخلاق نظری که وظیفه آن مطالعه صفات و اعمال اخلاقی و پاسخ به انتظاراتی است از قبیل:
v شناسایی، دستهبندی و تعریف صفات و اعمال اخلاقی در حوزه عمومی
v قضاوت در مورد خوبی یا بدی صفات کلان (صفاتی که محدود به حوزه خاصی از زندگی نیستند)..
v دادن قدرت استدلال در مورد خوبی یا بدی اعمال و صفات اخلاقی در حوزههای خاص به آموزنده.
۳-اخلاق عملی یا تربیت اخلاقی، فنی است برای رسیدن از وضعیت مطلوب ناموجود به وضعیّت موجود مطلوب در اخلاق. از این نظر اخلاق اساس معنویت است؛ و انسانی که اخلاقی تر است، معنوی تر نیز هست. همچنین این قسم از اخلاق یک فن است. از مهمترین مسائل مطرح در این حوزه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
v شناخت و استفاده از مبادی رفتار
v مبادی رفتار از نظر علمای پیشین از این قرار است: تصور + تصدیق + به فایده + شوق مؤکد.
v روان شناسان معاصر ترکیب مشابه دیگری را پیش رو نهادهاند: شناخت + انگیزش + توان عملی.
در یک دیدگاه دیگر شاخه های اخلاق به ارتباطات انسانی اشاره میکند یعنی ارتباطات چهارگانه انسان که عبارتند از:
v ارتباط انسان با خدا
v رتباط انسان با خود
v ارتباط انسان با دیگران (جامعه)
v ارتباط انسان با طبیعت
روش اخلاقی فیلسوفان و حکما
به صورت کلی از نظر فيلسوفان و حكما (بزرگانی چون ارسطو، افلاطون، کانت و...)، اخلاق مباني علمي خاصی دارد و هدف آن تحسين و تقبيح مردم است، ميگويند: كار خوب بكن چون مردم ميگويند خوب است و كار بد نكن چون مردم ملامت ميكنند. اگر اخلاق و راه رسيدن به سعادت و كمال تنها همان راهي باشد كه حكيم و فيلسوف با برهان و استدلال پيموده، راهي است بسيار مشكل. چون اولاً از نظر عوام از خطا و اشتباه مصون نيست و ثانياً مبتني بر اصول و قواعد علمي است كه براي همگان امكان پذير نيست، افراد عادي نميتوانند اخلاق علمي را بياموزند. پس نميتوان اصول و اخلاقي را كه حكما تدوين كردهاند، اخلاق واقعي و زمينه ساز سعادت و كمال انسان دانست.
روش اخلاقی در اسلام
اصول اخلاقي كه از سوي انبياء تدوين شده است، چند ويژگي اساسي دارد:
۱.با فطرت انسان سازگار است. 2. چون منشأ آن وحي(قرآن) است، از اطمينان كامل برخوردار ميباشد و خطابردار نيست، لذا ميتواند انسان را به سعادت و كمال برساند. 3. پيمودن آن براي همگان امكان پذير است، هم يك استاد بزرگ یا دانشمند علوم الهي و هم يك فرد عادي بي سواد،
روش اخلاقي انبياء، روش و راهي است كه هم امام علي (عليه السّلام) ميتواند آن را بپيمايد و هم بلال حبشي، بهترين شاهد بر اينكه اخلاق اسلامي، اخلاق واقعي است و ميتواند انسان را به سعادت و كمال برساند، مطالعة زندگينامة بزرگان ديني و رهپويان راه شريعت محمّدي (صلّي الله عليه و آله) است،
شایعترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در میان اندیشمندان اسلامی عبارت است از «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب میشوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تأمل از آدمی صادر شود.»
شهید مطهریتعریفی از اخلاق را میپذیرد که هم به چگونه رفتار کردن توجه کرده باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگی رفتار مربوط میشود به اعمال انسان که شامل گفتار هم میشود و چگونه بودن مرتبط با صفات و ملکات نفسانی است.
اخلاق در اسلامبدین صورت بیان شده است که:
· در ارتباط با خداوند شامل: معرفت الله، حب الله، عبادت الله، ذکرالله، تسلیم، توکل، تفویض، حسن ظن و دعا، امیدوار بودن به خدا، توبه و حفظ ارتباط
· در ارتباط با خویشتن شامل: شناخت نفس، تربیت نفس و راههای آن
· در ارتباط با دیگران شامل: چگونگی ارتباط با دیگران که در دو گروه طبقات خاص مثل والدین، همسر، فرزندان و ارحام و خویشان و بخش دیگر ارتباط با عموم مردم
در روش اخلاقي اسلام، ملاك هر كار رضايت خداوند است. اسلام ميگويد: «اي انسان هر كاري كه ميكني ببين آيا رضاي خداوند در آن كار هست يا نه؟»
بهترين شاهد بر اينكه اخلاق واقعي، همان اخلاق اسلامي است، مطالعة حالات و داستان زندگي افراد بزرگ و عاليقدري چون علي ـ عليه السّلام ـ ، سلمان، اباذر، مقداد، و . . . ميباشد كه از طريق عمل به اخلاق و دستورات اسلامي توانستند به عاليترين درجات كمال و سعادت نايل شوند.
جمع بندی
اخلاق در فرآیند و نتیجه هر کاری موثر است. وقتی هدف انسان قرب و رضای الهی باشد، رفتار پسندیدهای را از خود بروز میدهد که هم در طول مسیر و هم در هنگام رسیدن به هدف، همراه فرد خواهد بود. اخلاق دارای اصولی است که ممکن است مکتوب شده هم باشد اما بیش از آنکه نوشتن آن مهم باشد، فطرتی بودن آن است که از اهمیت بالایی برخوردار است. فطرت اخلاق مدار باعث میگردد، انسان به هدف خلقت خود که همان قرب الهی است، دست یابد. فطرت هر انسانی میتواند اخلاق خوب و بد را تشخیص دهد اما اینکه اخلاق خوب یا بد را از خود بروز دهد، به شرایط و انتخاب وی برمیگردد.
شاید بتوان گفت که اخلاق اسلامی، همان اخلاق فطری هر آدمی است. پس سلسله صفاتی که در نفس و روح انسان ثابت و ریشه دار است و به صورت ملکه شده و به راحتی منشأ صدور اعمال خوب یا بد می شود، اخلاق نامیده می شود. گاهی این افعال و اعمال شرعاً و عقلاً پسندیده است که به آن اخلاق نیکو و گاهی ناپسند است که به آن اخلاق بد می گویند.
سلامت روحی هر فردی به نوع رفتار و عملکرد وی برمیگردد و در کنار آن نیز رفتار انسان متأثر از اخلاقی است که وی انتخاب میکند. در مجموع اخلاق انسان بر روی تمام جوانب زندگی وی اعم از کار، همسرداری، روابط دوستانه و خانوادگی و... تأثیرگذار است. مطالعه و کسب اطلاعات در مورد اخلاق احسن قطعا مفید خواهد بود اما تکیه بر فطرت پاک آدمی در مسائل اخلاقی تأثیر بسزایی در خروجی هر فرد دارد.
متأسفانه در جهان مدرن امروزی، اخلاق کاری مورد بی توجهی قرار گرفته است. با همه این تفاسیر میتوان چنین استنباط کرد که بازگشت به اخلاق، راه نجات بشر از بحرانهای عصر مدرن است.
در پست بعدی در مورد اخلاق در کسب و کار بصورت مفصل صحبت خواهیم کرد.
نویسنده:
حسن اشراقی